به گزارش کودک پرس ،ضعف موجود در برنامهسازی برای کودکان و نوجوانان در تلویزیون و دیگر رسانههای پرمخاطب، سوژهای بوده که در طول چند هفته اخیر هم در قالب گزارش و هم در قالب گفتوگو با کارشناسان و صاحبنظران این حوزه به آن پرداختهایم.
در گذشته تلویزیون با تولید برنامههای مناسب ویژه کودکان و نوجوانان و پخش انیمیشنهای خوش ساخت با مفاهیم درست، خوراک فرهنگی دقیقی برای کودکان تهیه میکرد اما امروز با گسترش رسانهها و افزایش سطح دسترسی مخاطب به آثار جدید، نه تلویزیون رغبتی برای تهیه و تولید آثار مناسب دارد و نه دیگر رسانهها علاقهای به این حوزه نشان میدهند.
در بررسی افول برنامهسازی برای کودکان و نوجوانان در رسانههای امروز با الهه رضایی گفتوگو کردیم، مجری محبوب برنامههای کودک تلویزیون که از کودکی او را در قاب جعبه جادو دیدهایم چهره و صدایش برایمان یادآور روزهای شیرین دهه شصت و هفتاد است.
نقدهای زیادی درخصوص کم شدن کیفیت برنامههای کودک تلویزیون چه در زمینه برنامهسازی و چه در بحث پخش انیمیشنهای داخلی و خارجی برای بچهها نسبت به تلویزیون وجود دارد، نظر شما در این خصوص این افت کیفی چیست؟
رضایی: در حال حاضر چون بچه کوچک ندارم و فرصت هم نمیکنم که این آثار را نگاه کنم، نمیدانم تلویزیون چه برنامههایی دارد ولی تا آنجایی که میدانم در حال حاضر افرادی در این حوزه کار میکنند که به نسبت اهل فن و قدیمیهای برنامهسازی برای کودک و نوجوان تجربه کار در زمینه ندارند. میتوانم به جرات بگویم که بیش از ۹۰ درصد همین افراد هم نمیتوانند تمام آن چیزی که مدنظرشان است را به طور کامل ارائه دهند.
ریشه به وجود آمدن این اتفاقات در حوزه کودک و نوجوان کجاست؟
رضایی: اگر بخواهیم از لحاظ مدیریتی و تغییرات سازمانی به این موضوع نگاه کنیم، از زمانی که چارت سازمان تغییر کرد و گروه کودک شبکه یک ملغی شد، به نوعی برنامههای این حوزه ضعیف شد. ادعای شبکههای دیگر یا سازمان در آن زمان این بود که شبکه دو را به عنوان شبکه تخصصی کودک قرار میدهیم و بعد هم شبکههای «کودک»، «نهال»، «امید» و… راهاندازی شد.
به زعم بسیاری از کارشناسان این حوزه، عملکرد این شبکههای تخصصی واقعا ضعیف بود، شما برنامههای این شبکهها را در گذشته دیدید؟
رضایی: این موضوع خیلی مهم است که با توجه به گذشت زمان و پیشرفت رسانهها، همه چیز نسبت به گذشته عوض شده و قطعاً به برنامههای جدیدتری نیاز است، این برنامههای جدید هم میتواند تولیدات داخلی و یا تولیدات خارجی و وارداتی باشد. هرچه کارها خوشساخت باشد، قطعاً بچهها هم به طرف آنها گرایش پیدا میکنند. اما این مسئله در شبکههای کودک و نهال و… نبود. یکی، دو مورد از برنامههای این شبکهها را که اتفاقی دیدم عموما برنامههای قدیمی و انیمیشنهای ۳۰ سال پیش را پخش میکردند و چیز جدیدی نداشتند.
بچهها اصلا مهم نیستند
آن زمان به این اتفاقات اعتراضی نکردید که شاید تغییر رویهای صورت بگیرد؟
رضایی: این کار را انجام دادم، حتی یک بار به یکی از مسئولان سازمان مراجعه کردم و گفتم که برنامههای در حال پخش این اشکالات را دارد ولی اصلاً برایشان مهم نبود و ترتیب اثری ندادند. ظاهراً بچهها خیلی برایشان مهم نیستند یا حداقل در گذشته مهم نبودند، چون حالا مدیریت عوض شده و از رئیس جدید سازمان هم نمیتوان انتظار داشت که به سرعت روند کارها را تغییر دهد.
زمان و انرژی که شبکهها و کمپانیهای خارجی برای برنامههای کودک میگذارند نشان میدهد که چه برنامهریزی دقیقی برای خوراک فرهنگی این قشر دارند، چیزی در کشور ما متاسفانه وجود ندارد.
