به گزارش کودک پرس ، موضوع کودکان کار و یا خیابانی ازجمله موارد مهم آسیبهای اجتماعی است که دراغلب کشورهای توسعه نیافته و حتی برخی کشورهای تو سعه یافته وجود دارد. همه ما هر روزه در معابر و خیابانها شاهد حضور کودکانی هستیم که با ظاهری ژولیده وغبارآلود با دستههای گل واسباب بازی و دستمال به دست، برای پاک کردن شیشههای ماشین و… به طرف انواع خودروها و اتومبیلهای مانده در ترافیک میدوند تا شاید فقط راننده یک یا دو خودرو با چانهزنی گلی بخرند یا دستمالی روی شیشههای خودرو کشیده شود و از آنان پولی دریافت کنند.
گاهی اوقات این کودکان متکدی و دستفروش را روی پل عابر پیادهروها و سایر اماکن پر رفت و آمد به گونهای متفاوت میبینید مثلا کتاب درسی خود را باز نموده و دارند مشق مینویسند و تمرین درسی میکنند و در کنارشان دسته ای فال حافظ و و ترازوی وزن کشی جهت جلب محبت و توجه عابران وجود دارند! این عارضه با کم و بیش تفاوت فرهنگی منحصر کشور ما نیست از کوچههای غبار آلود افغانستان گرفته تا خیابانهای پر زرق و برق نیویورک این پدیده شوم و نابهنجار اجتماعی وجود دارد و اینان به نام کودک خیابانی شناخته میشوند و عارضه بسیار بد اجتماعی هستند و نشانه یک آسیب اجتماعی بزرگ که دولتها و سازمانهای مختلف دولتی و شهرداریها را درگیر خود میکنند.
توجه به کودک به عنوان یکی از پاکترین موجودات خداوند وظیفه همه انسانهاست. اگر کودک در دوران کودکی حمایت نشود طبیعی است که در بزرگسالی نیز انگیزه و توان حمایت کردن ندارد یا واکنشهای حمایتی به اطرافش نخواهد داشت طبیعی است که آسیبزایی میتواند بعدها در جامعه یک آسیب یا تنش اجتماعی بزرگتری را ایجاد نماید.
براساس ماده 1 پیماننامه حقوق کودک که زیر نظر سازمان ملل فعالیت مینماید، کودک خیابانی به افراد زیر 18 سال اعم از دختر و پسر اطلاق میشود که در شهرهای بزرگ برای ادامه بقاء خود مجبور به کار یا زندگی در خیابانها هستند، این تعریف را نیز سازمان بهزیستی کل کشور از کودکان خیابانی دارد؛ کودک خیابانی اصطلاحی است که بیشتر برای توصیف کودکان کار و هم کودکان بیخانمان که در خیابانها زندگی میکنند، میخوابند و اغلب هیچ تماسی با خانوادههاشان ندارند اطلاق میشود.سازمان بهداشت جهانی و یونیسف (صندوق کودکان ملل متحد) در اواسط دهه 1990 تعداد کودکان کار را 100 میلیون نفر در جهان تخمین زده بود؛ همچنین براساس آمارجهانی کار (OIL ) در حال حاضر درجهان حدود 250 میلیون کودک کار بین سنین 5تا 14 سال وجود دارد که کودکان خیابانی شناخته میشوند.در ایران آمار مختلف و ضد ونقیضی در مورد کودکان خیابانی اعلام میشود. سازمانهای مختلف تعداد آنها را بین 20 هزار تا 2 میلیون نفر بر آورد کرده اند!
درخرداد ماه سال 1382، 31 هزار کودک خیابانی توسط سازمان بهزیستی جمع آوری و سازماندهی شد که 80 درصد آنها کودکان کار بودند و از این تعداد 24 هزار 700 نفر آنان مربوط به تهران بوده که از سطح شهر و پایانههای مسافربری جمع آوری شدند و حدود 700 نفر آنان از اتباع افغان بوده اند، در سال 1386 نیز 12 هزار 500 نفر کودک کا ر و خیابانی در مراکز بهزیستی کشور پذیرش شده اند. فقر و از هم پاشیدگی کانون خانواده، استعمال مکرر و از سر اعتیاد مواد مخدر توسط والدین،کودک آزاری، نیاز به در آمد کودک، طرد کردن کودک از خانه ، قحطی و بلایای طبیعی ، مهاجرت به کشورهای همسایه برای کار و در آمد بیشتر ، نظام آموزشی معیوب و غیر کارآ و غیرجذاب از علتهای مهم و شاخص تشکیل دهنده کودک کار و خیابانی در این زمینه هستند. همانگونه که گفته شد این کودکان در اغلب کشورهای جهان، جهان سوم و یا کشورهای پیشرفته وجود دارند و بیشتر شهرها وکشورهای بزرگی چون هند، چین روسیه، آرژانتین، برزیل، فیلیپین و ایران و حتی ابر شهری چون نیویورک با این قضیه مواجه هستند.براساس آمار سازمان جهانی کار 60 درصد این کودکان در آسیا، 32درصد در آفریقا، 7 درصد در آمریکای لاتین و1درصد مابقی در کشورهای توسعهیافته به سر میبرند!! این کودکان به راحتی میتوانند بازیچه دست بزهکاران حرفهای اعم از سارقان و باندهای توزیع مواد مخدر و حتی خانههای فساد قرار گیرند و اما در ایران، دراغلب موارد حدود 70 درصد از کودکان خیابانی، کودکان کار نیز هستند، به تعبیری دیگرکودکان کار به کودکان کارگری گفته میشود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته میشوند که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربه دوران کودکی بیبهره میسازد و سلامت جسمیوروحی آنان را تهدید میکند.
