اقتباس‌های ادبی و بازنویسی‌های ضعیف بازار نشر را اشباع کرده است

محمدرضا شمس، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان، اقتباس ادبی را به مانند یک تابلوی نقاشی تشبیه کرد که کامل نشده و هنوز باید روی آن کار شود، و همچنین از فضای بازار نشر انتقاد کرد و گفت: بازار نشر از اقتباس‌های ادبی و بازنویسی‌های ضعیف اشباع شده است،

به گزارش کودک پرس ، بی‌شک اقتباس ادبی نقش بسیار مهمی در معرفی ادبیات ما مخصوصا ادبیات کهن ایران به مخاطبان دارد. در این میان می‌توان با استفاده از اقتباس ادبی کودکان و نوجوانان را با ادبیات کهن آشنا کرد و آن‌ها را به کتاب‌خوانی علاقه‌مند کرد. بر این اساس کیفیت آثار تولید شده در این حوزه، انتخاب حکایات، روایات و داستان‌ها از سوی بازنویس‌ها از اهمیت زیادی برخوردار است، قطعا تولید آثار ضعیف و بی‌کیفیت نه تنها کودکان را با ادبیات کهن ما آشنا نمی‌کند بلکه سبب دلزدگی آن‌ها نیز می‌شود. محمدرضا شمس، از نویسندگان کودک و نوجوانی است که تا به‌حال آثار زیادی برای کودکان و نوجوانان بازنویسی و بازآفرینی کرده است.

شمس تاکنون جوایزی همچون لوح تقدیر كتاب سال كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان، كتاب سال سلام، قصه‌ سال مجله‌ سروش كودک، لوح زرین جشنواره مطبوعات كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان،‌ جشنواره مطبوعات، كتاب سال شوراى كتاب كودک و دیپلم افتخار از IBBY را از آن خود کرده است. بر این اساس با او گفت‌وگویی داشته‌ایم درباره اقتاس ادبی در حوزه کودک و نوجوان و چالش‌هایی که در این حوزه وجود دارد که در ادامه می‌خوانید.

باتوجه به اینکه شما آثار زیادی در زمینه بازنویسی و بازآفرینی ادبیات کهن برای کودکان و نوجوانان دارید و بر این اساس از منابع زیادی اقتباس کردید، فکر می‌کنید در ادبیات ما چقدر ظرفیت برای اقتباس ادبی در این حوزه وجود دارد؟
با اینکه امروزه بازار نشر از اقتباس‌های ادبی و بازنویسی‌های ضعیف اشباع شده است اما هنوز جا برای اقتباس ادبی خوب و مناسب وجود دارد و نویسندگان می‌توانند بازنویسی و بازآفرینی‌های خوب و باکیفیتی در این حوزه برای کودکان و نوجوانان انجام دهند.
بنابراین باتوجه به بازنویسی‌هایی که تا به حال انجام شده باز هم لازم است این کار ادامه پیدا کند و بازنویسی و بازآفرینی‌های موجود پاسخگوی جامعه مخاطب نیست؟
بله. چون حق مطلب ادا نشده است و بازنویسی‌هایی که در حال حاضر وجود دارد ارزش ادبی و هنری لازم را ندارند و یک بازنویسی اصولی و کامل و بدون نقص طبق معیارهای بازنویسی تحقق پیدا نکرده است. به نظر من اقتباس ادبی مثل یک تابلوی نقاشی است که کامل نشده و هنوز باید روی آن کار شود. به همین دلیل جا دارد که این بازنویسی‌ها ادامه پیدا کند تا شکل واقعی و اصولی خودش را پیدا کند و سره از ناسره مشخص شود.
با توجه به اینکه شما هم در حوزه کودک و هم در حوزه نوجوان اقتباس‌های ادبی را انجام داده‌اید، به نظرتان بازنویسی و بازآفرینی آثار برای کودکان چه فرقی با بازنویسی و بازآفرینی برای نوجوانان و جوانان دارد؟
اقتباس ادبی برای کودکان بسیار سخت‌تر از نوجوانان است. باید کتاب‌هایی که قرار است برای بازنویسی و بازآفرینی به عنوان منبع استفاده شوند با دقت انتخاب شوند و این انتخاب به گونه‌ای باشد که در حد فهم و درک کودکان باشد تا برایشان جذاب باشد  و آن‌ها بتوانند با اثر ارتباط برقرار کنند. همچنین بازنویس، باید با دنیای کودک، دغدغه‌ها، سلیقه و فضای ذهنی او آشنا باشد و جهان را با چشم کودک ببیند. علاوه بر این باید با ادبیات کودک و نوجوان نیز آشنایی داشته باشد.
به عنوان یکی از فعالان این عرصه به نظر شما چه چالش‌هایی در این مسیر وجود دارد؟
در این زمینه چالش‌های مختلفی وجود دارد مانند عدم شناخت بازنویس‌ها از ادبیات کودک و نوجوان و عدم شناخت از دنیای کودک و نوجوان که سبب بازنویسی‌هایی می‌شود که بچه‌ها نمی‌توانند با آن‌ها ارتباط برقرار کنند. همچنین عدم آشنایی با روش‌های بازنویسی، کم‌حوصلگی، شتاب‌زدگی و سهل‌انگاری نیز از دیگر عواملی است که سبب شده تولید آثار کم کیفیت، نازل و بازاری افزایش یابد. مشکل دیگر نبود بازار نسبتا خوب  است که برگشت سرمایه را تضمین می‌کند.
اخیرا از شما مجموعه «بهترین قصه‌های هزارو یک شب» منتشر شده است، درباره این کتاب کمی توضیح دهید.
قصه‌های این مجموعه را با کمک برادرم محمد شمس انتخاب، بازنویسی و ویرایش کردیم و در هر جلد داستان جداگانه‌ای مطرح شده است. جلد اول «علاءالدین و چراغ جادو و 12 قصه دیگر از هزار و یک شب»، جلد دوم «علی‌بابا و چهل دزد بغداد و 10 قصه دیگر از هزار و یک شب» و جلد سوم «رزم رستم و اسفندیار و چند قصه دیگر از شاهنامه» نام دارد.
 
