به گزارش کودک پرس ، نقش خانواده در نهادینه کردن فرهنگ ترافیک از همان اوایل کودکی از طریق کارکردهای آموزشی و فرهنگ سازی در پر کردن فاصله بین شایستگی های موجود با شایستگی های مطلوب بسیار موثر است.
بیشتر کارشناسان و صاحب نظران معتقدند، آموزش ترافیک چنانچه از خردسالی و دوران کودکی در محیط خانواده آغاز شود، باید همراه با انضباط اجتماعی، رعایت حقوق دیگران، تقدم مصالح جمع بر فرد و … به کودک آموخته شود.
اعضای خانواده علاوه بر گفتار، در رفتار و کردار خود نیز این مطلوبیت ها را به فرزندان باید یاد دهند، تا این آموخته ها تاثیر شگرفی در کردار و رفتار اجتماعی آنان در بزرگسالی از جمله رعایت قوانین ترافیکی بگذارد.
در واقع بخشی از شکل گیری شخصیتی کودکانمان در زمینه آموزش های شهروندی از جمله رعایت فرهنگ ترافیک جزو حوزه فعالیت ها و کارکردهای امروزی خانواده در جامعه ایرانی باید باشد، که این مساله در تعامل با مسائل اجتماعی دیگر حوزه های مدیریت شهری می تواند رابطه داشته باشد.
هر چه رفتار و اعمال ترافیکی اعضای خانواده به کودکانمان و دانش آموزانمان با هنجارهای قانونی نوشته شده منطبق و نزدیک تر باشد، رفتار مذکور به هنجارتر و یادگیری آن سریع تر خواهد بود.
خانواده از طریق کارکردهای آموزشی رسمی و غیررسمی به فرهنگ سازی در زمینه ترافیک پرداخته و فاصله بین شایستگی های موجود با شایستگی های مطلوب را پر می کند و این فرصت را فراهم می سازد که کودک توانمندی های خود را بشناسد و امکان استفاده از این استعدادها را نیز فرا گیرد.
باید گفت که امروزه بخشی از آموزش های شهروندی در حوزه رعایت قوانین ترافیکی احترام به بایدها و نبایدهای ترافیکی است که نهاد اجتماعی خانواده باید در جهت آن گام های اساسی و مستمر بر دارد، والدین با جامعه پذیر کردن کودکان به طور غیررسمی، به آن ها می آموزند که در مراحل متفاوت زندگی به عنوان یک شهروند (مثلا عابر پیاده، سرنشین، سواره) باید به قوانین ترافیکی احترام بگذارند.
آموزش فرهنگ ترافیک از خردسالی، شاید از موضوعاتی باشد که کارشناسان ترافیکی بر آن اتفاق نظر دارند برای مثال آموزش کودکان عابر پیاده با آموزش بزرگسالان عابر تفاوت دارد، زیرا کودکان به دلایل جسمی و روانی با ویژگی های جسمانی و روانی بزرگسالان متفاوت بوده و از این رو نیازمند آموزش های ویژه هستند.
دوم اینکه آموزش فرهنگ ترافیک به کودکان که گاه از سوی پلیس، مدرسه و سایر گروه های اجتماعی تدارک دیده می شود، بدون هماهنگی و اتفاق نظر با خانواده، بی تاثیر است.
سوم اینکه آموزش کودکان از طریق خانواده نباید همیشه به طور مستقیم باشد، چرا که آموزش های مستقیم همراه با کنترل، نظارت و سختگیری، به کاهش یادگیری می انجامد.
خانواده تا قبل از آموزش رسمی، باید ترکیبی از نقش های آموزشی، کنترلی و پشتیبانی را در جهت آموزش فرهنگ ترافیک اجرا کند.
چهارم این که در آموزش فرهنگ ترافیک به فرزندان، همیشه لازم نیست که کودک یا نوجوان تشویق یا تنبیه شود، گاه لازم است شرایطی فراهم شود که خود او در خصوص هنجارهای ترافیکی به تعمق و تفکر بپردازد و اهمیت هر یک از اجزای فرهنگ مذکور را در یابد.
منبع: جوان آنلاین
ارسال دیدگاه