به گزارش کودک پرس، در آستانه روز ادبیات کودک و نوجوان، اسماعیل همتی، داستان نویس نام آشنا که مدیریت انتشارات کتاب سمنگان را نیز بر عهده دارد، ضمن حضور در دفتر شبکه اطلاع رسانی مرآت و اطلاع از نحوه فعالیت این مجموعه، با خبرنگار مرآت به گفتگو نشست.
اسماعیل همتی، فعالیت هنری خود را از 15 سالگی و با سرودن شعر و نگارش داستان آغاز کرد. در 22 سالگی نخستین دفتر شعرش منتشر شد و بازخوردها و نقدهایی که نسبت به این مجموعه شعر دریافت کرد، او را برای آموختن بیش تر در حوزه ادبیات ترغیب کرد. آن چه می خوانید مشروح گفتگوی ماست.
شما تحصیلات آکادمیک خود را در کدام دانشگاه دنبال کردید؟
دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته ادبیات دراماتیک. پس از این بود که در کنار مطالعات آکادمیک، مطالعات علیحده ام را در حوزه ادبیات آغاز کردم. حاصل آن مطالعات و تأملات شخصی، تألیف حدود 60 جلد کتاب در چهار حوزه ادبیات کودک و نوجوان، نمایشنامه و فیلم نامه، پژوهش های مربوط به ادبیات بومی شهر و استان سمنان و چند درس نامه دانشگاهی بود.
در حال حاضر در چه حوزه ای مشغول فعالیت هستید؟
در حال حاضر، به عنوان مدیر انتشارات کتاب سمنگان مشغول فعالیت هستم. برگزاری کارگاه های ویژه آفرینش آثار کودک و نوجوان. اعطای جایزه ادبی سالانه که هرساله آثار هنرمندان بسیاری را از سراسر ایران جذب می کند و نشر کتاب، سه کارویژه انتشارات سمنگان است.
در سال به طور میانگین چند جلد توسط انتشارات شما چاپ می شود و چه مقدار از محتوای این کتاب ها بومی است؟
سالانه به طور میانگین 15 عنوان کتاب توسط انتشارات سمنگان به دست طبع سپرده می شود که حدود 20 درصد از این کتاب ها دارای محتوای بومی هستند و مابقی در رسته کودک و عمومی می گنجند. در مجموع تا کنون 85 عنوان کتاب در انتشارات سمنگان به انتشار رسیده است.
وضعیت بازار نشر را چطور ارزیابی می کنید؟
در یک کلام خوب نیست! با تلاش زیاد تنها می توان هزینه ها و درآمدها را برابر کرد!
علت این امر از نظر شما چیست؟
به گمان من، علت این امر، تیراژ ضعیف کتاب است. تیراژ 3 هزار نسخه ای برای یک جمعیت هفتاد میلیونی رقم بسیار اندکی است. این مسأله ریشه در روش آموزشی مدارس ما دارد که اساسا با پژوهش و خلاقیت میانه ای ندارد. عامل دوم این نقص این است که سرمایه گذاری فرهنگی در حوزه کودک و نوجوان بسیار اندک است؛ حال آن که دست کم نشر کتاب داستان که مورد علاقه کودکان است می تواند در ارتقاء سطح فرهنگ در میان کودکان نقش بسزایی داشته باشد. اگر سرمایه گذاری فرهنگی در حوزه کودکان تقویت شود و آموزش های فرهنگی، بهداشتی و… برای کودکان گسترش یابد، در دهه های آینده جمعیت کم تری در زندان ها و بیمارستان ها به سر خواهند برد.
با این حساب آثار خود شما باید بیشتر در حوزه کودک و نوجوان باشد.
بله؛ حدود 50 درصد از آثار من در حوزه کودک و نوجوان تعریف می شود.
