«۲۳ نفر» اثری شاخص از اوج شکوه و غیرتمندی نوجوانان آزاده و «منطقه پرواز ممنوع» و «قطار آن شب» فیلمهایی با مشکلات ساختاری و محتوایی
در امتداد مرور فیلمهای سیودومین جشنواره فیلم کودک و نوجوان فیلمهای «۲۳ نفر» به کارگردانی مهدی جعفری که اثری شاخص از زندگی واقعی آزادگان و اوج شکوه و غیرتمندی نوجوانان ایران اسلامی در مواجهه با دشمن است، «منطقه پرواز ممنوع» به کارگردانی امیر داسارگر و «قطار آن شب» به کارگردانی حمیدرضا قطبی که آثاری با مشکلات عدیده ساختاری و محتوایی هستند را از نظر میگذرانیم.
به گزارش کودک پرس ، در حالی که بسیاری از کشورهای جهان تمرکز و توجه بسیار ویژه ای در زمینه تولید فیلم های داستانی و انیمیشن برای کودکان و نوجوانان شان دارند، کشور ما که طی سال های پس از پیروزی انقلاب توجه ویژه ای به این گونه مهم سینمایی داشت در سال های اخیر با نوعی رکود و بحران در این ژانر سینمایی مواجه شده است و این مسئله باعث شده تا مخاطبان اصلی این حوزه سینمایی بدل به مشتریان پر و پا قرص انیمیشن ها و فیلم های کودکانه هالیوودی بشوند؛ این اتفاق مهم زنگ خطری برای مسئولان فرهنگی و هنری کشور ما است چرا که اگر کودکان و نوجوانان ما که آینده ساز این سرزمین هستند بخواهند همچنان در غرقاب تولیدات هالیوودی دست و پا بزنند روز به روز از فرهنگ بومی خود دور شده و حلقه ارتباطی شان را با فرهنگ ملی و میهنی از دست می دهند و طی چند دهه دیگر اصلا هویتی از فرهنگ ایرانی-اسلامی در کشور وجود نخواهد داشت. این اتفاق زنگ خطری جدی برای یکایک مسئولان فاقد دغدغه سینمای کودک و نوجوان است و انتظار می رود با تدبیر جدی از سوی مسئولان ذیربط سینمای کودک و نوجوان بتواند مجدداً جانی تازه بگیرد.
فیلم سینمایی «۲۳ نفر» که پیش از این در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت و با استقبال بسیار خوبی از سوی منتقدان، اهالی رسانه و مخاطبان روبرو شد در سی و دومین جشنواره فیلم های کودک و نوجوان نیز توانست مورد استقبال واقع شده و رکورددار دریافت جایزه از این رویداد سینمایی شود.
مهدی جعفری کارگردان این اثر سینمایی به شرح حماسه ای واقعی می پردازد و آن برهه حساس از زندگی نوجوانان ۱۳ تا ۱۸ ساله اسیر در دست نیروهای رژیم بعث است؛ اسطوره هایی گمنام و حماسه ساز که رشادت ها و دلاوری های شان در این اثر به بهترین شکل به تصویر کشیده شده است.
«۲۳ نفر» فیلمی اقتباسی از کتابی به همین نام اثر احمد یوسفزاده است؛ اصولاً اقتباس ادبی یک موضوع بسیار قدیمی در کلیت سینما است. آثار اولیه سینمایی غالباً متأثر از متون ادبی بودند اما متاسفانه اقتباس ادبی در حوزه کودک و نوجوان همواره ضعیف بوده است به نحوی که فیلم های اقتباسی همچون «خمره» به کارگردانی ابراهیم فروزش که بر اساس داستانی با همین نام از هوشنگ مرادی کرمانی ساخته شده بود و یا فیلم های «شرم» و «صبح روز بعد»، ساخته کیومرث پوراحمد جزو آثار اقتباسی سینمای کودک و نوجوان محسوب می شوند که هیچ گاه نتوانستند مثمرثمر باشند و سینمای کودک را از ورطه سقوط رهایی بخشند اما اینک این اثر اقتباسی درخشان که با همت سازمان اوج تولید شده است نشان داد که در صورت نگاه درست می توان آثار اقبتاسی مانا و ارزشمندی را در سینما تولید کرد.
این فیلم داستان گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی را روایت می کند که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. این گروه کم سن و سال بین ۱۳ تا ۱۸ سال سن داشتند و اکثراً از تیپ ثارالله کرمان اعزام شده بودند و در اردیبهشت ۱۳۶۱ در مرحله مقدماتی عملیات بیتالمقدس در مناطق مختلف جبهه نبرد حق علیه باطل اسیر شدند.
بازیگران این اثر سینمایی با اینکه اغلب هیچ تجربه پیشینی در این حوزه نداشته اند همگی به بهترین شکل ممکن نقش آفرینی کرده اند به نحوی که احساس همذات پنداری مخاطب را برانگیخته می کنند.
فیلمنامهنویس در فرآیند اقتباس به درستی عناصر دراماتیک لازم برای ایجاد یک روایت جذاب را از دل خاطرات استخراج کرده و بهنوعی داستان را برای مدیوم سینما بازآفرینی کرده است. یکی از دشواری های این اثر سینمایی قهرمانی همزمان ۲۳ کاراکتر است که به خوبی از آب درآمده، هرچند که گاهی اوقات برخی کاراکترها پررنگ تر و برخی کاراکترها کمرنگ تر از دیگران ظاهر می شوند.
