بی‌رغبتی بخش خصوصی در سرمایه‌گذاری برای ساخت فیلم کودک

ابراهیم فروزش کارگردان فیلم کودک از فعال نبودن سرمایه‌گذاران بخش خصوصی برای ساخت فیلم در حوزه کودک گله کرد و از بی‌توجهی به سینمای کودک و نوجوان انتقاد کرد.

به گزارش کودک پرس ، جلسه بحث و بررسی درباره 40 سال سینمای کودک و نوجوان به مناسبت هفته جهانی کودک با حضور ابراهیم فروزش(فیلمساز پیشکسوت کودک)، آنتونیا شرکا (منتقد فیلم) و عزیزالله حاجی مشهدی (منتقد) در سالن استاد امیرخانی خانه هنرمندان برگزار شد.

در ابتدای این نشست ابراهیم فروزش با ابراز تأسف از اینکه 40 سال است سینمای کودک نداریم، گفت: سال 49 زیر نظر فیروز شیروانی کار یاد گرفتیم و شامل انتشارات و مرکز پژوهش(رسول نفیسی) و دیگرانی می شد که پایه ای برای کانون بودند و بعد هم عباس کیا رستمی آمد. ابزار مرکز تولید کانون دستی بود و آقایان احمدیه و نصرت کریمی کارهایی به صورت انیمیشن ساختند و باید قبول کنیم کانون پایه گذار سینمای کودک بود.

 

او در خصوص جشنواره فیلم های کودک کانون نیز توضیح داد: جشنواره فیلم کودک کانون از بسیاری جشنواره های جهان قدیمی تر بود. بهترین جشنواره فیلم های کودک و نوجوان در دنیا همین جشنواره شد. همزمان مرکز سینمایی کانون رسمیت یافت و با پول کم توانستیم فیلمی بسازیم و تولید فیلم زنده شروع شد.

کارگردان فیلم «خمره» ادامه داد: آدم های مناسب باید برای فیلمسازی جذب می شدند و ما از نیروی جوانی که عاشق ساخت فیلم بود، استفاده می کردیم. آقای تقوایی و کیا رستمی و بیضایی جزو بزرگانی بودند که برای سینمای کودک کار کردند.

 

او با بیان اینکه ما در جذب نیروهای جوانی که پر پرواز برای گذار می ساختند اشتباه نکردیم، افزود: به طور طبیعی در زمینه انیمیشن علی اکبر صادقی و فرشید مثقالی پرورش یافتند. این نوزاد عجیب رشد کرد و توانست در جشنواره های انسی رشد کند. از سینمای تجاری مدد گرفتیم و بعد از چندسال پرسیدیم چرا فیلمسازی را در کتابخانه های کانون آموزش ندهیم.

کارگردان فیلم «سنگ اول» ادامه داد: به تدریج بچه ها شروع به ساخت فیلم کردند و این فیلم ها به جشنواره ها فرستاده شدند و جایزه گرفتند. بعد امیر نادری و کیا رستمی و بعد هم انقلاب ایجاد شد.

او با اشاره به اینکه بعد  از بازنشستگی نخواستم کار کنم اما کانون دوباره از ما دعوت کرد، گفت: کانون کارنامه خوبی در جشنواره های کن، لوکارنو و برلین دارد و تعداد آن خیلی زیاد است. «باشو غریبه کوچک» بهرام بیضایی بعد از انقلاب ساخته شد.

 

فروزش با تأکید بر اینکه کارمند کانون نیست که از آن دفاع کند، افزود: کانون یک مرکز سینمایی کوچک با بودجه کم است که می خواهد کاری کند. کانون وزارتخانه ای بزرگ با بودجه زیاد نیست و خوب است که دنبال تولید دولتی و خصوصی باشیم.

کارگردان «بچه های نفت» در خصوص وضعیت حاضر سینمای کودک و نوجوان گفت: متأسفانه اصلا توجهی به سیمای کودک و نوجوان نمی شود و بخش خصوصی اعم از تولیدکننده، سرمایه گذار و پخش کننده و سینمادار نیز هیچ تمایلی به ساخت فیلم کودک ندارد. به قدری سینمای کودک و نوجوان به حقارت کشیده شده که حتی بزرگسالان حوصله آن را ندارند که بچه ها را به سینما ببرند.

او ادامه داد: در حوزه نمایش، تولید و آموزش عقب افتادیم و اگر امروز شروع کنیم، سال ها طول می کشد تا برسیم.

 

فیلمسازان دغدغه خود را در دهه 50 در فیلم کودک بیان کردند

در ادامه آنتونیا شرکا به عنوان منتقد درباره سینمای کودک و نوجوان گفت: وجه ممیزه سینمای کودک کانونی با آنچه در دنیا به عنوان سینمای کودک می شناسیم، این است که شاید فکر کنند سینمای کودک باید در اوج فانتزی باشد و بچه ها را بنشاند تا آن را دنبال کنند.

او با اشاره به مکتب زاگرب توضیح داد: در همان سینمای انیمیشن هم مکتب زاگرب داریم که نه تنها به لحاظ مضمونی بلکه از لحاظ ساختاری هم متفاوت هستند؛ یعنی رنگ و لعاب و جذابیت بصری ندارند و تخیل کودک را بر نمی انگیزند و سینمای کودک ما نیز همین طور است.

این منتقد در رابطه با فضای تلخ دهه 50 نیز تشریح کرد: در ادبیات دهه 50 فضای تلخ و تاریکی حاکم بود و آدم ها دغدغه های خود را در فیلم های کودک نشان دادند که انگار برای آن ها نمایش این دغدغه در فیلم های کودک راحت تر بود. بعد از دیدن این فیلم ها در خارج تصور خارجی ها از ما تغییر کرد و شاید سیمای کودک حاشیه امنی برای فیلمسازان ایجاد کرد.

شرکا در رابطه با بحث سینمای برای کودک و درباره کودک نیز گفت: این دغدغه در سال های اول فیلم کودک و نوجوان در اصفهان مطرح شد که آیا مخاطبان «دونده» امیر نادری یا «باشو غریبه کوچک» بزرگسالان هستند یا کودکان؟… آیا کودکان امروز ما همچنان ظرفیت این فیلم ها را دارند که اندیشه ای پشت آن ها نهفته است یا نه؟

عزیزالله حاجی مشهدی منتقد نیز درباره ویژگی فیلمسازان کانون گفت: یک ویژگی مهم آن سال ها نوع نگاه به فیلمسازان کانون بود که هرگز به نیروهای مراجعه کننده به عنوان خودی و غیرخودی نگاه نمی کردند و تنوع چهره ها و باورها از خسرو معصومی تا محمدرضا اصلانی و کیا رستمی زیاد بود.