وقتی فضای نشر حرفهای نیست، ویراستاری حرفهای هم بیمعنی است
بعضی معتقدند اگر فضای نشر ما حرفهای بود، ناشران کودک درک میکردند که سرمایهگذاری در زمینه ویرایش، عین سود است و جشنوارهها، کتابی را انتخاب میکردند که یک سرویراستار حرفهای داشته باشد.
به گزارش کودک پرس ، همه ما حکایت «بخشش، جایز نیست او را بکشید» و «بخشش جایز نیست، او را بکشید» را شنیده و به این نتیجه رسیدهایم که این نشانهها تنها صورت ظاهر نیستند و به نقطه و ویرگول و خط تیره خلاصه نمی شوند… چه بسا این نشانهها بتوانند جان بی گناهی را از مرگ نجات دهند. اما امروز با وجود رشد صنعت نشر و انتشار کتابهای بسیار در زمینههای گوناگون، ویرایش و ویراستاری به جایگاه شایسته خود دست نیافته و این ضعف در حوزه کودک و نوجوان، بیشتر به چشم میخورد و تعداد ناشرانی که از حضور یک ویراستار یا سرویراستار حرفهای در موسسه خود بهره میبرند، اندک است.
محمدرضا شمس، نویسنده کودک و نوجوان به این که در ایران، سرویراستار به معنی واقعی کلمه وجود ندارد، اشاره و بیان میکند: در برخی کشورها، سرویراستاری وجود دارد که تمامی سبکهای ادبی را می شناسد و همواره در کنار نویسنده و حتی در جایگاهی بالاتر از او قرار میگیرد و کاستیهای کار را به او گوشزد می کند. از سوی دیگر این سرویراستار، نویسندگان و شاعران را میشناسد و به خوبی می داند هر کار را به چه کسی بسپارد؛ اما در ایران چنین اتفاقی نمیافتد به این معنی که بسیاری از ویراستاران کودک و نوجوان، حتی به اندازه نویسندگان با اصول ویرایش، آشنایی ندارند؛ حال آنکه ویراستاران باید، همچون تصویرگران، چیزهایی را که در دل متن گم شده پیدا و برجسته کنند و چیزی به متن نوشته بیفزایند.
نویسنده «بادکنک و اسب آبی»، شناخت زبان مبدا و مقصد را برای ویراستاران حرفهای ضروری میداند و میگوید: ویراستاری که با ادبیات زبانهای دیگر آشنا نباشد، چگونه می خواهد به ویرایش کتابهای که به فارسی ترجمه شدهاند، بپردازد؟ برای مثال کسی که رولد دال را نمی شناسد و از طنز کلام و بازیهای زبانی او بی خبر است، چطور می تواند به ویرایش متن ترجمه شده کارهای او بپردازد؟ شاید یکی از دلایلی که موجب وجود ترجمههای گوناگون از یک اثر شده همین باشد؛ شاید اگر یک سرویراستار حرفهای وجود داشت که زبان فرانسه را به خوبی میشناخت و با سنت اگزوپری و جهان داستاناش آشنا بود، نیازی به وجود این همه ترجمههای گوناگون از «شازده کوچولو» وجود نداشت.
به گفته شمس، اقتصاد نشر، یکی دیگر از عوامل موثر بر ویرایش و حضور ویراستاران حرفهای در یک موسسه انتشاراتی است؛ به این معنی که بسیاری از ناشران ترجیح میدهند با وجود گرانی کاغذ و کاهش سرانه مطالعه و مشکلاتی از این دست، هزینههای خود را به حداقل برسانند. از سوی دیگر، حتی اندک ناشرانی که کتابهای خود را پیش از انتشار به دست ویراستار میسپارند، آنقدر بهای اندکی در ازای این کار پرداخت میکنند که نمیتوان از ویراستار، انتظار معجزه یا کار خارقالعاده داشت.
