یادداشت محمود فرهنگ درباره اعتلای ادبیات نمایشی کودک و نوجوان
به گزارش کودک پرس، محمود فرهنگ یادداشتی با عنوان «تلاش جدی برای اعتلای ادبیات نمایشی کودک و نوجوان که سه دهه به طول انجامید!» را با محوریت نمایش کودک و نوجوان برای مخاطبان ایران تئاتر به رشته تحریر درآورده است.
در بخش اول یادداشت محمود فرهنگ با موضوع نمایش کودک و نوجوان چنن آمده است:
اگرچه توجه و نگاهها به تئاتر کودک از گذشته بیشتر ویترینی بود و این موضوع ادامه دارد، ولی در عرصه ادبیات نمایشی که بتواند در مختصات درست خود و در بستر اصلی این هنر رشد نماید این تلاش جدیترین آن در چند دهه گذشته بوده، اگرچه به دلیل نابسامانی این هنر در حوزه کودک و نوجوان در بستر اصلی خودنادیده گرفتهشده است .
1/ آموزشوپرورش
2/در کانون پرورش
/3 در حوزه آماتوری نمایش کودک
4/در حوزه شهرستانها
5/در بخش حرفهای ادبیات نمایشی کودک و نوجوان.
بیشتر توجه این سالها به ویترین جشنواره بوده و توجه جدی در ادبیات نمایشی نشده و اگر شده بیشتر در ترجمه بوده است اما این آثاری که در مورد آنها سخن به میان خواهد آمد از میان بیش از 1200 نمایشنامه ارسالی انتخابشدهاند و در یک پروسه 15 ساله به چاپ رسیده است آنهم با خون و دل که شاید باری از دوش ادبیات نمایش کودک و نوجوان بردارد و این هنر راکمی سرعت بخشد.
سالهای سال من به تئاتر کودک و نوجوان نگاه میکردم از متن و نمایشنامه رنج میبرد، وقتی به اولین جشنواره کودک و نوجوان در سنندج رفتم (گلچهرگان بسیج) و جا جایزه بهترین نمایشنامه را جوانی تصاحب کرد که هنوز صورت او ریشی نداشت واو کسی نبود جز مجید سرسنگی که نمایشنامه «خون بارش» را از سبزوار آورده بود و یا شاید همراه گروهی آمده بود.
از همان موقع این موضوع موردتوجه من بود، چون داوران به بنده گفتند که با این جوان صحبت شود که در آینده بتواند ادامه دهد چون در او استعداد لازم را دیده بودیم، اگرچه او دیگر ادامه نداد و به حوزه مدیریت رفت، ولی در آن فضا یک نمایشنامهنویس خوب کودک هم غنیمت بود.
بالاخره در اولین جشنواره کودک همدان برای داوری رفته بودم، قبل از آنهم آثاری را در استانها برای انتخاب مورد بازبینی قرار داده بودیم، عدم رشد در ادبیات و تکرار را بهشدت احساس میکردیم و افسوس میخوردیم که چرا رشد و تحولی اتفاق نمیافتد، در آن سالها چندین دور من داور جشنواره کودک همدان بودم و اصولاً سرمایهگذاری جدی در حوزه ادبیات نمایش کودک نمیشد و اگر هم حرکتی میشد خیلی دیده نمیشد و یا نیاز فراوان بود و امکان بروز نداشت، در آن زمان آقای منتظری یک دفتر تهیه تدوین ادبیات کودک هم راه انداخته بود آثاری را به چاپ میرساند، ولی کافی نبود. یادم میاید که تنها سالن نمایش کودک در تئاتر شهر بود سالن شماره 2 که خود من چند نمایش کودک در آن سالن اجرا کردم، ولی این هم ما را اغنا نمیکرد.
نمایشنامههای گلبرگ 1 و 2 و 3 و 4 و… در دفتر تهیه و تدوین نمایشنامه کودک بود.
یادم هست که اولین نمایش کودک ما را فردین خلعتبری آهنگسازی کرد و مخاطب بسیار زیادی هم داشت و بیش از 50 روز اجرا شد ولی ما به دنبال یک حرکت جدی بودیم یک حرکت ملی که بتوان هنر تئاتر کودک را از رنجی که میبرد رهایی دهیم.
در آن سالها من نمایش کودکی را میخواستم به هند ببرم که امکان آن فراهم نشد، مدیر مرکز برای دلجویی سالن اصلی تئاتر شهر را برای اجرای نمایش کودک به ما داد و نمایش 30 اجرا داشت و سپس به کانادا رفت.
از مرحوم کشن فلاح یادی کنم که مشاور کار بود، وایشان در بخش دوبله بجای صدای عقاب صحبت کرد یادش گرامی باشد، اما یک دغدغه جدی در پیش روی ما ادبیات نمایشی بود در حوزه کودک، این موضوع را در کانون دنبال میکردیم در ارشاد دنبال میکردیم در حوزه هنری که آن رمان خیلی جدی در حوزه هنری فعال بودیم ولی نتیجه نداشت تا دست تقدیر ما را به آمورش و پرورش انداخت، در این زمان جشنواره به دورههای پنجم و شاید ششم رسیده بود، مقالات و نقدهای بسیار جدی از بنده در رسانهها چاپ میشد و این اهمیت را من تکرار میکردم.
ما به آموزشوپرورش استان تهران دعوت شدیم، قبل از ماهم زینال زاده، خانم بروجردی و چند نفر دیگر این فعالیتها را دنبال کرده بودند، ولی من به دنبال یک حرکت جدیتری بودم، در این سالها تلاش جدی برای تغیر در نوع نگاه به تئاتر کودک، چه در اجرا، چه در ساختار، و چه در ریختاری نمایشها، و چه در ادبیات نمایش در مقاطع سنی، ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان، عروسکی و بعدها تربیتمعلم انجام گرفت.
در بخش موضوع و مضامین انتخابشده تلاش شد که در فضای روحی روانی و در سن، و دنیای بچهها موضوعات موردنیاز آنها مطرح شود، موضوعات موردنیاز همان سن در فضای اجتماعی و مدرسه و خانواده و نیازهای اخلاقی و روانی و مشکلات در مدرسه و خانواده و اجتماع در آثار مطرح شود.
تلاش شد که از دنیای کودک و نوجوان خارج نشویم، و ادبیات در حیطه سن بچهها سیر نماید موضوعات موردنیاز بچه در مدرسه و در خانواده و در اجتماع خیلی زیاد بود و باید به آنها پرداخته میشد که در این سالها فراموششده بود و بیشتر موضوعات مربوط به بزرگترها بود، پس این تلاش برای تغییر جدی در حوزه تئاتر کودک در آموزشوپرورش خیلی سخت و طاقتفرسا بود و با مقاومتهای بسیار جدی مربیان و مدیران هنری روبرو شد.
اول باید در ادبیات نمایش یک حرکت مهمی میشد، ولی مقاومت خیلی جدی بود، چون آنها به میانپردههای تلویزیونی آیتمهای خنک و سخیف عادت کرده بودند که کاربرد خوبی در جشنها داشت و ما باید همه اینها را از میان برمیداشتیم، پس جنگ آغاز شد، بین تلاش برای نمایشنامههایی مثل «ازوپ» در کلاس درس و نمایش + در س، نمایش + آموزش، نمایش + تربیت، نمایش+ ادبیات، نمایش + دروس سخت، نمایش+ نظم و… دهها موضوع دیگر، بامیان پردهها، جوکهای نمایش شده، نمایشهایی که هیچ ربطی به سن مقاطع تحصیلی آنها نداشت.
منبع:ایران تئاتر
ارسال دیدگاه