همه در دوران کودکی برای برطرف شدن نیازها به مراقب خود که عموما مادر است وابسته میشوند، اما این وابستگی شدت که مییابد باعث نگرانی خانوادهها میشود.
وابستگی کودکان به والدین یکی از مشکلات در اوان کودکی فرزندان است، با چند راهکار میتوان این وابستگی را کاهش داد.
مختار ویسانی متخصص روانشناسی کودک و نوجوان به خودکشیهایی با عنوان «بنبست عاطفی» اشاره کرد و دلیل آن را دلبستگی ناایمن و وابستگی شدید که از طرحواره رهاشدگی ناشی میشود دانست.
شکوفه اویار مشاور خانواده وابستگی کودکان به وسایلشان را نشانهای از استرس در آنها دانست.
عادت دادن کودک بهتنهایی باید از ۶ ماهگی آغاز شود وگرنه کودک در حوالی ۴-۳ سالگی همچون چسب به پدر و مادرش میچسبد و تنها گذاشتنش آنقدر ساده نخواهد بود.
میتوان گفت بریدن بند ناف و قطع اتصال و ارتباط مستقیم نوزاد با مادر، اولین تجربه از درک فضای ناامن روانی هر نوزادی محسوب می شود. به محض به دنیا آمدن نوزاد، اولین بحرانی را که فرد در دنیای جدید خود تجربه می کند ضربه تولد یا به تعبیر خودمان، بریدن بند ناف نوزاد است.
برخی از والدین تربیت خود را مساوی با فدا کردن خود برای فرزند میدانند، از خود گذشتن، نابودی عمر و رشد، در نظر گرفتن خود و همسر و… را نشانههای یک پدر و مادر خود برای کودک خود میدانند، در حالی که شرط ایدهآلی، کافی بودن است نه کامل.
اضطراب جدایی، نشانه ای از آگاهی کودک از جدا شدن والد (مادر و پدر)، مراقب یا پرستار است که کودک در هنگام جدایی احساس ناراحتی و ترس می کند.
تک فرزند به تنهايي نگرانی ها و تشويش های والدينش را بر دوش می کشد. از آنجايی که تک فرزند به تنهايی اين مسئوليت را بر عهده می گيرد، واکنشی که نشان می دهد آن است که يا به شدت از خود در برابر ديگران محافظت خواهد کرد يا برعکس، به طور سيستماتيک تمايل خواهد داشت مسئوليت اطرافيانش را بر عهده بگيرد.
کودک در بدو تولد، موجودی کاملاً وابسته و ناتوان است و اگر مادر یا مراقب اولیهاش به او رسیدگی و از او حمایت نکند، قادر به ادامه حیات نخواهدبود. به مرور و با رشد فکری و جسمی انسان از میزان این وابستگی به طرز چشمگیری کاسته میشود، اما مشکل وقتی پدیدار میشود که وابستگی اولیه با شدت و در تمام امور ادامه پیدا کند. گاهی رشد شخصیت انسان به گونهای است که ویژگیهای وابستگی در او به شکل بارز باقی میمانند و با شکل دادن الگوهای پایدار و فراگیر فکری، احساسی و رفتاری، به ویژگیهای شخصیتی فرد تبدیل میشوند. گاهی این ویژگیهای شخصیتی آنچنان شدید و فراگیرند که باعث بروز اختلال در عملکرد اجتماعی، تحصیلی، شغلی و خانوادگی فرد میشوند: اختلال شخصیت وابسته.