به گزارش کودک پرس ،پرورش کودکان یکی از مهم ترین و سخت ترین کارهاست. کما اینکه در روایتی داریم که الْعِلْمُ مِنَ الصِّغَرِ كَالنَّقْشِ فِی الْحَجَرِ؛ یادگیری در كودكی مانند كندكاری روی سنگ است. کنایه از اینکه ماندگاری آموزش کودکان انقدر اهمیت دارد. اما متأسفانه کم کاری بخش های مختلف و نداشتن یک سازمان مشخص که متولی سازمان دهی آنها باشد از معضلاتی است که امروز گریبان مهدهای کودک و پیش دبستانی ها را گرفته است. نبود سن مشخص و بحث اجباری شدن یا نشدن آن از دیگر مشکلات این حوزه است.
به همین مناسبت و همچنین چهل و دومین ساگرد پیروزی انقلاب و تحقق مسائل فرهنگی، گفت و گویی با حجت الاسلام محمد حسن نبوی مسؤول بسیج اساتید و نخبگان حوزه، انجام داده است که شما می توانید در ادامه بخوانید:
لطفا بفرمایید مصوبه جدید برای یکپارچه کردن مهدهای کودک چگونه است؟
بحث مصوبه یکپارچه کردن مهدکودک قبلاً هم مطرح شده بود. بهزیستی این صحبت را داشت که من متولی این کار هستم و آموزش و پرورش هم قبول نداشت. هر کدام از این سازمان ها ناراحت و گلایه مند بودند. این قضیه به این شکل تقسیم بندی شده بود که یک بخش پیش دبستانی بود و یک بخش مهد کودک، مهد کودک به عهده بهزیستی بود و پیش دبستانی به عهده آموزش و پرورش بود. خود این کار خیلی از کارها را ناهمگون کرده بود. چون بهزیستی و فعالیتهایش ربطی به مهدهای کودک نداشت.
بنده که خودم نفهمیدم چرا این گونه تقسیم بندی شده بود و هیچ تلاشی برای اصلاح این قضیه نمی شد. بعد از آن طرف آموزش و پرورش یک مقدار اجباری کرده بود و یک مقدار را اجباری نکرده بود. مثلاً می گفتند کسانی که در مهدکودک حضور داشته باشند اولویت در ثبت نام دارند این قضیه تا حدی که بنده اطلاع دارم در ثبت نام های مدارس جدی گرفته نشد و تحقق پیدا نکرد. مسأله دیگری این است که در مهد های کودک و پیش دبستانی ها نحله ها و رویکردهای مختلفی ورود کرده اند.
از جمله خود حوزه علمیه که مطرح کردند ما می خواهیم مهد کودک راه بیندازیم، آموزش و پرورشی ها هم قبول کردند و می گفتند ما خیلی هم خوشحالیم و کار درستی است که حوزه در آن داخل شود. از آن طرف بهزیستی هم تقریباً موافق بود، شاید هم به دلیل جنگ این دو بخش بود که می گفتند که حوزه علمیه کاری انجام بدهد و راضی بودند که حوزه در این قضیه ورود کند.
چرا ما چند نوع مهد کودک داریم؟
بله مهدهای کودک خیلی پراکنده هستند. از مهد های قرآنی، قوی و خوب و تربیتی تا مهدهایی که با تفکر مهدویت اداره می شد. از آن طرف مهدهایی را داشتیم که در آن رقص را به بچه ها آموزش می دادند. این مدارسی که بحث آموزش رقص و بی بند و باری را در آن ترویج میکرند معضلات جدی هم داشتند. هر کدام از این مهدها ساز خودشان را می زدند.
ویژگی ورود حوزه در قضیه مهدی های کودک چه بود؟
یکی از ویژگی های این مهدکودک ها که زیر نظر حوزه بود، این بود که خیلی بار مالی بر دوش دولت نداشت. یعنی ما تعداد مهد که تشکیل می دادیم نه بار مالی برای دولت داشت نه بار مالی برای حوزه درست کردیم.
مسأله دیگر در این قضیه این است که ما بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که ما میتوانیم نصف دریافتی مهدکودک های موجود پول بگیریم و لازم نیست هزینه های هنگفت بر دوش خانواده ها تحمیل کنیم.
پس از نظر مالی هم این وسط سوء استفاده هایی در مهدها انجام می شد؟
بله ما با بررسی هایی که کردیم، دیدیم که می توانیم نصف دریافتی مهدهای کودک موجود شهریه بگیریم و از آن طرف به عوامل مهدکودک ها دو برابر پرداخت کنیم. در بررسی هایی که کردیم به این نتیجه رسیدیم آنهایی که امتیاز مهدکودک را دارند پول هنگفتی را می برند و به کسانی که مشغول فعالیت در این مهدها هستند که عمدتا خانم ها هستند پول کمی می دهند و وضعیت بسیار بدی به وجود آمده بود.
ما که در این قضیه وارد شده بودیم هم به دنبال سودآوری برای حوزه علمیه نبودیم و اصلاً حوزه که بنگاه درآمدزایی نیست. ما فقط می خواستیم از بودجههای حوزه هزینه نکنیم و به این شکل تعداد زیادی مهد امین را تشکیل دادیم و گفتیم که دریافت شما بیشتر از این مقداری که ما تعیین می کنیم نباید بیشتر باشد. از طرف دیگر کاری که انجام دادیم این بود که دریافتی عوامل، کارکنان و خانم هایی که در این فضا کار می کنند را به دو برابر افزایش دادیم.
