شورکودکی جایش رابه غم نان می دهد
کودکان کار کودکانی که تا چشم باز کردند و خواستند شور کودکی داشته باشند غم نان شورش را درآورد… اینها داستان زندگی برخی از کودکان سرزمین من است، داستانی تلخ اما واقعی.
به گزارش کودک پرس ،اینجا در همین نزدیکی کودکانی هستند که غم نبود پدر آتشی برجانشان شده است کودکانی که حتی باید جای خالی پدر را برای مادران بیمارشان پرکنند، کودکانی که هنوز جیبهای کوچکشان جایی برای دخل وخرج زندگی ندارد اما مجبورند نان آور خانه شان در روزهان تاریک زندگیشان باشند.اینجا کودکانی هستند که طعم پدرنچشیده خود پدر شدند پسرانی که بازوهای کوچکشان هنوز توان این همه بار ندارد اما روزگار باری سنگین بر دوششان نهاده است…
کودکان کار کودکانی که تاچشم باز کردند و خواستند شورکودکی داشته باشند غم نان شورش را درآورد… اینها داستان زندگی برخی از کودکان سرزمین من است، داستانی تلخ اما واقعی.
امروزه یکی از معضلات اجتماعی خصوصا در کلانشهرها پدیده کودکان کار وخیابانی است. پدیده ای که اگر به دنبال علت یابی آن باشیم عواملی چون فقر اقتصادی، مهاجرت روستایی و حاشیه نشینی و در پی آن تغییر در شیوه زندگی اجتماعی ، نارسایی نهاده های اجتماعی مرتبط مثل خانواده و مدرسه و نبود نظارت دقیق و کافی از سوی مسئولین همه و همه سبب شده تا پدیده کودکان کار و خیابانی به عنوان یکی از بزرگترین معضلات شهرهای بزرگ جلوه کند.
تعریف کودکان کار در کشورهای مختلف یکسان نیست به گونهای که در برخی کشورهای آسیایی کار افراد در گروه سنی 8 تا 13 ساله در زمره کار کودکان قرار میگیرد، اما عمده تعریفی که شامل بیشتر کشورهای جهان از جمله ایران میشود اشتغال کودکان زیر 15 سال است.
امروزه وجود کودکان کار و خیابان چه در عرصه تولید مثل کارگاه های کوچک و چه در عرصه خیابان مثل گل فروشی ، پاک کردن شیشه ماشین هاو … در شهرهای بزرگ و کوچک ایران غیرقابل انکار و به پدیده ای عادی تبدیل شده است، پدیده ای که می تواند برای سلامت جامعه بسیار مخاطره آمیز باشد.
متاسفانه این پدیده ناخوشایند در استان البرز به واسطه مهاجر پذیری بالا و نزدیکی به پایتخت بسیار بیشتر از سایر استان ها دیده می شود. طبق آمار در استان البرز طی سال 94 تعداد 137 کودک وطی سال 95 تعداد 162 کودک تحت پوشش بهزیستی قرار گرفته اند که این نشان از رشد 18 درصدی نسبت به گذشته دارد.
در این خصوص معاون اموراجتماعی سازمان بهزیستی استان البرز بیان می کند: پدیده کودکان کار و خیابان، از پیچیده ترین مسائل اجتماعی جهانی و به طور جدی هشدار دهنده است.
مهشید موقر می گوید: تحول های اجتماعی از قبیل رشد سریع جمعیت، رشد سریع صنعتی شدن، شهرنشینی، جابجایی و مهاجرت به شهرهای بزرگ، حاشیه نشینی اطراف کلان شهرها، افزایش نابرابری اجتماعی و شکاف طبقاتی در کلان شهرها، دگرگونی در ساخت و کارکرد خانواده، تغییر سریع الگوها و هنجارهای سنتی، افزایش تنش های اجتماعی و… پیامدهای ناگواری را در جوامع امروزی و زندگی شهری رقم زده است.
