پشت صحنه مهمترین اتفاق نوجوانی سال

به گزارش کودک پرس ، گفته بودند ساعت سه بعدازظهر آنجا باشیم: جایی در سعادت‌آباد تهران و ساختمانی در کوچه‌های شیب‌دار آنجا، متعلق به پرس تی‌وی. با عجله و ده دقیقه تأخیر همیشگی و استاندارد می‌رسیم. مسئول روابط عمومی برنامه در لابی منتظرمان است. بعد از سلام و علیک و طی‌کردن بازرسی معمول، خودمان را به استودیویی در طبقۀ دوم ساختمان می‌رسانیم؛ اما انگار هنوز خبر جدی‌ای از ضبط، شرکت‌کننده‌ها، مجری و کارگردان برنامۀ فاز نیست.

اولین چیزی که جلب نظر می‌کند، ویدئووال بزرگ استودیو است. لوگوی بزرگ فاز را که از ترکیب سه رنگِ باانرژی ساخته شده، انداخته‌اند روی آن. مهم‌ترین فردی که در حال فعالیت است، احسان کاوه، تهیه‌کنندۀ برنامه است. کاوه با دیدن ما به استقبالمان می‌آید و برعکس بسیاری از تهیه‌کننده‌ها، قیافه نمی‌گیرد. از همان اول شروع می‌کند به گفت‌وگو و تعریف‌کردن از حواشی برنامه و تعامل گروه تولید با مرکز اوج کودک و نوجوان و دشواری‌هایی که برای ضبط برنامه دارند.

 

 

احسان کاوه از هفت فاز یا مرحله می‌گوید که شرکت‌کننده‌ها در آن مراحل بر سر نشان فرزند ایران‌زمین رقابت می‌کنند. از این می‌گوید که سعی کرده‌اند بچه‌ها از استان‌های مختلف کشور باشند که همه چیز محدود به تهران نباشد و همین مسئله چقدر فرایند تولید را دشوار کرده است. او دربارۀ فاز می‌گوید: «ما می‌خواهیم به نوجوان بگوییم دربارۀ جامعۀ اطرافت بی‌اهمیت نباش و بلند شو و یک کاری بکن.» او امیدوار است بیننده‌ها، به‌خصوص نوجوان‌ها، از تماشای فاز راضی باشند و در نهایت، فاز یک گام باشد در جهت اعتماد به نوجوانان. دربارۀ ادامۀ فاز که می‌پرسیم، می‌گوید مرکز اوج کودک و نوجوان برنامه‌هایی برای این مسئله دارد؛ اما فعلاً ما تمام تمرکزمان را برای تولید هرچه بهتر سری اول متمرکز کرده‌ایم و شبانه‌روزی کار می‌کنیم. چشمان خسته، اما باانرژی او که نشان از کم‌خوابی دارد، نشانگر همین سخن است.

 

 

با وجود این، کاوه فرصت کافی برای مصاحبۀ بیشتر ندارد؛ اما ما و عکاسمان را آزاد می‌گذارد تا در استودیو و حواشی بگردیم و با بقیۀ حاضران حرف بزنیم. علاوه بر او بچه‌های فنی هم مشغول کارند. نورپردازی استودیو قدری بیشتر از پیش‌بینی زمان می‌برد.

مژده لواسانی قدری بعد از حضور ما می‌رسد. در پله‌ها با بچه‌ها سلام و علیکی می‌کند و به رِژی یا همان اتاق فرمان می‌رود و مشغول مرور متن‌هایی می‌شود که دستیارهای تولید در اختیارش گذاشته‌اند: پلاتوهایی که میلاد دخانچی نوشته؛ ولی هنوز خبری از خودش نیست. می‌دانم که روزهای گذشته را هم سخت مشغول ضبط برنامه در محل دیگری بوده‌اند. به سراغ لواسانی می‌روم. با روی باز برخورد می‌کند و به بهانۀ اینکه این برنامه مخصوص نوجوانان است، از شروع کار خودش در نوجوانی می‌گوید: «من الان ۲۸ساله‌ام. از چهارده‌سالگی اجرا در تلویزیون را شروع کردم و اتفاقاً با یک برنامۀ نوجوانانه هم شروع کردم. یک برنامۀ نودقسمتی در ادامۀ برنامۀ نیم‌رخ بود به نام کبوتردات‌کام. الان هم بعد از چهارده سال برگشته‌ام به اجرای یک برنامۀ متفاوت برای نوجوانان و این خیلی برایم هیجان‌انگیز است.»

لواسانی فاز را اتفاق خاصی در سابقۀ کاری‌اش می‌داند و در این باره می‌گوید: «در تمام این مدت هم با اینکه پیشنهادهایی داشتم، کار اجرا برای نوجوانان نداشتم؛ ولی فاز تفاوت دارد و این انرژی نوجوانانه کاملاً در تمام برنامه جریان دارد.»

به استودیو بر‌می‌گردم. میلاد دخانچی با تأخیر آمده؛ اما سعی می‌کند با انرژی کار را پیگیری کند. از در ورودی شروع می‌کند با همه به‌گرمی سلام و علیک می‌کند و با ما گرم‌تر. بعد هم می‌رود سراغ کاوه که از اوضاع باخبر شود.