همچنین بازسازی صحنههای دیدار نوجوانان سرباز با صدام حسین و بازسازی لوکیشن ها و بسیاری از موقعیت های دیگر پیش آمده برای این رزمندگان نیز دقیق و حساب شده است؛ طراحی صحنه و طراحی چهره پردازی این اثر سینمایی خارق العاده است به نحوی که در برخی صحنه ها این احساس به مخاطب دست می دهد که مشغول تماشای اثر مستند است! و ذکر این نکته ضروری است که ریتم فیلم بالا است و تماشاگر به ویژه مخاطب کودک و نوجوان از دیدن فیلم احساس خستگی نمی کند.
«منطقه پرواز ممنوع» به کارگردانی امیر داسارگر علیرغم محتوای ارزشی و پسندیده ای که دارد، دارای ساختار قابل قبولی نیست. ساختار این فیلم بیشتر شبیه به تله فیلم های نه چندان شاخص تلویزیونی است. فیلمنامه این اثر سینمایی با ضعف های آشکاری روبرو است و مدت فیلم کمی طولانی است!
این فیلم روایتگر داستان ۳ نوجوان است که در حین آماده شدن برای مسابقه ساخت پهپاد، با پیدا شدن یک یوزپلنگ در حوالی محل زندگی شان، وارد مسائل و درگیری های مختلفی می شوند اما نکته قابل تأمل آنجا است که فیلمنامه مغشوش و روایت گنگ فیلم مانع از جذب مخاطبان کودک و نوجوان برای تماشای این اثر می شود.
بازی بازیگران کودک این فیلم نیز چندان قابل تأمل نیست و بازیگران بزرگسال هم حرف جدی برای گفتن در این فیلم ندارند. شاید یکی از معدود نکات مثبت این اثر سینمایی فیلمبرداری قابل تأمل علی رنجبر باشد!
«قطار آن شب» یکی دیگر از فیلم های به نمایش درآمده در سی و دومین جشنواره فیلم های کودک و نوجوان است؛ اثری اقتباسی برگرفته از کتابی با همین نام به قلم احمد اکبرپور؛ «قطار آن شب» شاید در نظر اول یک پلات فوق العاده داشته باشد و در ابتدا به صورت داستانی آغاز شود و در ادامه مخاطب را غافلگیر کند اما نکته قابل تأمل آنجا است که پیچیدگی های روایی در این فیلم که حتی می توان آن را به نوعی جزو سینمای فلسفی و روانکاوانه نیز به حساب آورد برای کودکان و نوجوانان عاری از هرگونه جذابیت است.
از سوی دیگر قطعاً تلخی و سیاهی های بیش از حد این اثر سینمایی برای کودکان و نوجوانان چندان مناسب به نظر نرسد؛ قصه دخترکی که مادرش را از دست داده و پدر عبوسش سخت مشغول کار است و با مادربزرگ پیر و بیمارش زندگی می کند و مرتب در جستجوی مأمن و آغوش گرم مادری است نه مناسب سن و سال کودکان است و نه ایده ای جدید و درخشان برای تولید یک اثر سینمایی چرا که پیش از این در سینمای ایران نمونه هزاران بار تکرار شده و نخ نما شده این قبیل آثار را شاهد بوده ایم!
نکته مهم دیگر اینکه مخاطب خسته و دلزده از روایت های بسیار پیچیده در این اثر سینمایی در نهایت با یک پایان باز روبرو می شود؛ پایان بازی که شاید دلیل آن عدم درک مناسب از روایتی است که فیلمنامه نویس و یا نگارنده کتاب از داستان خود داشته اند!
در نهایت باید گفت سینمای جهانی و به ویژه هالیوود با تولید انیمیشن های حرفه ای و خوش رنگ و لعاب توانسته اند نه تنها کودکان و نوجوانان کشور ما بلکه بسیاری از کودکان و نوجوانان در سایر کشورهای جهان را به سمت آنچه خود می خواهند سوق دهند و این در حالی است که ما همچنان دست روی دست گذاشته ایم و به جای اینکه به فکر تولید آثار شاخص در این زمینه باشیم مرتباً شعار داده و یا با انجام کارهایی مانند تأسیس شورای راهبردی سینمای کودک و امثالهم می خواهیم که سینمای مضمحل شده کودک را نجات بخشیم غافل از آنکه قطعاً از انجام این گونه کارها آبی برای سینمای کودک گرم نخواهد شد چرا که تجربه ثابت کرده همیشه عمل مهمتر از تیتر و عنوان است!
کودکان ما در حالی با تماشای آثار فرهنگی سینمای غرب دچار استحاله فکری و فرهنگی می شوند که تاریخ کهن و ادبیات غنی میهن ما سرشار از داستان ها و سوژه ها و موضوعاتی است که می تواند سبب ساز تولید ده ها اثر سینمایی و تلویزیونی برای کودکان و نوجوانان شود و آن ها را نسبت به تاریخ کهن کشورمان آگاه سازد اما متأسفانه اندک تولیدات سینمای کودک ما طی این سال ها به شدت دچار لکنت شده و حرف تازه ای برای کودکان امروزی در پی ندارد و فیلم هایی هم که در این زمینه ساخته می شوند بیشتر به کام بزرگسالان هستند تا کودکان و هیچ گونه جذابیتی برای آن ها ندارند.
به امید آنکه در سی و سومین جشنواره فیلم های کودک و نوجوان بتوانیم شاهد حضور آثار ارزنده باشیم.
منبع: سینماپرس
ارسال دیدگاه