نگاهی به کارتون پلنگ صورتی

به گزارش  خبرنگار کودک پرس   «پلنگ صورتی» یکی از جذاب‌ترین، دوست داشتنی‌ترین و ماندگارترین شخصیت‌های کارتونی تاریخ سینماست. حرکات و رفتار این موجود عجیب و در عین حال فوق‌العاده، در هر بار تماشا، دیدنی جلوه می‌کند و اگر مخاطبش را یک سره نخنداند، بی‌شک او را به لبخند وا می‌دارد. خالقان این شخصیت عجیب و غیر متعارف، نمونه‌ای را خلق کردند که گمان نمی‌کنم با چنین ویژگی‌ای هرگز تکرار شده باشد.
راستش در مراحل مختلف تکوین اثری هنری و خلاقه، تعیین این نکته که سهم «خلاقیت» و «تفکر» چه میزان می‌تواند باشد، کار مشکلی است. اما بدیهی است که همواره ترکیبی از این دو- با سهم‌هایی متفاوت- انکار ناشدنی و قطعی به نظر می‌رسد.
آنچه بیشترین سهم را در ایجاد جذابیت شخصیت «پلنگ صورتی» بر عهده دارد، استفادهٔ ماهرانه از عامل «کنتراست» است. به ترکیب عجیب نام کارتون (که نام خود شخصیت هم هست) توجه کنید: «پلنگ» و «صورتی»، در ذهنتان- و در شرایطی عادی- فکر کنید که این دو کلمه چه نسبتی می‌توانند با هم داشته باشند؟ راستش به نظر خود من «تقریباً صفر»! یعنی هیچ وجه اشتراکی نمی‌توان پیدا کرد که بشود پلنگ را در کنار رنگ صورتی مجسم کرد.
اما مهم نیست که من چه فکر می‌کنم، این اتفاق افتاده! درست در لحظهٔ وقوع این اتفاق، یعنی خلق موجودی عجیب و غریب، نشانه‌هایی از یک تخیل ناب را می‌توان دید. این تخیل بی‌بدیل، استفاده از غیر ممکن‌ها برای تولد موجودی است که امکان حیات داشته باشد. خالقان «پلنگ صورتی» به شیوه‌ای نو و خلاقانه از «کنتراست» (یا همان تضاد) بهره برده‌اند. این که دو کلمه کنار هم «جور» نباشند. یک مسأله است و این که دو کلمهٔ کاملاً متفاوت- و البته متضاد- با هم ترکیب شوند، مسأله‌ای دیگر. ممکن است بگویید کلمهٔ «پلنگ» و «صورتی» احتمالاً با هم جور نیستند، اما دلیلی ندارد این دو را «متضاد» فرض کنیم.
کوشش می‌کنم به شکلی این مسأله را توضیح بدهم.
پلنگ
اگر پلنگ را به عنوان حیوانی وحشی، جنگلی و گوشت‌خوار از نزدیک ندیده باشید (مثل من)، حتماً عکس‌ها و فیلم‌هایی از این موجود را دیده‌اید. پلنگ، حیوانی است با خشونت درونی که در لحظات ضروری آمادهٔ «درندگی» هم هست. در سرِ او به راحتی می‌توان عنصر «قدرت» و «خشونت» را مشاهده کرد. علت آن هم ترکیب ذوزنقه‌ای جمجمهٔ این حیوان است که همان صفات مورد اشاره را القا می‌کند. لب و چشم‌ها نیز در القای این خشونت و قدرت بسیار مؤثرند. اما به شخصیت پلنگ در کارتون «پلنگ صورتی» نگاهی دوباره بیندازید. تقریباً کمترین اثر از صفات حیوان مورد نظر را می‌توان در طراحی‌اش دید.
حرکات «پلنگ صورتی» آمیخته‌ای از آرامش و لطافت است که با چاشنی نرمش نیز همراه شده. در حالی که اساس آناتومی و حرکات «پلنگ صورتی» از جّدش (!) وام گرفته شده، اما این الگوبرداری چنان با منطق طراحی کارتون یعنی اغراق- درآمیخته که حاصل به نتیجه‌ای متفاوت و کاملاً متضاد منجر شده. «پلنگ صورتی» حتی می‌شود گفت تا اندازه‌ای در برخی لحظات و صحنه‌ها- کاملاً «سانتیمانتال» است! می‌کوشد «با کلاس» و «مبادی آداب» جلوه کند و این تنها صفاتی است که در ویژگی «وقار» با حیوان اصلی به نقطهٔ مشترک می‌رسد.
صورتی:
