بررسی موانع جهانی شدن ادبیات کودک و نوجوان ایرانی

به گزارش کودک پرس ، حوزه کتاب کودک و نوجوان در سال‌های پس از انقلاب هم از حیث کمی و هم از نظر کیفی رشد قابل توجهی داشته است، به طوری که از نظر کارشناسان میزان توفیق در این حوزه قابل مقایسه با دوران پیش از انقلاب نیست. اگرچه این حوزه در سال‌های گذشته با مشکلات جدی به ویژه در زمینه کیفیت و تولید محتوا مواجه است، اما همچنان این حوزه یکی از حوزه‌های امیدوارکننده فعالان نشر برای معرفی ادبیات ایرانی به دیگر ملل است. به گفته برخی از کارشناسان، ادبیات کودک و نوجوان به دلیل داشتن مضامین فراگیر انسانی و توجه به روحیات مخاطب کودک و نوجوان، این قابلیت را دارد که با ترجمه به دیگر زبان‌ها، بتواند مسیر جهانی شدن را بپیماید.

 

با وجود آنکه در سال‌های اخیر ناشرانی تلاش کرده‌اند تا کتاب‌های تولید شده در این زمینه را با حضور در نمایشگاه‌های بین‌المللی به مخاطب جهانی معرفی کنند، اما خروجی کار چندان امیدوارکننده نبوده است. حال این پرسش ایجاد می‌شود که آیا ادبیات کودک و نوجوان ایرانی قابلیت جهانی شدن را ندارد و پیش‌بینی‌ها نادرست بوده یا حضور در عرصه جهانی برای ناشران و نویسندگان سودآور نیست و یا مشکلات دیگری سبب حرکت آهسته در این زمینه شده است؟

عبدالعظیم فریدون، مدیر انتشارات محراب قلم، در این‌باره معتقد است که وجود دو مشکل مانع از حضور ناشران در نمایشگاه‌های بین‌المللی شده است؛ نبود قانون کپی رایت در کشور و نداشتن صرفه اقتصادی در شرایط فعلی. او بر تقویت آژانس‌های ادبی به عنوان مراکز موفق در این زمینه تأکید می‌کند و معتقد است که ادبیات کودک و نوجوان پس از انقلاب رشد چشمگیری داشته و همین موضوع منجر به موفقیت این حوزه در عرصه جهانی خواهد شد.

 

مدیر انتشارات محراب قلم در این‌باره بیشتر توضیح می‌دهد و می‌افزاید: در این رابطه دو مانع وجود دارد؛ نخست بحث کپی رایت است. نگاهی که ناشران خارجی به ناشران ایرانی دارند، نگاه مثبتی نیست، چرا؟ چون قانون کپی رایت نداریم. دومین مانع، نبود صرفه اقتصادی برای ناشر است، با وجود این نگاه‌ها، حضور ناشران در این نمایشگاه‌ها سودآوری اقتصادی را به همراه ندارد؛ به همین دلیل الان چند سال است که انجمن فرهنگی ناشران کودک و دو سال است که انجمن نویسندگان کودک، کتاب ناشران را به نمایشگاه‌های بین‌المللی می‌برند و به نوعی تجمیع کردند تا بتوانند این مشکل را حل کنند؛ لذا به نظرم مشکل کپی رایت به مشکل اقتصادی دامن زده است. البته ما ناشرانی داریم که حضور دارند و هر سال هم به نمایشگا‌ه‌های بین‌المللی می‌روند، ولی تعدادشان خیلی در اقلیت است. دیگر این نوع حضورها علاقه‌های شخصی است، نه سیگنال‌های عمومی کشور که پیام دهد که کتاب خوب تولید کن.

برای مدیر فرهنگی کتابی که برای تولیدش 15 سال زمان برده با کتابی که در نصف روز تولید شده، فرقی وجود ندارد. برای مدیر اهمیتی ندارد، تنها اهمیتش در اینجاست که بگوید تعداد عناوین کتاب‌ها هشت یا شش درصد افزایش داشته است؛ ولی اینکه چه تولید شد به آن کاری ندارد. دوران مسئولیت‌هایمان کوتاه است، به همین دلیل مدیران فرهنگی باید آمارها را بولد کنند که یعنی ما در این زمینه کم نیاورده‌ایم.