کار کودک نزد بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی فعالیتی استثماری و بهرهکشی تلقی میشود. در کشورهای توسعهنیافته یا جهان سوم کار کودکان بسیار معمول است و میتواند شامل کار در کارخانه، معدن و کشاورزی، کمک در کسب و کار والدین، داشتن کسب و کار شخصی، مانند فروش غذا ، وسایل کوچک و ضروری در خیابانها و گذر گاهها و میادین شهری و خطوط مترو و حتی روسپیگری باشد. موارد کم جنجالیتر و معمولا قانونی با بعضی محدودیتها شامل کار کشاورزی و ایام تعطیلی مدارس ، کار فصلی و کسب و کار خارج از ساعات مدر سه میباشد.
کارکودک همچنان در جاهایی که سن ترک مدرسه پایین است شیوع دارد در پاره ای از اوقات این کودکان چاره ای ندارند جز آنکه خرج اعتیاد پدر عصبانی خود را بدهند و زندگی مادر مریض یا معتاد خود را تامین کنند. مادری که معلوم نیست آنها را به دنیا آورده یا به قیمت ناچیزی از خانواده بدتر از خود خریده است و در سر چهارراهها و سه راهیها در کلانشهرها پرسه میزنند و گاهی اوقات نیز به مشاغلی چون دستفروشی اجناس دست چندمی مشغول بوده و حتی به پا ک کردنهای خودروها علی رغم اکراه راننده مشغول میشوند و ترسیم آنان در نزد مخاطب و هم نوع انسانی بیشتر شبیه متکدیانی است که چهره زشت و بی قواره ای به سطح شهرهای کلان میدهند. همانگونه که قبلا گفته شد در حال حاضر 25 هزار کودک خیابانی در سطح شهر تهران وجود دارد، کودکانی که وظیفه دارند بخشی از زندگی پرمصیبت خانواده را بچرخانند، کودکانی که شناسنامه ندارند و گاهی اوقات در ازای مقداری پول و یا چیز دیگری مورد معامله طرفین قرار میگیرند و مهم نیست که سرپرستان سنگدل و خشن بر جسم و روح این کارگران معصوم چه میآورند؟! روز 22 خرداد ماه هر سال برابربا 12ژوئن در تمامی کشورهای جهان روز منع کار کودک اعلام شده است. در کشور ما نیز این مسئله صادق است. ماده 32 پیمان جهانی حقوق کودک میگوید: “کودک باید در برابر هر کاری که رشد و سلامت او را تهدید میکند حمایت شود و دولتها باید حداقل سن کار و شرایط کودکان را مشخص کنند.”پیمان جهانی حقوق کودک یک پیمان نادری است که برای دفاع از حقوق کودک تهیه شده است. این پیمان در سال 1989 میلادی و پس از گفتگوی 10 ساله میان کشورهای عضو سازمان ملل به تصویب رسید ودر سال 1992 به اجرا در آمد. این پیمان به طور کلی چهار محور بقا، رشد، حمایت و مشارکت را در ارتباط با کودکان مورد توجه قرار میدهد، ایران در سال 1373 به عضویت این پیمان درآمد. در ماده 26 این پیمان آمده است : “هرکودکی حق دارد از تامین اجتماعی و از جمله بیمه اجتماعی برخوردار باشد و ماده 27 آن تاکید میکند که کودکان باید از سطح زندگی قابل قبولی که تامینکننده رشد جسمی، ذهنی و اجتماعی آنان است برخوردار شوند.بهره کشی از نیروی کار کودک ریشه در عوامل مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارد به نحوی که فقر اقتصادی، بیکاری والدین و شکاف طبقاتی از مهمترین عوامل افزایش کودکان کار و بعضا خیابانی دریک جامعه به شمار میرود. البته فقر تنها دلیل کار کودکان نیست و نمیتواند به تنهایی عاملی برای کار و دیگر انواع اشتغال باشد، متاسفانه کودکان کار به منظور کسب درآمد به فعالیتهای تولیدی، خدماتی و یا مشاغل کاذب روی میآورند و از بسیاری از حقوق اولیه انسانی انسانی حق آموزش وتحصیل باز میمانند و سلامت جسمی و روانی این کودکان به شدت در معرض انواع آسیبهای اجتماعی وخشونتهای جسمی و حتی جنسی قرار دارد چه بسا در آینده به افسردگی و سوءتغذیه و انواع بیماریهای روحی و جسمی مبتلا شوند.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه