یادی از اندرسن؛ نویسنده‌ای که گامی بلند در دگردیسی ادبیات کودک برداشت

به گزارش کودک پرس ، هانس کریستین اندرسن، نویسنده دانمارکی را پدر افسانه‌های نو خوانده‌اند. مادر او در خانه‌ها رخت‌شویی می‌کرد و پدرش کفش‌دوز بود، اما به هانس توجه ویژه‌ای داشتند. چندان‌که مادر بیشتر اوقات فراغتش را با پسرش که شیفته و عاشق او بود، می‌گذرانید و روزهای یکشنبه در فصل زمستان با کاغذ اسباب‌بازی درست می‌کرد و با صدای بلند از کتاب‌های «هزار و یک شب»، قصه‌های لافونتن و… برایش می‌خواند.
هانس در کودکی آثار شکسپیر را حفظ بود و با استفاده از عروسک‌های چوبی برای خود صحنه‌ای چون تئاتر می‌ساخت. او مدتی شاگرد خیاط شد، اما پس از چندی وارد تئاتر شد و خوش درخشید. لیکن تغییر صدایش به واسطه بلوغ مانع از همکاریش با تئاتر شد.
او از سال ۱۸۲۳ میلادی شروع به نوشتن کرد و در این وادی متوجه داستان‌های عامیانه ای شد که پیش از او توسط افرادی چون «شارل پرو»، شاعر فرانسوی و برادران آلمانی «گریم»(یاکوب و ویلهلم) جمع‌آوری شده بودند. اما وی بر خلاف اسلاف خود به جمع‌آوری داستان‌ها و افسانه‌های کهن بسنده نکرد و دست به کار خلق و آفرینش آثار خود شد.
اندرسن توانست با جمع معیارهای زیباشناختی و قدرت آفرینش‌گری و خلاقیت خود، حقایق عام زندگی را با قدرت خیال در آمیزد و در قالب داستان‌هایش عرضه کند و گامی بلند در دگردیسی کارکرد ادبیات کودک بردارد. پیش از وی این داستان‌های کهن و عامیانه و افسانه‌های پریان بودند که براساس تخیل جمعی شکل گرفته بودند. اما هانس کریستین اندرسن با استفاده از همین افسانه‌های عامیانه شکل جدیدی از افسانه‌ها را خلق کرد که مولف دارند و مهمتر از همه تخیل فردی را در آنها وارد کرد.
آثار اندرسن برش‌هایی بودند از زندگی واقعی که با تخیل فردی او به نگارش درآمده بودند.از این رو با وجود دارا بودن تلخی‌های گاه گزنده، زیبا بودند. او خود بر این باور بود که «زندگی هر انسانی قصه‌ای است که با دستان خداوند نوشته شده است و زندگی به تنهایی زیباترین قصه است.»
داستان‌های اندرسن با زندگی‌اش گره خورده بود. چندان که او در پاسخ به پرسش یک منتقد ادبی که پرسید: «آیا روزی داستان زندگی خودش را خواهد نوشت؟» پاسخ داد: «من قبلا آن را نوشته‌ام، نام آن جوجه اردک زشت است».
او در سال ۱۸۷۵ و پس از یک عارضه جسمی که در اثر افتادن از تخت گریبانش را گرفته بود؛ با جهان فانی وداع گفت. وی پیش از این در مورد موزیک مراسم تدفین خود گفته بود: «بیشتر کسانی که در مراسم تدفین مرا بدرقه خواهند کرد، کودکان خواهند بود. ضربات موسیقی را برای قدم‌های کوچکشان هماهنگ کنید». این همان هنری بود که خود او در حوزه ادبیات و داستان‌هایی که برای کودکان نوشته بود، به نمایش گذاشته بود.
از مهم‌ترین آثار هانس می‌توان به «پری دریایی کوچولو»، «بند انگشتی»، «جوجه اردک زشت»، «زندگی من»، «ملکه برفی»، «دخترک کبریت فروش»، «لباس جدید امپراطور»، «سرباز سربی» و… اشاره کرد. داستان‌هایی که اگر چه در حوزه ادبیات کودک مطرح می‎شوند، اما حاوی مضامینی هستند که بزرگسالان از آن بی‌نصیب نمی‌مانند. اندرسن در این مورد گفته است: «افکار من برای بزرگسالان است، ولی داستان‌هایم را برای بچه‌ها می‌گویم. چون خوب می‌دانم زمانی که برای بچه‌ها قصه می‌گویند، پدر و مادرها هم به آن گوش می‌دهند و بدین ترتیب چیزی خواهند داشت که در موردش فکر کنند».
دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان(IBBY)، دوم آوریل زادروز «هانس کریستین اندرسن» را روز جهانی کتاب کودک نام نهاده است.