رضایی: بله متاسفانه. در حالی که رسانهای مثل تلویزیون در فرهنگ ایرانی و عادتهای ما هنوز هم تاثیرگذار است. چون همچنان تنها رسانهای است که همیشه به آن توجه میشود و برنامههایش در طول این سالها نیز به گونهای بوده که مخاطبان زیادی از آن استفاده کردند. بنابراین تلویزیون باید سهم بسیار زیادی در جذب بیننده داشته باشد اما عملاً بینندههای کودکش را از دست داده و برنامهریزی خاصی هم برای بازگرداندن آنها ندارد. اگرچه در مورد بزرگسالان هم چنین حالتی وجود دارد، در دورهای تلویزیون در این حوزه نیز عملکرد بدی داشت، ولی اخیرا چون تلویزیون نمیبینم، نمیدانم، شاید بهتر شده باشد.
نه تنها در زمینه برنامهسازی بهتر نشده که در سریالسازی هم تلویزیون بسیار افت کرده و گرایش مردم بیشتر به سمت سریالهای خارجی است.
رضایی: هم سریالهای خارجی و هم سریالهای داخلی که از شبکههای خصوصی و پلتفرمها پخش میشود. متاسفانه خط قرمزهای سازمان خیلی زیاد است که به نظرم خیلی از آنها اصلا لزومی ندارد. وقتی مخاطب میتواند خیلی راحت از رسانهای دیگر استفاده کند، این نظارتهای عجیب محتوایی و ساختاری نمیتواند باعث جذب مخاطب شود، کما اینکه میبینیم بیشتر باعث دفع مخاطب شده است.
موافقید که این دفع در زمینه کارهای کودک و نوجوان به وضوح بیشتر است؟
رضایی: بله، با برخوردها و رفتارهایی که در سازمان شنیدیم و دیدیم، به نظرم دغدغههای «کودک» برایشان ارزش نداشته چون ما همواره گفتیم که بچهها باید در فضای امن و سالم فرهنگی رشد کنند، اما ترتیب اثری داده نشد.
این فضای امن و سالم دقیقا چطور فراهم میشود؟
رضایی: این فضایی است که میخواهیم بچهها در آن چیزهایی را یاد بگیرند و سرگرمی و اوقات فراغتشان با دیدن برنامههایی که مناسب سنشان است پر شود. رسانهای مانند تلویزیون که ادعا دارد که رسانه ملی است، باید بتواند این کار را به نحو احسن انجام دهد، بهترین حرکت در این خصوص نیز استفاده از آدمهای صاحبنظر و کسانی که در این حوزه حرفهای هستند. در همه جای دنیا شبکههای تلویزیونی سعی میکنند برنامههای قدیمی که تبدیل به یک نماد برای شبکه شدهاند را با انجام تغییرات کوچک و بزرگ حفظ کنند و از افراد باسوادی که در حوزه کاریشان به یک متخصص تبدیل شدهاند، همچنان استفاده میکنند تا با کمک آنها برنامهساز جدید تربیت کنند. درحالی که در تلویزیون ما افراد متخصصی که برنامههای خوب و پرمخاطبی داشتند، به مرور حذف شدند و دیگر از آنها و برندی که ایجاد کردند استفاده نشد، در صورتی که میشد با کمی تغییر و به روز کردن، از همین نیروها و برنامهها بهترین استفاده را کرد. ولی متاسفانه مسئولان تلویزیون به چنین چیزی علاقهمند نیستند و برای این مسئله نمیتوان کاری کرد.
از بین رفتن خلاقیت و جریانسازی فرهنگی
خیلی از برنامههای کودک و انیمیشنهایی که در دهه ۶۰ و ۷۰ از تلویزیون پخش میشد توانایی جریانسازی کردن داشتند و به نوعی بهترین دوران ما برای تلویزیون دیدن همان سالها بود. چرا دیگر مدیران سیما نمیخواهند آن جریانسازی و تفکرسازی شکل بگیرد؟
رضایی: متاسفانه به این دلیل که حرفهایشان با اعمالشان فرق میکند. من هر چه فکر میکنم که یک برنامه را برای شما مثال بزنم و نامش را به عنوان یک برنامه مناسب بگویم، چیزی به ذهنم نمیرسد. یا اصلا اثر مناسبی در این حوزه ساخته نشده یا اگر هم شده تعدادش بسیار کم است. برنامههایی که هنرمندانی مثل همان برنامهسازهای قدیم در آن باشند و بتوانند آن روند را ادامه دهند واقعا کم است. راستش من که این روزها تلویزیون نمیبینیم، شما بگویید که در حال حاضر چند برنامه خوب برای بچهها روی آنتن داریم؟
از نظر من عملاً هیچی!
