نمایش، ابزار آموزش غیر مستقیم ارزش‌هاست.

به گزارش کودک پرس آموزش بصری کودک از لحظه دیدن اولین حرکت شروع می‌شود. از حرکت دست مادر که او را نوازش می‌کند و رفت و آمد پیرامون او و رفتار و حرکاتی که اطرافیان نسبت به هم دارند. این جنبش‌ها در واقع یک نوع حرکت ریتم دار منظم است که تقریباً هر روز تکرار می‌شود و یک نوع نمایش واقعی است که کودک از آن موارد اولیه زندگی را می‌بیند و می‌آموزد. کودک در مراحل بعد افزون بر تماشاگر بودن، خود نیز در این نمایش نقشی به عهده می‌گیرد که البته این نمایش‌ها همیشه خوشایند او نیست و او برای خود دنیای خاصی می‌سازد. او در این دوران دارای قابلیت دریافت بالایی است. کودک از تمام اطلاعات و حرکات رفتاری و شنیداری در ذهن برای خود دنیایی بنا می‌کند. نمایش اما خود نیز مقوله ای است نزدیک به ذهن و خیال که در مکان، زمان و داستانی محدود اجرا می‌شود و به کمک ابزار و وسایل خاص سعی در واقعی جلوه دادن آن می‌شود.

کودک توان تفکیک توانمندی ندارد و مرز نمی‌شناسد؛ هرچند دارای هوش و استعداد زیادی است. بنابراین نمایشی را هم که می‌بیند پاره ای از زندگی واقعی می‌پندارد. کودک اگر نمایشی را بپسندد خود را به جای قهرمان آن می‌پندارد (همان طور که در زندگی واقعی خود را به جای کسانی می‌گذارد که دوست دارد)؛ رفتارش را تقلید می‌کند و از او الگو می‌سازد و با آن زندگی می‌کند. او در زمان دیدن نمایش، خود را تنها مخاطب و ناظر فرض نمی‌کند. این شبهه واقعی بودن یک نمایش حتی برای بزرگسالان هم اتفاق می‌افتد. نمایشی که کودکان را در بازی‌های خود درگیر می‌کند و در زمان اجرا بازیگران آن با کودکان صحبت می‌کنند و از آنان نظر می‌خواهند بسیار موفق تر است. چون کودک خود را مسئول عواقب نمایش می‌داند و توجه بیشتری به آن می‌کند. کودک دوستدار آن است که به او مسئولیتی بدهیم. اگر کودک را از کاری باز می‌داریم یک امکان فعالیت غریزی را از او سلب می‌کنیم. حال به هر دلیلی که باشد. در چنین مواقعی باید به فراخور حال او و شرایط موجود، یک امکان جدید در زمینه ای مناسب به او داد. چه کودک نیازمند به فعالیت و بروز دادن رفتار و حرکات خود است و سرخوردگی او در این مورد نتیجه ای ندارد جز ناهنجاری‌های رفتاری و فکری.

 

 

 

منبع:      آموزش خلاق از راه ادبیات کودکان