روایت داستان اسباببازیها از زبان پدر ژپتوی ایران/ روستاگردی برای احیای اسباببازیها
خیلیها او را «عمو شاهین» صدا میزنند، پژوهشگر و احیا کننده اسباببازیهای دست ساز ایرانی که این روزها تمام دغدغهاش زنده کردن کودک درون بزرگسالها و کودکی کردن با کودکان است.
به گزارش کودک پرس ، «هدف اصلی بازی، شادی است و هر آموزشی هم که با شادی همراه باشد ماندگار است، بچهها در لحظه زندگی میکنند و کاری به گذشته و آینده ندارند، به صبر کن تا بعد رضایت نمیدهند و کوچکترین وسیلهای را به بازی میگیرند، از یک پر گرفته تا یک تکه کاغذ و بسیاری مواقع با انگشتانشان»
اینها را عمو شاهین میگوید، کسی که این روزها تمام دغدغهاش زنده کردن کودک درون بزرگسالها و کودکی کردن با کودکان است، نامش هوشنگ شاهین زاده است اما خیلیها او را «عمو شاهین» صدا میزنند، پژوهشگر و احیا کننده اسباب بازیهای دست ساز ایرانی است، در حوزه کودکان با نیازهای ویژه همچون اوتیسم، نابینا، ناشنوا، کم شنوا و…کار کرده و به قول خودش تنها مربی مرد در مهدهای کودک است!
اصالتاً خوزستانی است و وقتی حرف میزند هنوز هم ته لهجه جنوبیاش را دارد اما چند سالی میشود که به دلیل نفس کشیدن در هوایی تازهتر و سالمتر زندگی در زادگاهش را ترک کرده و به همراه خانواده عازم کرج شده است.
متولد سال 1332 و فرزند اول یک خانواده جنوبی است، پدرش از پرسنل شرکت نفت بود و خودش هم پس از گرفتن دیپلم طبیعی در وزارت نیرو، کار تعمیر پمپ ها و کمپرسورهای هوا را انجام می داد اما بعد از ۱۶ سال شغلش را ترک و کار مورد علاقه اش را آغاز کرد، او بعد از استاد زردشت هوشور که پدربزرگ اسباببازیهای ایران شناخته میشود، به عنوان دومین پژوهشگر و احیا کننده اسباببازیهای قدیمی مشغول به فعالیت است.
عمو شاهین که من شیرینترین و در عین حال نوستالژیک ترین لقب یعنی «پدر ژپتوی ایرانی» را به او دادهام، برایم از علاقهاش به اسباببازیها و چگونگی ساخت آنها در کودکی صحبت کرده است.
از اینکه حتی موقع به دنیا آمدن هم لی لی کنان از شکم مادر بیرون آمده و عشق و علاقهاش به حوزه بازی و سرگرمی ریشه در کودکیاش دارد.
با پول اسباببازیهایی که میساختم کیهان بچهها میخریدم
«در سن 10 سالگی با چوب و میخ و مفتول برای بچههای محل اسباب بازی میساختم، به بچهها میفروختم و با پول حاصل از فروش اسباببازیها، برای خودم کیهان بچهها میخریدم.
آن زمان نه اسباب بازی فروشی بود نه پلاستیک پا به دنیای اسباب بازیها گذاشته بود، هرچه بود از مواد طبیعی بود که نیازی به برق و باطری نداشت و با نیروی محرکه خود ما کار میکرد. من طرفدار محیط زیست هستم، تاکنون هیچ درختی را قطع نکردم و هرچه ساختهام از بازماندههای وسایل و اسباب چوبی بیمصرف بوده است.»
نسل جدید اسباب بازیهای قدیمی را نمیشناسند
وی از علاقه کودکان به فضای مجازی و بی توجهی مسئولان نسبت به موضوع مهم تفریح و سرگرمی گلایهمند است و میگوید: «همیشه در برنامههای تلویزیونی و مطبوعات از تأثیرات منفی فضای مجازی و موبایل و تبلت برای بچهها صحبت میشود اما هیچگاه جایگزین مناسبی برای آن معرفی نمیکنند، متأسفانه نسل جدید اسباب بازیهای قدیمی را نمیشناسند چون پدر و مادرها با گذشته خود خداحافظی کردهاند و غرق در تکنولوژی شدهاند، اینها میراث شفاهی ما محسوب میشود که باید سینه به سینه نقل شود.
همین نسل جدید که عاشق بتمن و اسپایدرمن و آدم آهنی است وقتی با اسباب بازیهای قدیمی مواجه میشود چنان استقبال گرم و هیجانانگیزی از این بازیها دارد که حتی برای من هم شگفت آور است، اسباب بازیهایی که بر خلاف اکثر بازیها و اسباببازیهای وارداتی بازار نشانی از پلاستیک در آنها نیست، با دست ساخته میشوند و با انرژی دستها هم حرکت میکنند، به چرخه طبیعت باز میگردند و از همه مهمتر عاملی برای ترویج خشونت در میان کودکان نیستند، چون اصلا اسباببازیهای خشن و سختی نیستند و داستان هر کدام از آنها را که بشنوید میبینید که این اسباببازیها در واقع نماد صلح هستند.»