نویسندگان کودک از کلمات دوپهلو استفاده نکنند
حسین فتاحی، نویسنده و ویراستار کودک و نوجوان است. او ضرورت وجود ویراستار برای کار کودک را بیش از بزرگسال می داند و می گوید: به خاطر محدودیتهایی که در دایره واژگانی کودک و همین طور فهم و درک او از لغات وجود دارد، بهتر است نویسندگان کودک از کلمات دوپهلو استفاده نکنند؛ از اینرو ویرایش یک متن برای کودکان و حتی نوجوانان، بسیار لازم و ضروری است.
نویسنده مجموعه «پیامبران»، نویسندگان را به دو دسته تقسیم و بیان می کند: نویسندگان خلاق با دنیا و زبان کودکان آشنا هستند و به راحتی می توانند به ویرایش نوشته خود بپردازند و با آوردن جملات کوتاه که بچهها را خسته نمی کند و لغاتی که با آن آشنا هستند، اثری خوب و خواندنی بیافرینند؛ ِ این گروه از نویسندگان، تنها ممکن است به یک ویرایش رسم الخطی نیاز داشته باشند اما دسته دیگری از نویسندگان آن گونه که باید و شاید کودکان و زبان آنها را نمی شناسند و کمتجربه هستند و حتما باید کار خود را به یک ویراستار حرفه ای بسپرند؛ ویراستاری که بتواند کاستیهای کار آنان را برطرف کند. اما شمس چون فتاحی فکر نمیکند و تصورش بر این است که حتی نویسندگانی که با ذهن و زبان کودک امروز آشنا هستند به یک سر ویراستار احتیاج دارند و ناشران حرفهای باید از حضور این افراد بهره ببرند.
ارتباط میان ویراستار و نویسنده ضروری است
جعفر ابراهیمی (شاهد)، سالهاست که برای کودکان شعر میگوید و قصه مینویسد. به گفته او، ویراستار خوب، کسی است که علاوه بر شناخت زبان معیار و آشنایی با دایره واژگان کودک و نوجوان، با لحن و سبک نگارش نویسنده هم آشنا باشد چراکه نویسنده نمی تواند از بیرون به کار خود نگاه کند و یکی از محاسن سپردن متن به ویراستار این است که او از بیرون به درون متن می نگرد و بدون جانبداری، کاستیهای آن را برطرف میکند.»
شاعر مجموعه «آسمان ابری نیست» به لزوم ارتباط میان نویسنده و ویراستار اشاره و بیان میکند: ارتباط میان نویسنده و ویراستار موجب می شود تا کلماتی که جایگزین می شوند، همان واژههای مورد نظر نویسنده باشند و منظور و مقصود او را برسانند. بهویژه آنکه بیشتر کتابهای داستانی به ویرایش نیاز دارند و لازم است این ارتباط میان داستاننویسها و ویراستاران وجود داشته باشد.
به گفته ابراهیمی، هنوز بسیاری افراد، ادبیات کودک و نوجوان را جدی نگرفته و آن را ساده و کودکانه می پندارند، در صورتی که نوشتن برای این گروه سنی، به معنی واقعی کلمه سهل و ممتنع است؛ چراکه به راحتی نمی توان با کودکان ارتباط برقرار کرد و برای آنها نوشت و نویسنده کودک و نوجوان باید زبان و دنیای کودکان را بشناسد و با خواستههای آنان و دایره واژگانیشان آشنا باشد.
این شاعر و نویسنده کودک و نوجوان، آشنایی با زبان معیار را یکی از لازمههای کار ویراستاری برای کودکان می داند و معتقد است: ویراستار کودک و نوجوان باید زبان معیار را بشناسد و با لغات مورد استفاده برای هر گروه سنی آشنا باشد، چرا که هر واژه ای را نمی توان برای کودکان و نوجوانان به کار برد و هر چه سن بچهها کمتر باشد، تعداد واژههایی که برایشان ناآشناست و معنی آن را نمی دانند بالاتر میرود. همچنین ویراستار کتاب کودک و نوجوان باید با کتابهای درسی به طور کامل آشنا باشد زیرا بچهها زبان گفتاری- شنیداری را در خانه و زبان نوشتاری – شنیداری را در مدرسه و از طریق کتابهای درسی می آموزند.