دلیل شما برای ورود در این حوزه چیست؟
من اساسا 35 سال است که معلم هستم؛ چه در مراکز فرهنگی-هنری و چه در دانشگاه های هنری کشور. در سال 74 تدریس در دانشگاه را آغاز کردم. از آن سال تا سال 1382 که به سمنان بازگشتم، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اراک بودم. وقتی به سمنان بازگشتم مایل بودم که معلمی را ادامه دهم اما به دلایلی، تصمیم گرفتم با کمک چند جوان متخصص، سامانه کوچکی از نشر را تدارک ببینم. ده ها جلد کتاب با این تیم کاری چاپ شده که بی تعارف تمامی آن ها موفق بوده اند. برخی از این مجلدات به عنوان کتاب های مناسب دانش آموزی در کشور اعلام شده اند.
چطور با وجود این که سنی از شما گذشته است با کودک و نوجوانان ارتباط برقرار می کنید؟
اهل هنر و ادبیات هرگز از کودکی خود فاصله نمی گیرند. ضمن آن که همه آنچه که یک نویسنده حوزه کودک می نویسد به اعتباری حاصل دریافت های دوران کودکی اوست.
دریافت های دوران کودکی شما مبتنی بر چه مولفه هایی بودند که هنوز ادامه دارند؟
شور زندگی؛ شوری که در نهاد یک موجود زنده هست و آرزوهایی برای ساختن یک دنیای بهتر… این آرزوها همچنان با من هستند. نکته ای که باید در این جا به آن اشاره کنم آن است که نوشتن برای کودکان دشوارتر از نوشتن برای بزرگسالان است؛ چرا که علاوه بر تخصص هایی که برای نویسندگی به طور معمول لازم است، نویسنده کتاب کودک باید تخصص های دیگری نیز داشته باشد. ضرورت آشنایی با روش های تربیتی کودک و دنیای درون کودک، کار برای کودکان را دشوارتر و تخصصی تر می کند. من البته نوشتن برای نوجوانان را بیشتر دوست دارم و انتقال پیام به این قشر برایم دلچسب تر است. بخشی از این پیام ها به صورت پنهان منتقل می شوند اما برخی دیگر همچون دوست داشتن محیط زیست، احترام به بزرگ تر ها، ترجیح کار و تولید بر دلالی و مصرف گرایی، حفظ جنگل ها، حفظ بهداشت، فداکاری در راه میهن و فداکاری در راه نجات دیگر انسان ها پیام هایی است که آشکارا به آن می پردازیم و دوست داریم این خصایص در نوجوانان متبلور شود.
خانواده چقدر به شما در این مسیر یاری دادند؟ آن ها هم مثل شما هنرمند هستند؟
خیر اما خوشبختانه صبور بودند و من را تحمل کردند!(می خندد)
به نظر می رسد که امروز خانواده ها برای آینده فرزندانشان، بیش از آن که به مسائل فرهنگی نظر داشته باشند، جنبه های اقتصادی را درنظر می گیرند و به نوعی مانع از بروز استعدادهای آنان در حوزه های فرهنگی و هنری می شوند.
مشابه مشکلات اقتصادی امروز، در زمان کودکی و نوجوانی من هم وجود داشت اما خانواده من، به علاقه و تخصصم احترام گذاشتند. اگر جایزه ای کسب کردم یا اثری از من مورد توجه قرار گرفته است، خانواده من، پا به پای من خوشحال شده اند و خوشبختانه هرگز مانع فعالیت هایم نشده اند.
شغل پدر شما چه بود؟
ایشان کارمند دولت بودند
پس به فضای ادبیات چندان نزدیک نبودند.
خیر اما انسان بسیار مهربانی بودند.
ارزیابی شما از میزان مطلوبیت حمایت های رسمی و دولتی از داستان نویسی در حوزه کودکان در مقایسه با سایر حوزه ها چیست؟
بعضی از نویسندگان ما که غالبا در تهران مستقر هستند، به طور مستقیم و غیرمستقیم تحت حمایت مراکز دولتی هستند. من خودم مایل به دریافت حمایت مستقیم از دولت نیستم، هرچند حمایت غیرمستقیم به این نحو که آثار-به جای نویسنده- مورد حمایت قرار بگیرد، ضروری است. حمایت مستقیم مانع از خلاقیت می شود. بررسی من نشان می دهد که افراد و مراکزی که تحت حمایت مستقیم دولت بوده اند، ضعیف و سفارشی می نویسند. البته سه چهار نفری را می شناسم که به رغم حمایت ها، نگذاشته اند روحیه خلاقیت در آن ها بخشکد. در حال حاضر، چند هزار نویسنده کودک و نوجوان داریم؛ پس ثمره فعالیت این چندهزار نفر چیست؟ بنابراین حمایت مستقیم آسیب رسان است.
امروز که به فضای مطالعه دوران کودکی ام نگاه می کنم، احساس می کنم با آن فضا بسیار بیگانه ام، این بیگانگی ناشی از چیست؟
این مسأله طبیعی است و ما با گذر زمان نیازمند آثار جدیدی هستیم.
دور شدن از فضای محتوایی مطالعات کودکی به نظر شما امر مذمومی نیست؟
مسأله این است که پس از کتاب های دلنشینی که در کودکی مطالعه کرده اید، کتاب های مناسب شما به شما معرفی نشده اند، در صورتی که باید به فراخور هر مقطع سنی، نو به نو، کتاب های مناسبی به شما معرفی می شد.
شما چه نوع کتاب هایی را توصیه می کنید؟
آینده کتاب باید به سمت، خلاقیت و تخیل برود. متاسفانه از نظر بعضی ها پرواز ذهن مذموم است! حال آن که رویاها سبب می شوند که زندگی-که ذاتا دشوار است- شیرین جلوه کند.
شما اشاره کردید که اهل هنر، از دوران کودکی و یافته های آن دوران فاصله نمی گیرند، با این حساب چگونه می توان آن آموخته ها را در طول زمان به کل جامعه تسری داد؟
یافته های دوران کودکی تنها نقش درون مایه را دارند. کودکان و نوجوانان هنگامی که آثار متناسب با سن خود را مطالعه می کنند، آموخته هایشان در ذهنشان نهادینه می شود.
آیا این گزاره درست است که نویسنده نمی تواند بدون عبور از فیلتر یافته های دوران کودکی خود، اثری مناسب کودکان خلق کند؟
به نظر من نمی توان حکم داد که نویسنده باید چیزی از دوران کودکی را در نوشته های خود بیاورد؛ هرچند دریافت های دوران کودکی، یکی از سرمایه های نویسنده، برای نوشتن است.
جایگزین شدن ابزارهای نوین با محصولاتی همچون کتابی، نگرش نسل جدید را دچار دگرگونی هایی کرده است. آیا این امر را یک مساله مذموم می دانید یا امری ناگزیر؟
به نظر من، این امر یک پدیده طبیعی مخصوص زمان ماست. عصر ما، عصری است که رسانه ها در آن، حضور خوانده و ناخوانده شان را اعلام کرده اند. به گمان من بنیان های فکری انسان ها، آن قدر قوی هست که رسانه ها نتوانند آن را دگرگون کنند.
پس از این ناحیه احساس خطر نمی کنید؟
خیر اما این دلیل نمی شود که ما برای پدیده هایی که غیرمفید تشخیص داده می شوند، جایگزین تعریف نکنیم. همه مسائل ما با نصیحت حل نمی شوند. باید به حق انتخاب کودکان و نوجوانان بیش تر بها بدهیم. اگر ده کانال ورزشی وجود دارد که از نظر ما مفید نیستند، کانال یازدهم را باید خودمان ایجاد کنیم. ولی متاسفانه ما فقط داوری می کنیم. کودکان منتظر داوری ما نمی مانند و نیازمند محصولات جدید و جذاب و متفاوت هستند.
بنابراین شما جایگزین کردن محصولات جدید و جذاب را راهکاری برای رفع برخی از آسیب های موجود می دانید؟
افزون بر این، باید اشاره کنم که جای نقد در جامعه ما خالی است. نقد البته به پشتوانه جهانبینی و سواد نیاز دارد.
