به گزارش کودک پرس ، این عکاس سینما اظهار کرد: در فیلمهای سینمایی بچههای آسمان، مینا و غنچه و رنگ خدا تجربه کار با کودکان را داشتهام و تاکنون عکسهای هنری بسیاری از کودکان به ثبت رساندهام. در عکاسی از کودکان ما در اختیار سوژه هستیم و کودک ما را به دنیای خود میبرد. در عکاسی از کودکان بیشتر حالت چشمها و نگاه آنها توجه من را جلب میکند و سپس به دستانشان توجه میکنم.
وی ادامه داد: پروژه رنگ خدا شش ماه به طول انجامید و بخش عمده فیلمبرداری در روستای رضوان شهر بود. خواسته مجید مجیدی این بود که تمام اعضای گروه با محسن که پسربچهای نابینا بود و نقش محمد را ایفا میکرد ارتباط دوستانهای برقرار کنند. در طول مدت فیلمبرداری، من، محسن و دستیار کارگردان اتاق مشترکی داشتیم. یکی از چیزهایی که محسن دوست داشت شنیدن صدای کلاهقرمزی بود. ما زمانی که میخواستیم هنگام ضبط و یا در پشت صحنه او را بخندانیم برایش صدای کلاهقرمزی را درمیآوردیم.
این عکاس افزود: معمولا ارتباط عکاسان با افراد و بهویژه با کودکان بسیار خوب است. ارتباط دوستانه با محسن به من برای ایجاد فضاهایی با حالوهوای بهتر کمک کرد و او در پشت صحنه برای عکس گرفتن همکاری میکرد. یکی از مواردی که کودکان را خوشحال میکند هدیه دادن عکسهای آنها در ابعاد بزرگ است. آنها از دیدن تصویر چاپ شده خود لذت میبرند.
عطار که به عنوان مدیر فیلمبرداری با فیلمهای سینمایی همکاری داشته است، تصریح کرد: در فیلم «بچههای آسمان» لحظات نابی در چهره علی و زهرا مشاهده میشود که من سعی در به ثبت رساندن آنها داشتم. در این پروژه نیز با کودکان ارتباط دوستانهای داشتم. برای اینکه بتوانیم از کودکان بهخوبی عکس بگیریم ابتدا باید دوستان خوبی برایشان باشیم تا بتوانیم آنها را با خود همراه کنیم.
وی افزود: برای عکاسی از کودکان باید وارد دنیای کودکانه آنها شد. ما نمیتوانیم از کودکان بخواهیم ژستی که در نظر داریم را بگیرند و با آنها حرفهای رفتار کنیم بلکه باید از شیوه زندگیشان که رها و آزاد هستند عکاسی کنیم. هرچه عکاس، زمان بیشتری را در کنار کودک سپری کند با حالات او بیشتر آشنا شده و عکسهای بهتری را به ثبت خواهد رساند. هنگامی میتوان از کودکان عکسهای خوبی گرفت که آنها حضور عکاس را احساس نکنند.
این عکاس عنوان کرد: تمام عکسهای فیلمهای رنگ خدا و بچههای آسمان را دوست دارم. عکس مورد علاقه من در بچههای آسمان مربوط به سکانسی است که زهرا حبابی در دست دارد و میخندد. این عکس بهخوبی نماینگر شادی و رهایی در دوران کودکی است. در فیلم «رنگ خدا» از محسن عکسی گرفتم که دستش را از پنجره اتوبوس بیرون آورده و جریان باد را احساس میکند. محسن پری نیز در دست دارد و زمانی که آن را مقابل چشمانش گرفت عکسی را به ثبت رساندم و تصمیم داشتم حس رهایی را به تصویر بکشم که نمیدانم تا چه حد موفق بودهام. این عکسها جزو سکانسهای فیلم نیست.
عطار اظهار کرد: چیزی که سبب میشود از عکاسی از کودکان لذت ببرم این است که میتوانم پاک بودن و لحظات ناب زندگی آنها را به ثبت برسانم، لحظاتی که در آن هیچ ریایی وجود ندارد و خالصانه متعلق به وجود کودک است. در عکاسی پرتره برای نشان دادن پاکی درون کودک از نورهای نرم و سافت استفاده میکنیم و کادربندی بهگونهای نیست که فضای عکس خشن جلوه کند. رنگها نیز برای نشان دادن شادی کودک روشن و شفاف هستند مگر در شرایط نامساعد همچون جنگ که البته در این شرایط نیز میتوانیم تنها محیط کودک را خاکستری نشان دهیم.
وی در پایان گفت: به جز فیلمهای سینمایی از کودکان عکسهای هنری نیز میگرفتم. در سال ۱۳۷۰ از کودکان کرد عراقی که به تازگی کشور خود را ترک کرده بودند عکسهایی را بهثبت رساندم که فضاهایی بسیار خشن دارند و سیاهوسفید هستند. تصمیم داشتم زجری که این کودکان متحمل شده بودند را به تصویر بکشم. برای هفت عکس از مجموعه عکسهای کودکان کرد آواره عراقی در جشنواره وحدت که در تبریز برگزار شد جایزه دریافت کردم.
منبع: ایسنا
ارسال دیدگاه