به گزارش کودک پرس ، آنچه که ما بهعنوان ازدواج در کودکی از آن یاد میکنیم نوعی از ازدواج رسمی یا غیررسمی است که فرد قبل از رسیدن به سن 18 سالگی وارد پیمان ازدواج میشود. متأسفانه در کشور ما سن قانونی ازدواج برای دختران 13 سال و پسران نیز 15 سال شمسی درنظر گرفته شده است اما آنچه که این الزام قانونی غیرمتعارف را فاجعه بار میکند، عقد نکاح دختران قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسران قبل از رسیدن به ۱۵ سال تمام شمسی منوط به اذن ولی و با تشخیص دادگاه است.
به عبارتی رضایت والدین به ازدواج فرزند از شرایطی است که ازدواج زودهنگام را توجیهپذیر میکند. در حالی که ازدواج کودکان یکی از اشکال نقض حقوقبشر و مصداق خشونت جنسی بویژه برای دختران است. لازم بهذکر است که ایران جزو کشورهای امضاکننده کنوانسیون حمایت از حقوق کودکان است و در این کنوانسیون بهطور مشخص کلیه افراد زیر 18سال را کودک و غیربالغ تشخیص داده است، لذا قوانین کشورها نباید با روح حاکم بر کنوانسیونهای بینالمللی در تضاد باشد.
از پیامدهای ازدواج در سنین پایین افزایش صدمات روحی و جسمی و طلاق است که بهطور قطع مشکلات اقتصادی، نا آگاهی والدین و فقر فرهنگی در جامعه را میتوان از علل اصلی این پدیده برشمرد.
مطالعات در زمینه کودکهمسری این نتیجه را میرساند که ازدواج در سنین پایین بیشتر در خانوادههایی صورت میگیرد که پایگاه اقتصادی و اجتماعی آنان پایین است و سرپرست خانواده معتاد، بیسواد یا دچار اختلالات روانی است. هر چند سنت و عرف اجتماعی را نمیتوان در افزایش این گونه ازدواجها نادیده انگاشت.
تغییر در قانون تأثیر چندانی در کاهش کودک آزاری ندارد
کودک آزاری حاصل بسترهای اجتماعی نابسامان است و به همین خاطر تغییر سن ازدواج قانونی نیز تأثیرچندانی در کاهش این واقعیت نخواهد داشت و این پدیده در زیر پوسته نظام اجتماعی و به شکل غیرقانونی نیز ادامه پیدا خواهد کرد.
متأسفانه تغییرات سریع هورمونی در این سن باعث میشود که شخص تابع الگوی شخصیتی ثابتی نباشد و دائماً این کودکان دچار تغییرات رفتاری شوند. در این زمان چگونه میتوان دختری را که خود باید در روند اجتماعی شدن قرار بگیرد، در شرایطی قرار داد که بتواند زندگی تشکیل دهد یا فرزند دیگری را مادری کند؟
ازدواج کودکان ناشی از فرار مسئولیت خانوادهها
در حقیقت تحمیل ازدواج به کودکان نوعی فرار از بار مسئولیت است که ناشی از فقر فرهنگی و اقتصادی است. بر این اساس، فرزندان در خانوادههای آسیبدیده باید تحت حمایت دولت قرار گیرند و کودک نباید قربانی بیمبالاتی نهادهای اجتماعی گردد. بهعبارتی تن دادن به ازدواج از سوی کودکان یا والدینشان نوعی انتخاب یا مطلوبیت نیست که با تدوین قوانین بتوان از آن پیشگیری کرد. بنابراین، ازدواج کودکان آسیبدیده اجتماعی نوعی جبر اجتماعی است که رابطه معناداری با نابسامانیهای اقتصادی و فقدان حمایتهای اجتماعی از کودکان بیسرپرست یا بدسرپرست دارد.
دولت نباید مسئولیت اینگونه کودکان را به خانواده و والدین بسپارد، زیرا خانواده و والدین در این وضعیت بهعنوان بخشی از مسأله به شمار میآیند. لذا سرزنش قربانی و تحمیل بار مسئولیت به خانوادههای آسیبپذیر کمکی به حل مسأله نخواهد کرد. بنابراین زمانیکه ازدواج کودکان به جامعه آسیب میزند و به حفظ و بقای یک نسل سالم کمک نمیکند وظیفه نهادهای مسئول است که از بعد حقوقی و حمایتی گامهای مؤثری بردارد.
در بسیاری از کشورها دولتها نسبت به تعداد فرزندان و حتی کیفیت زندگی خانواده مداخله میکند، زیرا عدم مسئولیتپذیری دولت پیامدهای ناگواری را به جامعه تحمیل میکند. در حالی که در ایران نسبت به ازدواج دختران و پسران در سنین پایین هیچگونه نظارتی صورت نمیگیرد.
بر طبق گزارش جهانی«سازمان یونیسف»، هرساله بیش از ١۵ میلیون دختر در سن خردسالی ازدواج میکنند که این پدیده ناقض حقوق اولیه انسانی است، زیرا به شکل قهری حق سلامت، آموزش، تحصیل و فرصتهای زندگی از آنان گرفته شده است. بهطوری که میتوان گفت دوران کودکی آنان به طور ناخواسته ربوده شده است.
متأسفانه در کشور ما بیش از 17 درصد ازدواجها مربوط به دختران زیر 18 سال است و 5 درصد این ازدواجها نیز در سنین کمتر از 15 سالگی ثبت شده است. نکته درخور توجه اینکه این آمار مربوط به ازدواجهای ثبت شده است و ازدواجهای خارج از مدار قانونی و ثبت نشده نیز به این معضل اجتماعی دامن میزند.
پیامدهای ازدواج کودکان را میتوان از جنبههای مختلف جسمی، روانی یا اجتماعی طبقهبندی کرد.
از منظر اجتماعی میتوان به ثبت نشدن برخی از این ازدواجها، آسیبپذیری در برابر انزوای اجتماعی، افزایش خشونتهای خانگی، رشد جمعیت پنهان در حاشیه شهرها، تنفروشی، محرومیتهای قانونی و تحصیلی، نداشتن مهارتهای کافی برای ورود به عرصه اشتغال و بهطور کلی بازتولید چرخه فقر در جامعه اشاره کرد.
از منظر جسمی نیز میتوان به حاملگیهای ناخواسته، سقط جنین، بلوغ زودرس، سوء تغذیه و فشار زیاد برای بارداری نام برد. شیوع اختلالات روانی و افسردگی، نرسیدن به بلوغ فکری، جدایی از خانواده و همسالان و حذف حمایتهای آنان و نقص در مراحل رشد روانی و اجتماعی نیز از جمله پیامدهای روانی کودکهمسری به شمار میرود.
منبع: روزنامه ایران
ارسال دیدگاه