به گزارش کودک پرس ، امسال نیز هفتهی ملی کودک طبق روال سالهای گذشته در نیمهی دوم مهر و با شعار «آینده را باید ساخت» برگزار میشود. هر یک از روزهای این هفته با عنوانهای مختلفی و در ارتباط با مفاهیم اساسی زندگی کودکان نامگذاری شده است.
بر همین اساس با فرهاد حسنزاده، نویسنده و روزنامهنگار کودک و نوجوان دربارهی نقش برگزاری چنین هفتهای و نامگذاری روزهای آن بر اساس مفاهیمی چون محیط زیست یا صلح و بازی در پرورش کودکان گفتوگویی داشتیم.
«کودک، محیط زیست و میراث فرهنگی» و «کودک، صلح، بازی و نشاط» از جمله عنوانهای روزهای هفتهی ملی هستند. اما سوال اینجاست باتوجه به اینکه هر کدام از این عنوانها بخشی اساسی از زندگی ما هستند آموزش این موضوعها از کودکی و در قالب کتاب، قصه و داستان چه نقشی در پرورش کودکان دارد؟
حسنزاده نقش آموزش این موضوعها را انکارنشدنی دانست و توضیح داد: بچهها از زمانی که به دنیا میآیند در حال یادگیری و شناخت هستند. این شناخت از خانواده و اطرافیان شروع میشود و کمکم به مسایل اجتماع، علوم و دنیای پیرامون میرسد. این یادگیری و شناخت گاهی باید مستقیم باشد و گاهی از طریق قصه و شعر و بازی یا به عبارتی هنر و ادبیات و البته گاهی ترکیبی از این دو. اما چیزی که مسلم است اینکه هر چه دادههای ما به کودکان از طریق هنر و ادبیات باشد تاثیر عمیقتر و بیشتری بر آنها خواهد گذاشت.
او تاکید کرد: کودکان دوست دارند خودشان به کشف و تجربه برسند و این لذتی شیرین است. هرچه بتوانیم مفاهیم بنیادین را در قالب قصه، شعر و همراه با بازی یا سرگرمی برایشان مطرح کنیم در ضمیر ناخودآگاهشان خواهد نشست و در رفتارهای اجتماعیشان به خوبی شکل خواهد گرفت.
به گفتهی او بسیاری از مشکلاتی که جامعهی امروز ما با آن روبهرو است به دلیل عدم آگاهی و دانایی است. یعنی نه نهادهای رسمی آموزش و پرورش و رسانه ملی و نه خانوادهها و نهادهای خصوصی آنطور که باید و شاید کار کردهاند.
این نویسنده که همیشه و در قالب برنامهها یا رویدادهای گوناگون ادبی و فرهنگی با بچهها در ارتباط است، توضیح داد: بهنظر من مفاهیمی مثل صلح، محیط زیست یا میراث فرهنگی با یکدیگر گره خوردهاند و ارتباط تنگاتنگ دارند. اصلا نمیتوان به شکل دستوری یا پند و اندرز به کودکان گفت با هم در صلح باشید و محیط زیست را دوست داشته باشید و غیره.
به گفتهی او ادبیات، گرههای کور رفتارهای انسانی را میگشاید و با نشان دادن نیکی و بدی، خیر و شر قفلهای بسیاری را باز میکند. مثلا اگر کودکان در ادبیات به شکل عمیقی با دوستی، عشقورزی، فداکاری، صداقت و درستکاری آشنا شوند و آن را ارزش بشمارند خود به خود و به صورتی نظاممند از خشونت پرهیز میکنند، طبیعت را دوست خواهند داشت و به ارزشهای جامعه احترام خواهند گذاشت.
او ادامه داد: کسی که از لابهلای سطرهای کتاب، همزیستی و دوست داشتن را بیاموزد، میفهمد که در دنیا موجودات دیگری هم هستند که حق حیات دارند، پس حیوانآزاری، یا درختان را نابود نمیکند که با چوبش کباب بپزد! یا رفتارش با همسالانش مبتنی بر احترام، گفتوگو و تحمل اندیشه مخالف خواهد بود. این یعنی زندگی در صلح. بنابراین باید آموزهها ریشهای باشد نه سطحی و موردی.