کتاب های منتشر شده در حوزه بازی های کودک
عمو شاهین برخی از بازیها را دارای ابزار بازی و برخی را فاقد ابزار میداند و میگوید: «بازیهایی مثل گردو شکستم، بازی هُب، دختره اینجا نشسته و… همگی در دسته بازیهای کلامی و حرکتی و فاقد ابزار قرار میگیرند، برخی از بازیها هم مثل هفت سنگ و کش بازی ابزار دارند.
جغجغک چوبی، وغ وغ صاحاب و طبلک از اسباب بازیهای قدیمی ایرانی هستند و تا جایی که من پژوهش کردهام قدمتشان به دوره قاجار میرسد و حتی در فیلمهای قدیمی هم آنها را میبینیم، نمونههای قدیمی طبلک کاغذی بوده که من در پروسه احیا از پوست گوسفند به جای کاغذ استفاده کردهام، البته طبلک در کشورهای دیگر هم دیده میشود اما جنس آن از طلق و پلاستیک است، در حالی که طبلک احیا شده لطیف است و در آن از تیغ و میخ و هیچ وسیله زبر و خشنی استفاده نشده است.»
طبلک
در ایران موزه اسباب بازی دست ساز نداریم
وی در ادامه با ناراحتی از این موضوع که ما در ایران موزه اسباب بازی دست ساز نداریم، میگوید: «چندین بار برای راهاندازی موزه اسباببازیهای دست ساز نشستهای تخصصی با میراث فرهنگی برگزار شد، حتی قرار شد مجوز راهاندازی آن را بدهند و توریستهای خارجی و دانشآموزان را دعوت به بازدید از آن کنند اما آخر بینتیجه ماند، چون از من هنرمند که حتی برای پرداخت کرایه خانهام در مضیقه هستم خواستند مکان موزه را تهیه کنم!»
این پژوهشگر و احیا کننده اسباب بازیهای دست ساز ایرانی درباره چگونگی احیای اسباببازیهای قدیمی چنین میگوید: «برخی از این اسباببازیها مختص ایران است اما خاستگاه برخی دیگر در تمام کشورهای دنیاست. من در روستاها میگردم و اگر اسباببازی پیدا کنم که نمونهای از آن وجود ندارد حتماً در مورد آن تحقیق کرده و آن را احیا میکنم.
مثلاً یک بار در شمال از یک آقای سالمند پرسیدم اسباب بازی دوران کودکی شما چه بوده؟ او برایم توضیح داد که با نی فرفره درست میکردند و اسباب بازیشان همین فرفره بوده، من بر اساس توضیحاتی که او داد فرفره ای با چوب نی درست کردم که با نخ میچرخد.
فرفره ساخته شده با نی
همچنین با توجه به اصالت خوزستانیام برخی از اسباب بازیهای این منطقه را بازآفرینی کردم، مثلاً یکی از آنها «دوّامه» است که باید آن را روی هوا پرت کنید تا شروع به چرخیدن کند، یا یک بازی که بیشتر شبیه صداساز و جغجغه است که با سم بز ساختهام یا «موش موشک» که ماشین کوکی زمان ما بود.
اسباب بازی وسیلهای برای آموزش است
من تمام بازیها را دسته بندی کردهام، فرفرهها، جغجغههایی مثل جغجغهای که با چوب بامبو و ساچمه درست کردم، اسباب بازیهای حلبی مثل سوت و فوت فوتک و سفیر و یا بازیهای گِلی مثل سوتهای سفالی که خودم آنها را ساختهام، تمام این ها با وسایل غیرقابل مصرف ساخته میشوند و شناسنامه دارند، من حتی تشتک نوشابه را هم به ترازویی برای بازی تبدیل کردهام.»
میخندد و به خاطره ای جالب اشاره میکند: «البته همه اینها در مسیر فکر و تمرکز من روی اسباببازیهای قدیمی ساخته میشود، مثلاً یک بار یادم آمد که در کودکی یک بازی را در خوزستان ساخته بودم به نام «اسپاک» که با یک تکه کش، یه میخ و یک تکه از میله نازک چرخ دوچرخه درست شده بود که باید سر آن باروت میگذاشتیم و بر زمین میزدیم تا صدای ترقه دهد.
بازی را با وسایلی که در جعبهام داشتم ساختم و به جای باروت از گوگرد چهار کبریت استفاده کردم اما وقتی زمان تست بازی رسید چنان انفجاری اتفاق افتاد که باعث وحشت همسر و بچههایم شد، فضای خانه را دود برداشته بود و همه به سرفه افتاده بودند، آنجا بود که فهمیدم یک تکه از گوگرد کبریت هم کفایت میکرد.»
عمو شاهین اسباب بازی را وسیلهای برای آموزش میداند و با نشان دادن آدمکی چوبی میگوید: «بخشی از اسباببازیهای ما آموزشی است، مثلا همین عروسک متحرک که ساخت خودمان است و از طریق آن به بچهها جهت، رنگ و… آموزش میدهیم.