آیا در حال حاضر نیز مشغول بازآفرینی و بازنویسی آثار دیگری برای کودکان و نوجوانان هستید؟
بله، مجموعه‌ای 5 جلدی باعنوان «هزار و یک افسانه» شامل هزار و یک افسانه، قصه، حکایت، ضرب‌المثل و لطیفه که در مجموع قصه‌های عامیانه ما را می‌سازند، برای برای نوجوانان بازآفرینی کرده‌ام که حدود 3هزار صفحه است. تا به‌حال 4 جلد آن را برای چاپ به انتشارات محراب قلم تحویل داده‌ام و تصویرگری این جلدها از سوی رودابه خائف انجام شده است. به تازگی جلد پنجم را نیز به پایان رسانده‌ام و به‌زودی به انتشارات تحویل می‌دهم.
پیدا کردن هزار و یک افسانه و بازآفرینی آن‌ها قطعا کاری دشوار و زمان‌بر بوده است؟
بازآفرینی این مجموعه بسیار سنگین بود و 15 سال به‌طول انجامید. استفاده از زبان محاوره امروزی و زبانی که برای نوجوانان جذاب و قابل فهم باشد و ترکیب آن با زبان افسانه‌ها سخت بود اما این کار را انجام دادم. همچنین در پایان برخی از داستان‌ها تغییراتی ایجاد کرده‌ام یا میزان خشونت در برخی داستان‌ها را کم کرده‌ام و پایان تلخ آنها را شیرین کرده‌ام. اضافه کردن فانتزی به داستان‌ها کار دیگری است که در این مجموعه انجام داده‌ام، فانتزی‌ای که در این کار استفاده شده ترکیبی از تخیل و فانتزی و همچنین طنز است. همچنین در تعدادی از روایت‌ها مثل دختر شاه پریان چند روایت آورده‌ام اما تلاش کرده‌ام از حکایت‌های تکراری استفاده نکنم. علاوه بر این از تعدادی روایت دینی و عرفانی هم استفاده کرده‌ام. در بعضی از این داستان‌ها یعنی حدود 150 قصه، نیز شخصیت خودم را به‌عنوان راوی وارد داستان کرده‌ام.
 
از چه منابعی برای اقتباس افسانه‌ها و حکایات و ضرب‌المثل‌ها استفاده کرده‌اید؟
از منابع مختلفی مانند «الهی‌نامه»، «مثنوی معنوی»، «مرزبان‌نامه»، «بوستان سعدی»، «گلستان سعدی»، «شاهنامه»، «سمک عیار»، «حسین کرد شبستری» در نوشتن این مجموعه استفاده کرده‌ام.
مخاطبان این مجموعه چه افرادی هستند؟

مجموعه‌ 5 جلدی «هزار و یک افسانه» می‌تواند به‌عنوان دایرةالمعارفی برای نوجوانان و همچنین افرادی که می‌خواهند به دنبال افسانه‌ها بروند، استفاده شود.