به گفتهی حسنزاده مفاهیمی مانند ایثار و فداکاری در ادبیات نیز از این دست هستند. ادبیات کهن ما سرشار از پرورش اینگونه احساسات در مخاطبانش بوده و امروزه کمرنگ شده است. در حالی که این آموزهها هسته و بنیاد یک شخصیت را شکل میدهند و زمانی که استخوانبندی درست باشد بقیهی امور هم حل خواهد شد.
او دربارهی پرداختن به کودکان در قالب هفتهی ملی کودک و برگزاری مراسم در بخشهای مختلف مانند سرگرمی و بازی، کتاب و سایر عواملی که کودک به آنها نیاز و سروکار دارد، گفت: روزها و هفتههایی خاص که با نام ویژهای نامگذاری میشوند دو وجه دارند. نخست اینکه میتواند برای کودکان روزهای خاطرهانگیزی باشد و چراغی را در ذهنشان روشن کند و توجهشان را به مسایل خاص جلب کند. من یادم است یک بار در سالهای کودکی، من و بچههای کلاسمان را بردند سینما که فیلم ببینیم. از خود آن فیلم چیزی یادم نمیآید. اما آن حرکت فرهنگی یعنی مجانی به سینما رفتن و فیلم دیدن هنوز که هنوز است با من است. آن حرکت چیزی را در دلم روشن کرده که گرچه حالا به عنوان یک خاطرهی محو به یاد میآورمش ولی مطمئن هستم در ناخودآگاهم تاثیر عمیقی گذاشته است.
این نویسنده ادامه داد: وجه دوم آن برای بزرگترها است. برای مربیان، بهویژه مدیران و برنامهریزانی که از کودکان غافل هستند و کودکان در تصمیمهایشان جایی ندارند. این سرفصلهایی که برشمردید میتواند سمبلهایی باشد از مواردی که در یک هفته مطرح میشود اما نیاز سالانهی کودکان این سرزمین است. به قولی مشت نمونهی خروار.
او با تاکید بر اینکه تمامی نهادهای مرتبط با کودکان باید دوران کودکی را به رسمیت بشناسند و به قوانینی که در مورد حق و حقوقشان وضع شده احترام بگذارند، گفت: تا این اتفاق نیفتد، تا دوران کودکی به عنوان بخشی از زندگی انسانها شناخته نشود که همسنگ یک بزرگسال از پول نفت این کشور سهم دارد و باید برایش هزینه کرد، ضعفها به قوت خود باقی خواهد ماند.
به گفتهی حسنزاده از سویی میگویند کودکان آیندهسازان هستند ولی هیچ برنامهای برای آیندهسازان ندارند در واقع هیچ برنامهای برای آینده ندارند. چون هیچ شناختی از دوران کودکی ندارند.
او ادامه داد: از سوی دیگر این برنامهها نباید صرفا نمایشی و از سر رفع تکلیف باشد؛ بلکه باید از خود نهادهایی که برای بچهها کار میکنند و همچنین خود بچهها کمک گرفت. باید از تشریفات، فیلم، عکس و بیلان دادن و نمایشگری گذر کرد تا به خود واقعی بچهها در این برنامهها پرداخته شود.
این نویسنده در پایان تاکید کرد: در کشور ما کودکان بر دو دستهاند. کودک رسمی و کودک واقعی. برنامههای ما همواره برای کودک رسمی تدوین میشود. همان کودک اتوکشیده و پاستوریزهی مودب و حرف شنو. از همین روی بسیاری از این برنامهها از ذات کودکی دور هستند و (با عرض معذرت) بیخاصیت.
ویژهبرنامههای هفتهی ملی کودک از 14 تا 20 مهر 1397 در تهران به میزبانی مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در خیابان حجاب و همچنین مراکز فرهنگی هنری سراسر کشور برگزار خواهد شد.
منبع: کانون پرورش فکری
ارسال دیدگاه