نوجوان قزوینی چگونه در طلائیه پرکشید؟

گزارشی از چگونگی پر کشیدن سبکبال شهید نوجوان ۱۷ ساله قزوینی در منطقه عملیاتی طلائیه.

به گزارش کودک پرس ، شهادت مرگی انتخاب شده است؛ مرگی که انسان به سوی آن می‌رود نه آنکه به سوی انسان بیاید و اهمیت و ارزش شهید و شهادت نیز از همین جا سرچشمه می‌گیرد.

اگر چه گفته می‌شود شیعه اگر در بستر هم بمیرد، شهید است، اما شهادت درجاتی دارد که عالی‌ترین آن جهاد در راه خداست.

 پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلم) فرمود: به شهید هفت امتیاز از طرف خداوند عطا می‌شود که نخستین آنها بخشیدن تمام گناهان به واسطه نخستین قطره خونش است.

عبدالله وهاب‌پور فرزند اصغر روز ششم آبان ماه سال 40 در روستای چوبیندر شهرستان  قزوین در خانواده‌ای کشاورز و مذهبی به دنیا آمد.

دوران کودکی را در کنار پدر و مادر، پنج خواهر و سه برادر پرورش یافت و خوشبختانه اگر چه خانواده پرجمعیت اما به لحاظ فکری و فرهنگی از اقشار پیشرو و موفق جامعه بودند.

 

شهید عبدالله وهاب‌پور برای امر معاش و تامین مخارج و هزینه‌های سنگین زندگی به گچکاری پرداخت و کمک کار خانواده شد.

او از جمله شیفتگان مراسم سوگواری حضرت سیدالشهدا حضرت امام حسین (علیه‌السلام) بود و علاقه زیادی به مسجد داشت. این بود که در مراسم عزاداری شهدای بلند مرتبه کربلا از جماعت سیه‌پوش و سوگوار پذیرایی می‌کرد.

وی با تمام جوانی، با شکل‌گیری قهر و قیام شکوهمند ملت قهرمان ایران، در برابر حکومت منحوس محمدرضا شاه پهلوی با اشتیاق فراوان در تظاهرات و راهپیمایی شرکت می‌کرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ششم آبا ماه سال 58 ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد که حاصل این پیوند زودگذر یک دختر است.

وی هنگامی به خدمت  سربازی فراخوانده شد که ایران اسلامی در کشاکشی سخت و سنگین با متجاوزان مزدور رژیم بعث عراق مشغول جنگ بود.

 

وی با لشگر 92 زرهی اهواز، پس از فراگیری دوره‌های گوناگون آموزشی رزمی و نظامی به مناطق عملیاتی اعزام شد.

وی در چند عملیات شرکت داشت که آخرین آنها عملیات بیت‌المقدس بود و سرانجام روز 22 اردیبهشت ماه سال 61 در منطقه عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به خونش غلتید و به شهادت رسید و به سوی حریم همیشه سبز یار پر کشید.

پیکر پاک او در گلزار شهدای روستای زادگاهش چوبیندر قزوین به خاک سپردند تا شاهدی زنده و فروزنده برای همه روزگاران  باشد.

 

 

*شهیدی که تیربارچی عملیات بود

به گزارش فارس شهید رضا نوروزی فرزند علی‌نقی پنجم شهریور ماه سال 45 در خانواده مستضعف و مذهبی در روستای اسلام‌آباد از توابع  شهرستان قزوین پای به عالم هستی نهاد.

دوران پر افت و خیز کودکی را در پناه آغوش پدر و مادری مهربان در خانواده‌ای پر جمعیت و محترم نهاد و پس از آن به مدرسه رفت و ضمن تحصیل یار و یاور پدر در کار پر مشقت کشاورزی شد تا کمکی به هزینه خانواده کرده باشد.

وی در سن جوانی به جوشکاری روی آورد با شروع جنگ تحمیلی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و پس از فراگیری آموزش‌های نظامی و فنون رزمی راهی جبهه‌های نبرد نور علیه ظلمت شد.

شهید نوروزی دوبار به جبهه اعزام شد که بار نخست به مدت سه ماه در سر دشت به مبارزه پرداخت و از ناحیه شکم مورد اصابت تیر دشمن قرار گرفت و پس از اعزام بیمارستان و بهبودی برای بار دوم به جبهه‌های جنوب اعزام شد.

 

او تیربارچی عملیات بود و شبانه به مقر دشمن یورش بردند و سیم‌های خاردار را بریدند و راه را برای نبرد با دشمن می‌گشودند.

در یکی از این عملیات‌ها، در ناحیه طلائیه تمام بدنش مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن شد و در چهارم اسفندماه سال 62 در عملیات والفجر هشت، به خون گرمش شناور شد و همچون پرستوئی سبکبال و بی ملال به زیستگاه زلال کروبیان پر کشید.

پیکر پاک این شهید گلگون کفن را، در روستای زادگاهش اسلام‌آباد قزوین به خاک سپردند.

 

در اهمیت جایگاه رفیع شهید و شهادت همین بس که حضرت علی (علیه‌السلام) در پایان عهدنامه خود به مالک اشتر نوشت: من از خدا به گشایش رحمت و بزرگی قدرتش ( بر آن که هر چه بخواهد عطا می‌کند) می‌خواهم که پایان زندگی من و تو را به نیکبختی و شهادت قرار دهد.

 

 

 

منبع: فارس