کودکانی که از ساماندهی می‌گریزند

به گزارش کودک پرس ، بارها شنیده ایم که در بر خورد با کودکان کار به خصوص دستفروشان چه اقداماتی بهتر است انجام دهیم. بعضی می گویند در برخورد با آنان همچون یک خریدار باشید و گروهی می گویند خرید از آن ها اوضاعشان را بدتر خواهد کرد چون چیزی از این خرید عایدشان نمی شود. می گویند با آنان محترمانه صحبت کنید و هیچ گاه دلسوزی نکنید و تلاش نکنید با آنان دوست شوید. اگر از آنان خرید نمی کنید، می توانید تغذیه و خوراکی به آنان بدهید. اما برای برخورد نهادها و سازمان ها چه شیوه نامه ای وجود دارد و سازمان هایی مثل شهرداری ها و بهزیستی برای احترام به شخصیت این کودکان چه می کنند.
هر از چند گاه در رسانه های اجتماعی اخبار و ویدئوهایی از طرز برخوردهای ناشایست با کودکان کار منتشر می شود. اخیرا ویدئویی دست به دست می شود که شخصی دو کودک کار را مجبور به خوردن گلهای نرگسشان می کند. در این فیلم علاوه بر توهین کلامی، بچه ها دائما تهدید می شوند که اگر این کار را نکنند به اردوگاه منتقل می شوند.

پس از انتشار این فیلم و بررسی صحت این اتفاق و اینکه در کجا اتفاق افتاده است، شهرداری کرمان پاسخ داد در جریان جمع آوری کودکان کار در منطقه دو کرمان، این بی حرمتی به کودکان صورت گرفته است. در ادامه، «علی سعیدی» شهردار منطقه دو کرمان درباره این ماجرا به خبرگزاری ها گفت که این فرد خاطی از نیروهای شهرداری نبوده بلکه نیروی پیمانکاری بوده است. به گفته سعیدی، او ظاهرا می‌ خواسته با تنبیه کودکان به این شکل، به اصطلاح از آن‌ها زهرچشم بگیرد و دیگر این کار را نکنند و به اردوگاه منتقل نشوند ولی هیچ دلیلی برای توجیه این رفتار از سوی این فرد وجود ندارد. او حق و اجازه‌ انجام چنین مجازاتی را نداشته است.
البته پس از آن «دادخدا سالاری» دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان اعلام کرد: به عنوان مدعی‌العموم به موضوع ورود کرده‌ایم، متهم اصلی بازداشت شده و سایر متهمان تحت تعقیب قضایی قرار گرفته‌اند.
رخدادهای دیگری نیز قبلا در اذهان عمومی واکنش برانگیز شد؛ موردی که کودکان آبنبات فروش دستگیر شده بودند یا انتشار فیلمی که در آن کودکان کار را با تحقیر سر می تراشند و موارد بسیاری از این دست که در شرایط انعکاس در فضای مجازی فرصت دوباره به وجود می آید تا بیش از پیش درباره حقوق کودکان و احترام شهروندی صحبت کرد.

وقتی صحبت از حقوق کودکان می شود، به این معنا است که کودک حقوقی چون احساس امنیت، تغذیه، آموزش، مراقبت های بهداشتی و … دارد و در وهله دوم هیچ کودکی نباید براساس نژاد، جنسیت، مذهب، ملیت و… مورد آزار قرار گیرد. براساس این حقوق هرگونه بدرفتاری فیزیکی، روانی و احساسی با کودکان غیرقابل قبول است.
با وجود این، برخی از نهادها چنین تعاریفی را در سرلوحه کار خود ندارند. از دید برخی ناظران، شهرداری ها با کمتر ظرافتی اقدام به جمع آوری کودکان می کنند تا آنان را تحویل بهزیستی دهند. اغلب مسوولان جمع آوری کودکان هم آموزشی مناسبی ندیده اند و حتی در این کار تخصصی ندارند. همان طور که در مورد اخیر مسوول این کار، کارمند یک شرکت پیمانکاری بوده است و هیچ معلوم نیست که این فرد یا افرادی شبیه او چه آموزشی یا تخصصی در خصوص کودکان دارد.

گروهی از فعالان مدنی می گویند جمع آوری کودکان کار از سطح شهر نگاه درستی نیست. در پشت چنین نگرشی به کودکان کار، این مضمون نهفته که آنان مجرم یا خطاکارند و در نتیجه باید هرچه سریعتر نسبت به دستگیری آنان اقدام کرد و آنان را از سطح شهر جمع کرد تا ایجاد مزاحمت نکنند. در صورتی که وقتی کودک برای کار به سطح خیابان ها می آید، نشانه ای واضح از فقر است؛ فقری که هیچ گاه انتخاب کودک یا خانواده اش نیست. از این منظر، مسوولان حتی در مبارزه با فقر اقدام به پاک کردن صورت مساله می کنند.
پیش از این و در تابستان پارسال طرح «جذب و ساماندهی کودکان کار و خیابان» از سوی چند نهاد آغاز شد. پس از آغاز این طرح موجی از انتقادات به نحوه جمع‌آوری کودکان مطرح شد تا جایی که نهادهایی چون وزارت کار، برخی اعضای شورای شهر و سمن های فعال در حوزه کودک از اجرای این طرح اظهار نگرانی کردند. یکی از انتقادات این بود که جمع‌آوری کودکان باید مطابق با آیین‌نامه ساماندهی کودکان خیابانی مصوب ۱۳۸۴ هیات دولت انجام گیرد، نه اینکه جمع‌آوری کودکان همراه با طرح جمع‌آوری متکدیان و معتادان اجرایی شود.
در پاسخ به این انتقادات در آن مقطع، «حبیب‌الله مسعودی فرید» معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور بیان داشت که سازمان بهزیستی چندین ماه برای اجرایی کردن طرح وقت گذاشته و مطالعات لازم را انجام داده و در برنامه‌ریزی و ارائه خدمات به این کودکان پس از فرآیند جذب آنها در این طرح نقش محوری دارد.

با این حال و به رغم دفاعیاتی که در این زمینه مطرح شده فعالان مدنی بر این باورند که جمع آوری ها ضربتی کودکان کار پیامدهای بسیاری برای این قشر از جامعه دارد که اگر این امر جدی گرفته نشود، این پیامدها، جامعه را با تهدیدهای بزرگتری مواجه می سازد.
بخشی از این پیامدها در سطح فردی متوجه کودکان کار است. آنان از نیازهای اساسی مثل دسترسی به آموزش و حمایت های عاطفی محرومند. به گفته محققان و بنابر مطالعات صورت گرفته، این کودکان از مشکلاتی همچون اضطراب، افسردگی و مشکلات رفتاری رنج می برند و نمی توانند عملکردهای مطلوب و طبیعی اجتماعی داشته باشند. اغلب آنان مورد سوءاستفاده هایی قرار می گیرند که دفاعی در برابر آن ندارند. قطعا کسی که با تحقیر بزرگ می شود، نمی تواند در برخوردهای اجتماعی رفتارهای تحقیر آمیز بروز ندهد. بدین صورت چرخه تحقیر و خشونت دائما در جامعه بازتولید می شود.

بخش دیگری از این پیامدها این است که با با حذف و پاکسازی کودکان کار از سطح شهر، آنان به لایه های پایین تر اقتصاد سیاه کشیده می شوند؛ لایه ای که در سطح شهر قابل مشاهده نیست ولی می توان آنان را پستوها و زیرزمین ها پیدا کرد که تحت نظر یک کارفرما مورد سوءاستفاده و بهره کشی قرار می گیرند. در این موارد که تعداد کارگاه هایی که از کودکان استفاه می کنند، کم نیستند و همواره از دید سازمانها و نهادها مغفول می مانند. از سوی دیگر ممکن است این کودکان کار با بگیر و ببندهای فراوان نهایتا به کارهای مجرمانه روی بیاورند.
سوی دیگر ماجرا، نقش سازمان های دیگر در مواجهه با پدیده کودکان کار است. در همین ارتباط سال 84 آیین نامه ساماندهی کودکان کار و خیابان به تصویب هیات وزیران رسید. در این آیین نامه سازمان بهزیستی کشور موظف است با همکاری و مشارکت شهرداری‌، انجمن‌ های خیریه‌، تشکل‌ های غیردولتی، نیروی انتظامی و با استفاده از مدد کاراجتماعی کودکان کار را سازماندهی کند.

با توجه به این آیین نامه، نقش اصلی ساماندهی برعهده سازمان بهزیستی است. از دید منتقدان برای شناسایی، جذب و پذیرش و توانمندسازی کودکان کار و خیابانی هزینه های ناچیزی می شود. به خصوص وقتی که بعد از دریافت کودکان از شهرداری، سازمان بهزیستی چندان توان نگه داری و توانمندسازی کودکان را ندارد و بعد از مدت کوتاهی دوباره کودکان به خیابان ها بر می گردند.
در گیر و دار طرح پارسال ساماندهی کودکان کار، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی اعلام داشت بودجه سازمان بهزیستی پنج سال قبل برای این کودکان در مجموع ۵٠٠ میلیون تومان بود که امسال این میزان افزوده شده و به ٢٠ میلیارد تومان رسیده است.

با این حال این هزینه ها نتوانسته گره های زیادی را از کار کودکان کار بگشاید. اوضاع کنونی برای کودکان کاری که معیشت برخی خانواده شان وابسته به پول کودکان است، دردسرساز است چون گسل بزرگی در درآمدزایی آنان ایجاد می کند. در نتیجه این کودکان بهزیستی را دوست ندارند. شاید به همین خاطر است که کودکان گل فروش کرمانی، حاضر به خوردن گل می شوند ولی نمی خواهند تن به بهزیستی و ماجرای بعدش بدهند.

 

 

 

 

منبع: ایرنا