رنگ پلنگ زنده نوعی «زرد» است که یک رنگ «اصلی» محسوب می‌شود. در طرح پوست این حیوان هم لکه‌های «سیاه» نامنظمی وجود دارد که بر حس خشونت حیوان کاملاً می‌افزاید، اما پلنگ کارتونی‌ ما درست در نقطهٔ مقابل الگوی اصلی‌اش قرار دارد. رنگ صورتی، ترکیبی است از قرمز به علاوهٔ سفید و هر چقدر میزان سفید در این ترکیب بیشتر باشد، رنگ صورتی روشن‌تری به دست خواهد آمد. اکنون متوجه می‌شویم که رنگ شخصیت کارتونی کاملاً در «تضاد» با حیوان واقعی انتخاب شده:
۱) استفاده از رنگ سفید که در نقطهٔ مقابل لکه‌های سیاه بدن حیوان اصلی قرار دارد.
۲) زمینهٔ ساده و یک دست (یا به اصطلاح «توم پلات») که باز هم نقطهٔ مقابل طرح اندام پلنگ واقعی است.
گمان می‌کنم توضیحاتم کافی بوده باشد. از طرفی، فراموش نکنیم که صورتی رنگ ملایم- و در عین حال گرم- محسوب می‌شود. یعنی سمپاتی- در مخاطب- ایجاد می‌کند و در عین حال، ملایم است و در آن خشونت وجود ندارد. به این مجموعه نکات باید این نکته را هم اضافه کنیم که این رنگ به خوبی منطبق بر ویژگی‌های شخصیتی پلنگ کارتونی ما هم هست. آنچه «پلنگ صورتی» را موجودی دوست داشتنی جلوه می‌دهد، مجموعه صفاتی است که برایش در نظر گرفته شده. می‌کوشم به برخی از اصلی‌ترین ویژگی‌ها اشاره کنم.
ساده لوح و دست و پا چلفتی:
اگر به مجموعه اتفاقاتی که در داستان‌های مختلف برای پلنگ صورتی می‌افتد دقت کنیم، در بسیاری از این داستان‌ها در می‌یابیم که پلنگ صورتی ما کمی «کودن» جلوه می‌کند. او گاهی از درک روابط سادهٔ علت و معلولی عاجز است و نمی‌تواند دریابد که فلان عمل، بهمان عکس‌العمل را در پی دارد، در نتیجه ترفندهایی را به کار می‌گیرد که نتیجهٔ نهایی خوشایندی برایش همراه ندارد. از طرفی، عدم درک معقول از سوی این موجود دوست داشتنی، او را دست و پا چلفتی هم جلوه می‌دهد، زیرا اقدام به عملی محتوم که نتیجه‌اش جز خرابکاری چیز دیگری نیست، فرد خرابکار را بی‌عرضه جلوه می‌دهد.
در بسیاری از داستان‌ها شاهدیم که پلنگ صورتی قادر نیست کاری را با حداقل انرژی و حداکثر نتیجهٔ منطقی و مطلوب به انجام برساند؛ و البته خب، همین حرکات است که او را با نمک جلوه می‌دهد (از طرفی، همین ساده‌ لوحی یکی دیگر از ویژگی‌های متضاد با پلنگ واقعی است که گفته می‌شود حیوان باهوشی است).
خیرخواهی:
پلنگ صورتی دست و پا چلفتی ما، قلبی از طلا دارد! او در بسیاری مواقع، تمام تلاش خود را به کار می‌گیرد تا به دیگران کمک کند، حالا اگر از انجام درست کار برنمی‌آید، موضوع دیگری است! جدیت و کوشش او در کمک به دیگران تا آنجا پیش می‌رود که تبدیل به یک دردسر بزرگ برای شخص مورد نظر می‌شود.
تضاد آشکار میان دو قطب- یعنی اصرار پلنگ و فردی که می‌خواهد از شر کمک‌های او خلاص شود- زمینه‌های دراماتیک و خنده‌ساز بعدی را به وجود می‌آورند.
موذی‌گری:
پلنگ صورتی مهربان، آرام و خیرخواه کارتونی‌ ما آنقدرها هم معصوم نیست. اگر کسی پا روی دُمش بگذارد، او با تمام قوا می‌کوشد انتقام بگیرد و با «بلا»یی تلافی کند؛ حتی اگر به دلیل دست و پا چلفتی بودن به نتیجه مطلوب نرسد. باز هم عنصر تضاد به کمک زمینه‌های شخصیتی این کاراکتر کارتونی می‌آید و دو ویژگی متضاد و مغایر را در وجود او جمع می‌کند تا به بار دراماتیک قوی دست یابد. مجموعهٔ آنچه به عنوان «ویژگی‌های متضاد» عنوان شد، در ارایه شخصیتی چند بُعدی و کم نظیر، بسیار مؤثراند.
از طرفی، قصه‌های کاملاً ساده و دور از پیچیدگی، همراه با استفادهٔ مناسب از حداقل پس زمینه‌های تصویری و خطوط ساده، عناصری هستند که در برجسته‌تر شدن شخصیت پلنگ صورتی و تمرکز بر حضور او، نقشی مهم ایفا می‌کنند.

 

منبع:   مهدپرتال