سینمای کودک پتانسیل اقتصادی و فرهنگی خوبی دارد
«اسماعیل براری»، کارگردان و تهیهکننده سینمای ایران از حال بد فیلمسازی در حوزه کودک، علیرغم مشخص بودن راهکارهای حل مشکلات آن سخن گفت و عنوان کرد که چرخه سینمای کودک متوقفشده است و تنها از لاشه آن پرچمی ساختهشده تا از آن شیر نفت کذایی بودجهای گرفته شود.
به گزارش کودک پرس ،«اسماعیل براری»، فیلمساز حوزه کودک و نوجوان با گلایه از بیتوجهی به نقدها، پیشنهادها و نگاههای کارشناسی مطرحشده در حوزه کودک و نوجوان عنوان کرد: «من متاسفانه صاحب مقاله کوتاهی هستم که 13سال است که هر سال در همین ایام، بدون اضافه شدن حتی یک سطر تجدید چاپ می شود و موضوع مشکلات سینمای کودک را طرح مسئله می کند و درواقع بین مطبوعات فرهنگی دست به دست می چرخد. سوال اینجاست که چرا وقتی همه مشکل را درک میکنیم و راهحل مشخصی هم ارایه شده است، همچنان سرگردانیم و باز هم به دنبال راهکار هستیم. آیا با سرنوشت کودکانمان که بچههای ما هستند و در آینده نهچندان دوری قرار است جای ما را پر کنند، شوخی میکنیم؟»
بیش از10 سال است که مشکلات سینمای کودک را با راهحل گفتهایم
کارگردان فیلم «تنهایی و کلوخ» و برنده پروانه زرین جایزه ویژه هیئت داوران بابت بهترین فیلم جشنواره کودک و نوجوان در سال68، گفت: «هرسال بودجهای از راه می رسد که به هر دلیلی برای سینمای کودک تحت عنوان «جشنواره کودک» خرج میشود. درواقع سهمی از شیر نفت با نام سینمای کودک کندهشده و طبعا دندانهایی برایش تیز میشود. این ضیافت نیازمند عوامل، تزیینات، مخالفان و موافقانی است و به مرور همه ما با هر طرز فکری، بخشی از این سفره رنگین میشویم گرچه بعد از تمام شدن این مهمانی نه نشانی از کودک میماند و نه سینمای کودک. آنچنان که یادمان می رود که مثلا دو سال پیش، چه گفتیم و چه شنیدیم و چه فیلمی در آن به نمایش درآمده است. اصلا این مهمانی سینمای کودک فقط به همین سطح بحثها نیاز دارد، نه چیزی بیشتر، اینکه دوباره و چندباره بگوییم وضعیت سینمای کودک چگونه است؟ گرچه سالها پیش این موضوع مطرحشده است و ملتی که نتوانند مشکلشان را بعد از شناسایی و گذشت 13 سال حل کنند، به نظر من اصلاً در پی حل مشکلشان نیستند.»
انتقادها و راهکارها قرار نیست بهجایی برسد
کارگردان فیلم «آشیانه» با اشاره به اینکه داریم درباره یک حفره و مشکلی صحبت میکنیم که پیش از این آسیب شناسی و نوشته شده و 13 سال است روی موجهای رسانهای قرار دارد، عنوان کرد: «مشکلات سینمای کودک موضوعی است که هرسال تکرار میشود و نه اینکه فراموش شود. گاهی فکر میکنم ما نق زن ها، خودمان بخشی از این مراسم پذیرایی هستیم. اصلاً نه قرار است مشکلی طرح شود و نه اراده ای برای حل مشکل وجود دارد بلکه ما با طرح مشکلات و مسائل و راهکارها بهطور مداوم بخشی از پایکوبی مهمانی جذب این بودجه دولتی هستیم. درواقع انتقادهایی که قرار نیست بهجایی برسد خود بخشی از همین مهمانی است.»
چرا فقط در آستانه جشنواره کودک حال سینمای کودک را میپرسیم؟
کارگردان فیلم «شهر در دست بچهها» با اشاره به اینکه هیچ ارادهای برای حل مشکلات سینمای کودک وجود ندارد، گفت: «به نظر من حتی این نوع مصاحبهها و گزارشهایی که در آستانه جشنواره به مسئله سینمای کودک میپردازد، آتش تهیه یک عملیات است. اکنون راجع به سینمای کودک صحبت میشود تا چند ماه دیگر بودجهای برای جشنواره کودک گرفته شود و وقتی بودجه خورده شد راجع به دیگر مسائل کلی مملکت صحبت میکنیم. این سناریو هرسال تکرار میشود.»
وی درباره شرایط سخت فیلمسازی در حوزه کودک در این روزگار اظهار کرد: «من به شما قول میدهم امسال هم مانند سالهای قبل چند فیلم سفارشی راجع به کودک ساخته خواهد شد که در جشنواره سال بعد پخش میشود وگرنه چه کسی در این شرایط به سمت فیلمسازی در حوزه کودک میرود. چرخه سینمای کودک متوقفشده است و ما فقط از لاشه آن پرچمی ساختهایم که بتوانیم از آن شیر نفت کذایی بودجهای بگیریم و امسال را پیش میبریم تا سالهای بعد. نباید فریب های و هوی را خورد. بحث چندین میلیارد پول است که میتواند به این بهانه از شیر نفت جدا شود و به راهروهای ارشاد بیاید و عده زیادی که پشت درهای بسته کمین کرده اند، منتفع شوند.»
اسماعیل براری، کارگردان فیلم «روز باران» درباره تجاری شدن یا نشدن سینمای کودک گفت: «سینمای کودک پتانسیل بالایی چه به لحاظ فرهنگی و چه به لحاظ اقتصادی دارد. از ده کمپانی بزرگ تولید و پخش هالیوود، حتما دوتای آن بطور تخصصی فیلم کودک و نوجوان خلق می کنند. آنها که اقتصاد سینمای جهان را در دست دارند می دانند که جایگاه فیلم کودک کجاست. همانی که ما سهل انگارانه برایش عزا گرفته ایم! البته همهچیز که فروش بلیت نیست بلکه این فروش بلیت تنها بخشی از ماجراست. کودکان مانند امواج دریا هستند که دایم و منظم به ساحل میآیند. دریکی از این موجها یک روزی من و شما به ساحل رسیدهایم و اکنون در بزرگسالی از کودکانمان نگهداری میکنیم. حالا با سکون ما که امواج دریا ثابت نمیشوند. امواج پیاپی دارند میآیند و دستخالی بازمیگردند. ما این شانس را داشتیم که در کودکی از آثار بزرگی چون «مسافر» کیارستمی، «ساز دهنی» امیر نادری، «هقت تیرهای چوبی» شاپور قریب و «بادکنک قرمز» آلبرلاموریس را درک کنیم و با آنها تغذیه و رشد کردیم. قنداق فرهنگی مارا این افراد پیچیدند، اما ما برای نسل بعدی کاری نکردیم و کودکان این نسل دستشان خالی است. ما قادر نیستیم از ورود این امواج پیاپی جلوگیری کنیم چون هرسال کودکان جدید متولد شده و نیاز به رشد و تربیت و پرورش دارند. افسوس که ما برایشان نتوانستیم کارزیادی بکنیم.»
ارسال دیدگاه