رضایی: این اصلا خوب نیست. اگرچه بخشی این ماجرا به گسترش فضای مجازی، شبکههای تلویزیونی اینترنتی، شرکتهای خصوصی مختلف و مواردی از این دست برمیگردد ولی این چیزی از بار مسئولیتی که ما به عهده داریم کم نمیکند. به نظر میآید در این میان مسئولیتها فراموش شده، درصورتی که اگر برنامهها و انیمشنها متنوع باشد، هر کسی چیزی که دوست دارد را انتخاب میکند.
این درست است که امروز رسانههای جدید و سرگرمیهای جدید برای بچهها آمده ولی در دوران کودکی ما هم سرگرمیهای زیادی بود، از کنسولهای بازی گرفته تا حتی بازی با دوستان در خیابان، ولی با آغاز برنامه کودک، همه چیز را کنار میگذاشتیم تا آن را ببینیم!
رضایی: بله چون بخشهای زیادی از برنامههای آن دوران برای بچهها جذاب بود. برنامهسازان امروز هم باید جذابیتهای این ایام را پیدا کنند و بر طبق علاقهمندیهای بچهها برنامه بسازند. یک زمانی در تلویزیون مسابقه داشتیم که در آن بچهها تشویق میشدند تا برای حضور در این مسابقه تلویزیونی اطلاعاتشان را زیاد کنند، اما در چند سال اخیر با چه فرمولی بچهها را برای حضور در تلویزیون تشویق میکردند؟ هیچ. تمام خلاقیت در این برنامهها شده اینکه تعدادی بچه کوچک را به استودیو میآوردند با دست و جیغ و هورا، بچهها را سرگرم میکنند. برنامهها فقط شده جیغ جیغ جیغ. به نظرم این کاملا ظلم است و هیچ لطف در این مدل برنامهسازی وجود ندارد.
برای از بین بردن این ظلم باید چه کرد؟ چرا کودکان و نوجوانان ما باید قربانی این نوع نگاه و عملکرد شوند و مفاهیمی مثل خشونت (که شاکله اصلی انیمیشنهای خارجی این روزهاست) را به خوردشان بدهیم. آینده این بچهها نگرانکننده نخواهد بود؟
رضایی:متأسفانه اینطور است و در آینده بازخورد خوبی از این عملکرد نخواهیم داشت چون بچهها هر رفتاری که در بچگی بیاموزند را در بزرگسالی ارائه میدهند. البته در این میان فقط ضعف از طرف تلویزیون نیست و ضعف سیستم آموزشی هم در اینجا ملاک است. از یک طرف آموزش و پرورش فقط محفوظاتی که خاصیت عملیاتی شدن ندارند را در ذهن بچهها فرو میکند و در زمینه فرهنگی هم برنامهسازیمان هیچ ایده بکر و جذابی برای بچههایی که مشتاق یادگیریاند ندارند و هیچ کار خاصی انجام نمیدهند. در این میان ضعف مشهودی در عملکرد آموزش و پرورش و رسانه ملی وجود دارد که دود آن به چشم کودک میرود.
چگونه باید این ضعفها را از میان برداشت؟
رضایی: در زمینه آموزش و پرورش که باید متخصصان آن حوزه نظر بدهند، ولی در رابطه با رسانه، به نظرم تلویزیون باید در حوزه کودک بیشتر تلاش کند و از افراد اهل فن بهره ببرد تا بتواند کارهایی را با توجه به نیازهای زمانه برای بچهها ارائه دهد. درست که نیازهای زمان بچهها بیشتر حول بازیهای کامپیوتری و انیمیشنهای خارجی میچرخد، ولی فکر میکنم میتوان با ساخت چند برنامه مناسب از نظر ساختاری و محتوایی بچهها را بار دیگر به سمت تلویزیون کشاند. البته قبول دارم که در حال حاضر دنیا، جای خیلی شلوغی شده و در این دنیای شلوغ جذب مخاطب بسیار سخت شده است.
به عنوان سوال آخر، چقدر به تیم مدیریتی جدید تلویزیون برای این تغییر رویکرد امیدوارید؟
رضایی: چون هیچ آشنایی با رئیس جدید سازمان نداشتم، نمیدانم نگاه ایشان به قضیه برنامهسازی برای کودکان چگونه است و با چه تیپ افرادی در این حوزه کار خواهند کرد. فقط میدانم در زمان رئیس قبلی سازمان، عملکرد خوبی در این بخش وجود نداشت و نگاه مناسبی به کودکان نمیشد. البته شنیدهام آقای جبلی در اکثر مسائل دقت نظر بیشتری دارند و برخی نکات که برای مدیران قبلی اهمیتی نداشت، برای ایشان مهم است، اما به مرور زمان مشخص میشود که عملکرد تلویزیون در ساخت برنامه برای کودکان تغییر کرده است یا خیر.
ارسال دیدگاه