موقر می افزاید: کودکان و نوجوانان به دلیل ویژگی هایی از جمله فقدان توانایی ها و مهارتهای لازم برای مواجهه صحیح با محیط اجتماعی و وابستگی به بزرگسالان در رفع نیازها و طی کردن مراحل رشد و تکامل خود بیش از سایر گروهها در معرض آسیب هستند.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی استان البرز بیان می کند: شرایط نامساعد خانواده از نظر اقتصادی و معیشتی ، ناتوانی والدین در اداره امور زندگی ، نابسامانی و از هم گسیختگی خانواده ها و … موجب می شود از کودکان و نوجوانان در تأمین هزینه های زندگی به کار گرفته شود.
مریم نویدی روانشناس اجتماعی :بیکاری والدین، فقر اقتصادی و شکاف طبقاتی، اعتیاد و طلاق سبب افزایش تعداد کودکان کار است، گفت: زمانی که یک خانواده برای تامین نیازهای اولیه زندگی خود از جمله خوراک و پوشاک در مضیقه است بی شک به کار فرزند و کسب درآمد از طریق فرزند خود نیاز دارد.
وی با بیان اینکه در اکثر کودکان کار بیماری های جسمی و روحی بیشتر از دیگر اقشار جامعه پدیدار می شود، ادامه داد: بیماری های روانی در بین کودکان کار بسیار فراتر است و می توان آن را وضعیتی حاد برای جامعه دانست به گونه ای که برخی از این کودکان حتی مجبور به مصرف قرص های روان پزشکی می شوند و متاسفانه گرانی دارو نیز مانع مصرف شده و فرد با حجمی از خشونت و بیماری در جامعه حضور می یابد.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از خودکشی ها و نزاع های منجر به قتل که متاسفانه رو به ازدیاد است نیز از سوی این قشر در جامعه بروز می یابد، افزود: حتی سلامت جسمی و روانی این کودکان شدیدا در معرض انواع آسیبها و حتی خشونت های جنسی قرار میگیرد که این مسئله نه تنها برای فرد که حتی برای جامعه هم افسردگی را پدید می آورد.
این روانشناس اجتماعی اظهار داشت: وقتی یک کودک از ابتدای ورود به جامعه دغدغه تامین اقتصادی و معیشت جایگزین تحصیل و تفریح او می شود بی شک آینده خود را از دست می دهد و قربانی کاستی های خانواده و جامعه می شود.
اکنون آنچه مورد سوال واقع می شود اینکه چه راهکاری را می توان برای این حل این معضل مطرح کرد و قرار است مسئولان ذیربط چگونه با این معضل اجتماعی برخورد داشته باشند.
طی چندروز اخیر علی ربیعی از تشکیل کمیتهای به منظور بررسی ویژه آسیبهای اجتماعی خبر داد. وی عنوان کرد: به دنبال آن هستیم تا خدمات پشت چراغ قرمز و چهارراهها را که عمدتا توسط کودکان و متکدیان ارائه میشود، در قالب «مشاغل خدماتی» تعریف کرده و حتی تعاونی برای آنها ایجاد کنیم و آنها را تحتپوشش قرار دهیم.
حسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران از طرح وزارت رفاه برای ساماندهی این کودکان استقبال میکند و میگوید: به شرط بررسی دقیق و اجرای درست و علمی، افزایش حمایتهای اجتماعی از کودکان کار میتواند اوضاع رفاهی آنها را بهبود بخشد.
این مددکار اجتماعی بر این باور است که تحتپوشش قرار دادن این کودکان و راهاندازی تعاونی برای آنها، تاثیر درازمدتی در افزایش کودکان کار و خیابان ندارد، زیرا تا وقتی فقر وجود دارد، کودکان کار و خیابان هم وجود خواهند داشت.
او تاکید میکند: واقعیت این است که نمیتوان کودکان کار و خیابان را با اجبار از کار کردن منع کرد، زیرا خیلی از آنها نانآور خانواده هستند و افزایش فشار به آنها ممکن است به افزایش مشاغل زیرزمینی منجر شود، اما میتوان با حمایت اجتماعی از کودکان کار و خیابان، کاری کرد که دستکم بخشی از زمان آنها صرف بهداشت، آموزش و یادگیری مهارت شود تا ضمن توانمند شدن، بتوانند در محیط کار جذب شوند.
از سوی دیگر، همایون هاشمی، رئیس پیشین سازمان بهزیستی کشور و عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس از زاویهای دیگر به مشکل کودکان کار و خیابان نگاه میکند و میگوید: متاسفانه در ساماندهی کودکان خیابانی خلأ قانونی داریم، زیرا بسیاری از این کودکان بدسرپرست هستند که این موضوع دست قاضی را برای ارائه حکم میبندد؛ چراکه خانوادهها راضی به جدا شدن این کودکان نیستند و مدعیاند میتوانند از کودکانشان به درستی سرپرستی کنند.
همچنین متاسفانه در بحث ساماندهی، بازتوانی، اجتماعپذیری، تحصیــلات و ایجاد شغل مناسب برای کودکان خیابانی با مشکلات و موانعی روبهرو هستیم.
آنطور که هاشمی میگوید: در مورد مجازات و برخورد با باندهای ساماندهی و سوءاستفادهکننده از کودکان خیابان نیز قوانین به صورت شفاف و صریح وجود دارد و سوءاستفاده و بهکارگیری از کودکان خیابانی جرم محسوب میشود که بر این اساس، قانونگذار میتواند به عنوان مدعیالعموم وارد شده و به صورت قضایی با این مجرمان برخورد کند.
در این میان برخی نیز هستند که به عنوان منتقدان طرح وزارت رفاه، از اینکه شغل دستفروشی در پشت چراغ قرمزها به رسمیت شناخته شود، ابراز نگرانی میکنند. یکی از این منتقدان، مریم پناهی، مدیرعامل کانون نوید زندگی کوشاست که سالها در حوزه دفاع از حقوق کودکان کار و خیابان فعالیت کرده است.
به اعتقاد پناهی، اینگونه طرحهای وزارت رفاه، بیشتر نوعی پاک کردن صورت مساله است. به گفته او، اصلا نباید اجازه دهیم فردی در سنین کودکی برای کار کردن به محیط کار یا خیابان برود، چون کودک باید وقتش را با آموزش و بازی بگذراند. اما وقتی کار کودک را پذیرفتیم و برایش تسهیلاتی قائل شدیم، آن وقت همین تسهیلات به معنی آن است که ما کار کودک را هم پذیرفتهایم و حتی ممکن است این کار به تقویت مافیاهای فعال در حوزه کودکان کار و خیابان منجر شود.
توانمند کردن خانوادههای فقیری که کودکانشان را برای دستفروشی به خیابان میفرستند، آموزش کودکان کار و خیابان، حمایت از حق تحصیل آنها، بهرهمند شدن این کودکان از خدمات بهداشتی و رفاهی، حل مشکلات حقوقی آنها برای حضور در مدرسه، حمایت از نهادهای غیردولتی حامی حقوق کودکان کار، توزیع عادلانه ثروت در بین خانوادههای ایرانی و مبارزه جدی با فقر، راهکارهای علمی و پایهای است که پناهی به آنها اشاره میکند و میگوید با این راهکارهای منطقی، میتوان مقابل پدیده کودکان کارو خیابان ایستاد.
با تمام این گفته ها آنچه مهم است ساماندهی این کودکان است کودکانی که ناخواسته پا به این دنیا گذاشته اند و ناخواسته و به اجبار قربانی کار و مشقت های زندگی شدند که بایستی هر چه زودتر برای دفاع از آنها از جای برخاست.
منبع:شهرفردا
ارسال دیدگاه