به نظر من مهد ها برای عده ای به شدت انتفاعی و درآمدزا شده است. این پراکندگی که بین آموزش و پرورش و بهزیستی اتفاق افتاده بود باعث مشکلات اخلاقی در این قضیه شده بود. بعضی از مهدها که ما گزارش هایی از آنها داشتیم اتفاقات عجیب و غریبی در آن رخ داده بود که حتی فیلم های آن در فضای مجازی پخش شده بود.
لطفا نظرتان را در مورد یکی شدن سازمان متولی مهد ها بفرمایید
در اینکه ما باید کاری کنیم که مهدها از آن حالت قبلی بیرون بیاید و زیر نظر یک سازمان کارهایشان را به صورت متمرکز انجام دهند شکی نیست. اصل این کار، به نظر من بسیار کار خوبی است. ما متأسفانه سازمان پاسخگویی نداشتیم اگر این تمرکز صورت گیرد می تواند سازمانی پاسخگوی اتفاقات قرار گیرد.
ما مدت ها منتظر این بودیم که این قضیه ساماندهی شود. اینکه حالا بعد از متمرکز شدن زیر نظر بخش مستقل باشد که نه بهزیستی و نه آموزش و پرورش باشد و یا اگر میخواهد زیر نظر یک سازمان قرار گیرد به نظر می رسد که بهترین جا آموزش و پرورش است تا جاهای دیگر البته این به مسؤولان امر بستگی دارد.
به نظر من اگر آن سازمان که می خواهد متولی این کار شود ترکیبی باشد از آموزش و پرورش و حوزه علمیه بهتر است، زیرا واقعاً سهم حوزه علمیه در تربیت دینی نسل آینده بسیار پایین است. اگر این کار انجام بگیرد و حوزه در این کار مشارکت کند به نظر می آید کار بسیار بهتری صورت می گیرد.
بحث من این است که کارشناسان تربیت دینی باید در ترکیب این سازمان متولی حضور داشته باشند و بر کلیت این سازمان نظارت کنند. اگر این سازمان زیر نظر وزارت آموزش و پرورش کارش را انجام دهد این به نظرم بسیار خوب می شود.
مسأله دیگر در بحث مهدکودک ها اختیاراتی است که باعث شده در این مهدها آسیبهای زیادی به وجود بیاید. حالا که می خواهد مهدها سر و سامانی پیدا کنند باید یک هیئت اندیشه ورزی بیایید و تصمیم گیری کند تا از روش هایی که باعث بروز خلاقیت و ابتکار در فرزندان می شود استفاده شود و مهدها می توانند در این قضیه تجارب خود را در اختیار دیگران قرار دهند. این کار هم در برنامه ها و هم در متن و در شیوه ها و مدل های آموزشی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
آیا شما موافق کارهای اضافی و فشار آوردن بر فرزندان هستید؟
بنده عمر خود را در تبلیغ دین گذاشتم و روحانی هستم. به نظر من سخت گیری برای بچه ها در آموزشهای دینی بسیار غلط است. یعنی اینکه با زور یک بچه را بیاورند و در حفظ قرآن شرکت دهند. این را من قبول ندارم به خاطر آنکه این باعث زدگی شده و آسیب های زیادی برای این فرزندان پیش می آورد و حتی باعث زدگی از دین برای آنان می شود. البته این را هم قبول ندارم که ما همه چیز را رها کنیم و هیچ آموزش دینی هم ندهیم این هم کار غلطی است.
البته که اگر بچه ها را در مهدها به طرف کلاس های رقص بکشانیم این صد پله بدتر است. پس باید یک عده آدم عاقل که اهل این کار باشند و روحیه این کار را هم داشته باشند دور هم جمع شوند و کار تربیتی بسیار عمیقی در مهدهای کودک و پیش دبستانی ها انجام دهند. اگر این کار اتفاق بیفتد به شدت مفید خواهد بود به شرط آنکه از افراط و تفریط در این قضیه به شدت پرهیز شود.
ما باید ببینیم که پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم یا حضرت زهرا سلام الله علیها فرزندانشان را چگونه تربیت کردند. آیا فرزندانشان را نشاندند و گفتند که باید به زور قرآن یاد بگیرید یا حفظ کنید یا اصلا رها کردند و هیچ کار تربیتی انجام ندادند. ما میبینیم در سیره معصومین علیهم السلام هیچ کدام از این دو روش نبود. می بینیم که پیامبر نسبت به امام حسن و امام حسین علیهم السلام میفرمایند که اینها با هم کشتی بگیرند بعد از کشتی گرفتن امام حسن علیه السلام را تشویق می کردند فاطمه زهرا سلام الله علیها از حضرت رسول پرسیدند که شما امام حسن که بزرگتر است را چرا تشویق می کنید حضرت رسول در جواب حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند که من به این خاطر امام حسن را تشویق می کنم که امام حسین را ملکی تشویق کرده است.
پس از روش حضرت رسول این بر می آید که در تشویق کردن هم باید تعادل را رعایت کرد و مواردی از این قبیل در زندگی معصومین علیهم السلام فراوان وجود دارد. پس باید ما از افراط و تفریط در این قضیه جلوگیری کنیم و باید نگذاریم که انزجار از دین در فرزندانمان به وجود بیاید و از آن مهمتر این است که بچهها را نباید از کوچکی تشویق به کارهای فساد انگیز کنیم.
ارسال دیدگاه