آیا فراگیر شدن نقد، اعتراض اهالی ادب را برنخواهد انگیخت؟
به نظر من خیر بلکه این امر به ارتقاء سطح کتاب ها کمک می کند.
اصل فراگیری نقد، به دیده شدن کتاب ها بیش تر کمک می کند، هرچند حاشیه هایی به همراه داشته باشد.
به نظر من، این حاشیه ها در برابر ثمرات و الطاف نقد، هیچ است. چنان که اشاره کردم، مردم ما بنیادهای فکری-فرهنگی قدرتمندی دارند. این مساله را من باب تعارف نمی گویم. بر خلاف تصور برخی که معتقدند، فرهنگ ما قوی است، من معتقدم فرهنگ ما غنی است اما قوی نیست. در حال حاضر، مطب پزشکان ما از مراکز فرهنگی شلوغ تر است. به نظر من باید شرایطی فراهم شود که حتی در مراکز درمانی هم آخرین کتاب ها به نقد گذاشته شود.
سایر اهالی ادب در این زمینه با شما همداستان هستند؟
کسی که سواد تخصصی نویسندگی دارد، این مساله را تایید می کند. مردم ما ثابت کرده اند که پیچیده ترین کتاب های فلسفی را می فهمند؛ بنابراین باید سهم مردم در نقد و سایر حوزه های مرتبط با کتاب افزایش یابد.
آیا ما نسبت به محتوای غنی که در اختیار داشته ایم، چهره های شاخصی در حوزه نویسندگی کودک و نوجوان داریم؟
ما در کشور نویسندگان، آگاه، توانا و خلاقی داریم اما برای معرفی آن ها هزینه نمی شود. در غرب، به دلیل این که نشر را همگام با اقتصاد تعریف می کنند، تلاش می کنند که از مرده و زنده نویسندگانشان پول دربیاورند! نویسندگان در غرب با نگارش یک یا دو کتاب در سال، هزینه های زندگی خود را تامین می کنند. تیراژهای صد هزار جلدی کتاب در غرب با تیراژهای هزار جلدی کتاب در ایران قابل مقایسه نیست. خوشبختانه چند ماهی است که معاونت فرهنگی وزیر ارشاد، در حال رفع موانع صدور کتاب است که این امر به ارزآوری هم کمک می کند.
چه موانعی در این زمینه وجود دارد؟
بزرگ ترین مانع این است که ما به قانون جهانی کپی رایت پایبند نیستیم. لذا در جهان تعهدی نسبت به فروش کتاب های ما وجود ندارد؛ مگر آن که خودمان کانال های غیررسمی برای فروش کتاب هایمان ایجاد کنیم. تا کنون بیش از 25 کتاب من، با هزینه های بالا به ایالات متحده آمریکا فرستاده شده است اما برای من سود اقتصادی در بر نداشته است.
به عنوان سخن آخر اگر نکته خاصی مدنظر دارید، آن را می شنویم.
من انتظار داشتم که از سامانه تولید کتاب کودک و نوجوان ما حمایت بیشتری شود؛ هرچند اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لطف بسیاری نسبت به ما داشتند اما حمایت ها کافی نبوده و نیست. ما الزاما نیازمند حمایت مالی نیستیم، بلکه می خواهیم با سازوکاری که برای اداره ارشاد هزینه ای هم دربرندارد، سامانه مذکور تقویت شود. در حال حاضر ما توان تولید سالانه 100 عنوان کتاب را داریم اما به دلیل ضعف اقتصادی و نداشتن حتی یک دفتر مناسب برای صرفه جویی در هزینه ها، سالانه حدود 15 تا 20 عنوان کتاب چاپ می کنیم. ما گروه نویسندگانی داریم که از کودک 5 ساله با افراد 70 ساله در آن عضو هستند. از تعارفات که بگذریم، برای حفظ این ظرفیت ها، نیازمند حمایت دو تا سه ساله اقتصادی و لجستیکی هستیم تا به سوددهی برسیم.
ارسال دیدگاه