جشنوارههای دولتی و غیردولتی، ویراستار را به رسمیت بشناسند
سیدعلی کاشفی خوانساری، هم نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان است. او که در زمینه نشر و همچنین مطبوعات کودک و نوجوان هم فعالیت کرده، یکی از مهمترین مصادیق ویراستاری در کتابهای کودک و نوجوان را تطبیق کلمات و نحو جملهها با دایره واژگانی مخاطب میداند و میگوید: محدوده کلمات هر کودک به چهار دایره متداخل خوانداری، نوشتاری، گفتاری و شنیداری تقسیم میشود و ویراستار حرفهای میداند که بچهها در هر سن و سالی از کدام یک از این دوایر بیشتر استفاده میکنند. برای مثال کودکانی که به مدرسه نمیروند از دایره نوشتاری و خوانداری(به این معنا که خود بخوانند) بی بهرهاند.
نویسنده کتاب «منبع شناسی سینمای کودک و نوجوان» در پاسخ به اینکه اقتصاد نشر و وضع ناخوشایند این صنعت تا چه اندازه بر ویرایش حرفهای کتابهای کودک و نوجوان تاثیر میگذارد، میگوید: فضای نشر ما هنوز حرفهای نشده و صنعت نشر، تمام و کمال، متکی به بازار نیست چراکه ناشران ما باید، اندک اندک دریابند سرمایهگذاری در زمینه ویرایش، چون هزینه کردن برای طرح جلد، عین سود است و بر فروش کتاب و بالا رفتن میزان مخاطبانش تاثیر مستقیم میگذارد؛ علاوه بر این، پارهای سیاستهای دولتی هم بر ویرایش کتابهای کودک و نوجوان اثرگذار است؛ مثلا چرا در جشنوارههای محتلف چون کتاب سال، پروین اعتصامی، کانون پرورش فکری و…کتابهایی برگزیده میشوند که نام ویراستار در آن نیامده است؟
سبک نویسنده باید حفظ شود
یکی از مسائل مهمی که باید در نظر گرفت و به آن پرداخت، تعیین میزان دخالت ویراستار در متن است. بعضی بر این باورند که ویراستار با نظر نویسنده می تواند حتی به بازنویسی متن بپردازد اما برخی دیگر معتقدند، سبک و لحن نویسنده در هر حال باید حفظ و به خواننده منتقل شود.
جعفر ابراهیمی از جمله کسانی است که فکر میکند، ویراستار نباید به ویرایش محتوا و اندیشه نویسنده بپردازد مگر با نظر و موافقت او بلکه ویراستار تنها باید به روان و یکدست کردن متن توجه کند و به آرایش زبان بپردازد، زیرا ادبیات کودک و نوجوان باید روان، طبیعی و سیال باشد و ویراستار نیز باید به این جنبه توجه کند.
شمس نیز با این نظر موافق است و میگوید: هر نویسنده ای سبک و سیاق خاص خود را دارد و ویراستار باید با سبک نویسنده ای که به ویرایش اثرش می پردازد آشنا باشد. برای مثال، گاهی نویسندگان، به عمد جای واژهها را تغییر می دهند و پس و پیش می کنند و ویراستاران نمی توانند بدون در نظر گرفتن آنچه مورد نظر نویسندهها بوده، به جا به جا کردن کلمات بپردازند، بلکه باید به روان تر و پخته تر کردن متن کمک کنند.
اما حسین فتاحی بر خلاف آنچه گفته شد معتقد است: اگر چه باید یک ارتباط دو سویه میان نویسنده و مترجم وجود داشته باشد اما ویراستارانی که با زبان کودکان آشنا هستند می توانند به کمک نویسندههای کم تجربه بیایند و حتی ساختار نوشته آنها را تغییر دهند. به این معنی که حتی فصلی را اضافه و یا کم کنند و به پروردن موضوع بپردازند؛ هرچند این کار قطعا باید در تعامل با نویسنده شکل بگیرد.
منبع: مهر
ارسال دیدگاه