بالاخره حوالی ساعت چهار که می‌شود، کم‌کم بچه‌ها هم وارد می‌شوند؛ اما جمعیتشان کم است. از خانمی که مسئول هماهنگی شرکت‌کننده‌هاست، می‌پرسم که آیا همین‌ها هستند؟ می‌شنوم نه و اینها بخشی از بچه‌ها هستند و حدود ده نفر از بچه‌ها به هزارویک دلیل، از بیماری تا امتحان‌داشتن، امروز نتوانسته‌اند در صحنه حاضر شوند؛ اما نبودن آنها ضربه‌ای به ضبط نمی‌زند؛ چون امروز قرار است صرفاً شنونده باشند و بخش‌های مربوط به مجری و مهمان‌ها را ضبط کنند.

میلاد دخانچی میان این هماهنگی‌ها، وسط بچه ها نشسته و در قامت یک نوجوان تمام‌عیار با بچه‌ها گپ می‌زند و شوخی می‌کند. از زدن پسرها با شال‌گردن پنبه‌ای شل ‌و ول گرفته تا تهدید به اخراج دخترها. از وسط شوخی‌ها صدایش می‌کنیم تا چند کلمه‌ای از فاز برایمان بگوید.

دخانچی دربارۀ اینکه اسم فاز را چطور انتخاب کرده‌اند می‌گوید: «من می‌گفتم این یک کلمه است و ساده هم هست و البته چندبعدی است. بعد ریاضی و فیزیک دارد. بعد نوجوانی هم دارد. به‌خصوص در ادبیات عامه جملۀ “فازت چیه؟” معروف است. بعد هم مسابقه چند مرحله یا فاز دارد. من به فاز رسیدم. البته نهایی‌شدن این اسم دو هفته‌ای طول کشید و سایر پیشنهادها هم بررسی شد؛ ولی در نهایت به فاز رسیدیم. الان فاز خودش شده مبدأ استفاده از عبارت‌های دیگر در دل برنامه و خارج از آن؛ مثل هم‌فاز، فازمتر، فازباز و… که هرکدام تعریف خودش را دارد و استفاده هم می‌شود.»

 

 

از چگونگی شکل‌گرفتن ایدۀ فاز که می‌پرسیم، انگار فشار چند ماه کار طاقت‌فرسا جلوی چشمش می‌آید. می‌گوید که ایدۀ فاز را طی یک فرایند طولانی در ذهنش پرورش داده تا به اینجا رسیده و ادامه می‌دهد: «کار از جایی واضح و ساده شد که گفتیم می‌خواهیم به شمای نوجوان ده‌میلیون تومان پول بدهیم که ایدۀ خودتان را اجرا کنید. یعنی این ده‌میلیون را به شما بدهیم که شما یک کار عام‌المنفعه با این پول انجام بدهید. همان چیزی که در تیزر هم هست؛ اما گفتیم قبل از اینکه این پول را به شما به‌عنوان شرکت‌کننده بدهیم که این کار را بکنید، باید اول خودتان را به ما ثابت کنید. ما شما را از یک سری چالش‌ها عبور می‌دهیم که ببینیم این‌کاره هستید یا نه؟ این اتفاق در مراحل ابتدایی مسابقه رخ می‌دهد. هر کسی هم که موفق شد، در مراحل پایانی این پول را به او می‌دهیم تا ایده را عملی کند و آن را مستندسازی و ثبت کند.»

حالا دیگر بقیۀ مهمان‌ها هم رسیده‌اند. دو مهمان که داور یکی از مراحل مسابقه بوده‌اند و حالا قرار است با مژده لواسانی دربارۀ آن گفت‌وگو کنند. کاوه می‌گوید در انتخاب داورها علاوه بر تخصص، فعالیتشان به‌عنوان یک کنشگر اجتماعی و نزدیکی‌شان به فضای نوجوان برایشان مهم بوده است. دخانچی دقایقی هم با آنها صحبت می‌کند و متن‌ها را با لواسانی چک می‌کند. چنددقیقه‌ای هم با کارگردان سروکله می‌زند برای جمع‌بندی مسائل فنی و دکوپاژ.

 

 

احسان کاوه، تهیه‌کنندۀ فاز، بالاخره از شروع ضبط اطلاع می‌دهد و از شرکت‌کننده‌ها می‌خواهد روی مکعب‌های رنگی بنشینند. مکعب‌ها و میزانسن یادآور جیوگی است و مشخص است که دخانچی از تجربه‌های موفق جیوگی در فاز هم دارد استفاده می‌کند؛ اما به دلیل نیامدن چند نفر از شرکت‌کننده‌ها، صندلی‌ها خالی است. برای همین جاهای خالی را برخی از حاضران و عوامل پر می‌کنند. با اعلام اتاق فرمان ضبط بالاخره شروع می‌شود. سه… دو… یک… بچه‌ها تشویق می‌کنند. مژده لواسانی روی صحنه می‌آید و رو به دوربین و حاضران می‌گوید: «به نام خدا! به مسابقۀ فاز، فرزند ایران‌زمین، خوش آمدید!»

 

 

 

منبع: آنا