آدمک چوبی
این عروسکهای قیفی شکل یکی از اسباببازیهای پر طرفدار ما محسوب میشوند که با دوکهای دور ریز و پارچههای رنگی خانگی کنار هم قرار گرفتهاند و با هنر دست همسرم به هم دوخته شدهاند، رنگآمیزی چهره این عروسکها هم کار دخترم است که رشته گرافیک خوانده و با این هنر به خوبی آشنایی دارد.
بازی های جدید بچه ها را بی تحرک کرده است
یکی دیگر از اسباببازیهایی که آن را باز آفرینی کردم «گلوپ» است، بازی قدیمی که در گذشته همراه شیشه نوشابهها بود و به عنوان یک اسباب بازی کاملاً تمرکزی میتوانست خانوادهها را سرگرم کند، این بازی گروه سنی خاصی ندارد و میتوان با آن مسابقات خانوادگی برپا کرد. تمام ابزار استفاده شده در این بازی یک توپک کوچک چوبی، یک تکه نخ ضخیم و یک لیوان کوچک است که به هم وصل شدهاند و باید با تمرکز توپ را داخل لیوان بیندازید.
بازی گلوپ
یکی دیگر از اسباببازیها، لاک پشت های کوچولویی است که با پوست گردو، هسته خرما و نخود ساختهام، یا کالسکههای مینیاتوری که با پوست گردو ساخته شده، یک نخ به آن وصل میشود و بچه میتواند با آن بازی کند.»
وی در ادامه میگوید: «یکی دیگر از بازیهای قدیمی ما این بود که دَر قوری های آن زمان را که سوراخ بود و میشد از آن نخ رد کنیم از خانه بر میداشتیم و با آن فرفره بازی میکردیم، در قوری های خانهمان همیشه شکسته بود و دائم سر این موضوع کتک میخوردم اما باز هم این کتکها به هیجان بازی میارزید.
کالسکه ساخته شده با پوست گردو
در اکثر بازی های قدیمی عضلات دست ها در حرکت بود اما الان برای بچه ماشین کنترلی و کوکی می خرند و بچه فقط نگاه می کند، در بازی از طریق موبایل و تبلت هم فقط چشم بچه حرکت می کند و از لحاظ بدنی هیچ تحرکی ندارد.
از شکستن اسباب بازی توسط بچه هایتان خوشحال شوید
شاگردی داشتم که اتاقش پر از اسباب بازی های مدرن، لباس شخصیت های کارتونی و ابزارهای مختلف بازی بود،
به طوری که من با نگاه کردن به اتاق سرم گیج می رفت اما هیچ کدام برایش جذاب نبود و تنها با چند تکه چوبی که من در اختیارش قرار داده بودم بازی می کرد، به پدر و مادرش گفتم این اسباب بازی هایی که به در و دیوار اتاق بچه آویزان کرده اید را جمع کنید، اینها شب ها در ذهنش می ماند و ناخودآگاهش را آزار می دهد.
جغجغه ساخته شده با سم بز
ما هرچه که هستیم و هرچه که می شویم در ضمیر ناخودآگاهمان طی 0 تا 9 سالگی نقش می بندد و این بازی ها هم در ضمیر ناخودآگاهمان تأثیرگذار است، مثلاً در کلاس های مادر و کودک که برگزار می کنم خیلی از مادران وسط کلاس تازه با کودک انسانی درونشان آشنا می شوند و حتی اشک می ریزند، یک معلم پیانو اگر کودکی نکرده باشد و کودک درون زنده ای نداشته باشد نمی تواند به یک بچه پیانو یاد بدهد.
بسیاری از پدر و مادرها از این شاکی هستند که تا یک اسباب بازی برای بچه می خرند او آن را می شکند، من می گویم چقدر خوب، چون او با شکستن اسباب بازی در حال کشف است و باید از این موضوع خوشحال باشند.»
برخی بازی ها قدمت 5 هزار ساله دارند
عمو شاهین با اشاره به اینکه برخی بازی ها قدمت 5 هزار ساله دارند، می گوید: «بازی هایی مثل گردو شکستم، نون بیار کباب ببر، سلام سلام خاله بزغاله و… برای همه نسل ها است اما متأسفانه بازی هایی که برای کودکان تهیه یا برنامه های تلویزیونی که برای آن ها ساخته می شود از فرهنگ سرزمین ما بسیار دور هستند.
ما باید قبول کنیم که در بحث آموزش ضعف داریم و همین باعث شده تا بچه های نسل جدید بی هویت باشند، این کارها برای من نفع اقتصادی بالایی ندارد و اگر آن را دنبال می کنم فقط به خاطر عشقی است که به حوزه کودکان دارم، عده ای برای کودکان، عده ای با کودکان و عده ای هم درباره کودکان کار می کنند، کار من با کودکان است یعنی اگر در کارگاه ها و دوره های آموزشی کودک بالا و پایین بپرد من هم با او بالا و پایین می پرم، با او بازی می کنم و با او می خندم.
من معتقدم این صحبت ها فرهنگ شفاهی ماست، آن ها را بیان می کنم چون حیف است که این تجربه ها خاک شوند.
منبع: فارس
ارسال دیدگاه