 

او معتقد است که کمیت و کیفیت در حوزه کتاب کودک و نوجوان پس از انقلاب قابل مقایسه با پیش از انقلاب نیست. فریدون اضافه می‌کند: در مجموع سطح کیفی تولیدات در حوزه کتاب کودک و نوجوان در مقایسه با دهه‌های 60 و 70 ارتقا یافته است. این را نباید از نظر دور داشت، اگر چه غلبه کتاب های نامناسب بر کتاب‌های مناسب خیلی زیاد است، ولی همین اقل کتاب‌های کیفی هم از کیفیت خوبی برخوردارند؛ هم به لحاظ متن و تصویرگری و هم از نظر چاپ ارتقا داشته است. تصویرگری کتاب‌های فعلی با کتاب‌های دهه 60 قابل مقایسه نیست، رشد خودش را داشته است اما ما انتظار داریم بعد از 40 سال به یک نقطه مطلوبی رسیده باشیم، آن حرکت نشده است، حتی اگر مقایسه کنیم با حرکت‌های جهانی می‌بینیم که ما عقب هستیم.

 

اگر مقایسه کنیم که ما بعد از 40 سال چقدر باید جلو می‌رفتیم، می‌بینیم که عقب هستیم اما اگر نسبت به دهه 60 بگوییم ما عقب هستیم، نه این منصفانه نیست. هم متن آثار شسته رفته‌تر شده و هم ناشران حرفه‌ای‌تری وارد عمل شده‌اند؛ اگر چه کم هستند ولی داریم. با تمام این اوصاف، انتظار ما این بود بعد از 40 سال خیلی جلو رفته باشیم، اما متاسفانه هم از نظر کمی و هم از حیث کیفی نسبت به جمعیت مخاطبمان و به لحاظ تجربیاتمان عقب هستیم. ما نمی‌توانیم خودمان را با دوره قبل از انقلاب مقایسه کنیم، اصلاً این قیاس مع الفارق است. در دنیا در 40 سال پیش چه خبر بوده، امروز چه خبر است؟ چهل سال پیش فلان کشور کجا بوده الان کجاست؟ ما کجا بودیم و الان کجاییم؟ این مقایسه‌ها را می‌شود انجام داد.

 

 

این ناشر کتاب کودک و نوجوان درباره نتیجه حضور تجمیعی در عرصه نمایشگاه‌های بین‌المللی در سال‌های اخیر می‌گوید: چون ما هیچ وقت این کار را نکردیم حالا می خواهیم با تجمیع تجربه کنیم تا از طریق آژانس‌های ادبی این اتفاق بیفتد. آن هم هنوز نوزادی است که هنوز خیلی رشد نکرده و تا بالغ شود، زمان می‌خواهد؛ البته به شرطی که از این آژانس‌ها حمایت کنیم، در غیر این صورت در نطفه خفه می‌شوند و به نقطه اول برمی‌گردند. آژانس‌های ادبی در دهه گذشته به صورت پی در پی تشکیل و بعد تعطیل شده‌اند. الان دو سه آژانس ادبی خوب داریم که دارند رشد می‌کنند و باید این‌ها را تقویت کنیم.

اگر ان جی اوهایی مانند انجمن فرهنگی نویسندگان و انجمن فرهنگی ناشران را تقویت و تجربه و هم‌افزایی کنیم، در آینده ممکن است این تجربه‌ها به کمک ما آمده و بحث کپی رایت هم حل شود.

فریدون در پایان تأکید می‌کند که وقتی ناشری به نمایشگاه‌های کتاب خارج از کشور می‌رود، هنگام مذاکره وقتی اعلام می‌کند که از ایران است، طرف مقابل به دلیل اینکه شما مقید به قانون کپی رایت نیستید، اعتماد نمی‌کند و وارد مذاکره نمی‌شود. حالا بحث ارز مبادله‌ای و … بحث دیگری است. آنها می‌گویند که شما کتاب ما را استفاده می‌کنید، بی‌آنکه حق ما را بدهید. البته اندک ناشرانی هستند که شروع به خرید رایت کرده‌اند، اما این دست اقدامات فردی فضای عمومی را نمی‌تواند تغییر دهد؛ از این جهت ما نیازمند گذر زمان و تقویت آژانس‌های ادبی هستیم.

تقویت آژانس‌های ادبی منجر به حضور ناشران هم خواهد شد. اگر ناشر بداند که در هر سال می‌تواند رایت پنج عنوان کتابش را بفروشد، حتماً حضور می‌یابد، اما بحث اینجاست که 10 سال هست که می‌روند اما موفق نمی‌شوند. یک بحث ریشه‌ای هم در این زمینه وجود دارد و آن این است که اصلاً نمایشگاه‌های خارجی و بین‌المللی را چه کسی باید برود؟