سقوط یک دیکتاتور در «باغ خرمالو»

به گزارش کودک پرس ، زیبا مدبر نویسنده، در یادداشتی به ویژگی‌های کتاب «باغ خرمالو»، اثر هادی حکیمیان پرداخته که به این شرح است:

آشنایی با تاریخ و سبک زندگی جامعه ایرانی طی چند دهه گذشته با توجه به تغییرات اساسی در حکومت، ورود پرشتاب و متعرضانه تکنولوژی به سبک زندگی ایرانیان، عدم آموزش صحیح تاریخ و تمدن ایرانی در مدارس و … شاید یکی از مهم‌ترین نیازهای فرهنگی و تمدنی نسل جدید باشد. هادی حکیمیان در رمان «باغ خرمالو» به شیوه ساده و جذابی و گاه آمیخته با طنز جریان تاریخی اواخر پهلوی اول را روایت می‌کند. داستان به شیوه اول شخص روایت شده است و راوی آن پیرمردی است که داستان 70 سال قبل را برای چند خبرنگار جوان نقل می‌کند.

 

ماجرا در یکی از روستاهای اطراف یزد اتفاق می‌افتد و نویسنده با بهره‌گیری از ظرافت‌های زندگی روستایی و آشنایی با فرهنگ مردم یزد و اقلیم آن منطقه تصویرسازی مناسبی را در ذهن مخاطب انجام می‌دهد. با توجه به اینکه مخاطب اصلی این رمان نوجوانان هستند، شخصیت‌های اصلی داستان یعنی کریم و حسینعلی شخصیت‌های پر جاذبه‌ای به حساب می‌آیند. شخصیت متکامل کریم و حسینعلی می‌تواند همه تیپ نوجوان پسری را به این رمان علاقمند کند. در واقع می‌توان گفت داستان در ظاهر دو شخصیت محوری دارد اما در باطن به‌دلیل رفاقت و نزدیکی این دو، یک شخصیت جذاب‌تر ساخته می‌شود.

اشاره داستان به عدم رشد مناطق روستایی در آن زمان، معرفی نهادهای اصلی و مؤثر در جامعه آن دوران در قالب اشخاصی چون فیض‌‌الله و سرباز و کدخدا و فرماندار و …، نشان دادن فرهنگ جامعه روستایی و دینی و در کنار آن فرهنگ اشرافی و غربزده درباریان و اطرافیان شاه، عدم ارتباط رأس حکومت با توده مردم تا جایی که روستاییان حتی چهره شاه مملکت را هم ندیده بودند!، فساد دربار، عدم امنیت روانی زنان و مردان جامعه به‌دلیل ماجرای کشف حجاب در زمان رضاخان پهلوی و مهمتر از همه این‌ها روایت ذلت و خفت حکومت و جامعه در برابر اجنبی از جمله خطوط اصلی داستان و نقاط قوت آن می‌باشد. نسل نوجوان و جوان نیاز به این بازخوانی تاریخی در قالب ادبیات و فیلم دارد تا قدر این استقلال و عزت را بداند و انصافاً این نکته را نویسنده به خوبی بیان نموده است.

 

اولین جمله رمان اینگونه آغاز می‌شود:« راسته که شما رضاشاه رو دیدید؟». در طول خواندن کتاب مخاطب به دنبال دیداریست که در ابتدای رمان به آن اشاره شده است و این نقطه ضعف رمان است که بعد از دیدار شاه با حسینعلی و کریم، مخاطب هیچ تعجبی نمی‌کند.

این دیدار پرماجرا آن هم در زمانی که رضاخان در اوج ذلت بود، در ذهن نوجوانان منجر به مقایسه‌ای می‌شود که می‌تواند آغازگر پرسش‌هایی اساسی در باب مدل حکومتی و حاکمان برای آنان باشد. و یکی از اصول اساسی جمهوری اسلامی را که همان نفی سبیل و استقلال است به آنان بیاموزد. بخشی از متن کتاب را که مربوط به این بخش از رمان است، در ذیل می‌آوریم:

“همین‌طور که سینی را توی دستم گرفته بودم ناخودآگاه جلوتر رفتم آب دهانم را قورت دادم و آرام پرسیدم:«یعنی شما خودِ خودِ رضاشاه هستید؟»پیرمرد انگار که حواسش جای دیگری باشد کاسه آب را از توی سینی مسی برداشت آن را یک نفس سرکشید و گفت؛ اعلی حضرت قوی قدرتِ پری شوکتِ همایون رضاشاه پهلوی، داری آب میشی اعلی حضرت مثل یک گلوله برف تو آفتاب تموز.

 

من نمی‌دانستم تموز یعنی چه اما حسینعلی که مثل همیشه از ننه‌اش یک چیزهایی شنیده بود از عقب گردن کشید و آرام بیخ گوشم گفت که تموز را قدیمی‌ها به تیرماه می‌گویند. آفتابی تموز هم یعنی آفتابِ داغِ چله تیرماه. حسینعلی که رادیو را بغل گرفته بود حالا شانه به شانه من ایستاده بود و محو تماشای پیرمرد.”

یکی از ایرادات رمان‌های نوجوان عمدتاً این است که اکثرا فضا به سمت یک جنس پیش می‌رود و می‌توان گفت رمان‌هایی جنسیتی می‌شوند که می‌شود آن را فقط برای دختران یا پسران جامعه توصیه کرد. فضای رمان باغ خرمالو هم از این اشکال جان سالم به درنبرده و کتاب را به رمانی پسرانه مبدل کرده است. استفاده از هر دوجنس شخصیت در داستان و وارد شدن بیشتر به فضاهای خانوادگی می‌تواند این امر را کمرنگ‌تر نموده و رمان را برای همه نوجوانان قابل پسند گرداند. در کل می‌توان رمان را به عنوان اثر بلندی از نویسنده‌ای که داستان‌هایی بیشتر درباره مردمان یزد می‌نوشته، اثری درخور تحسین دانست و این کتاب را به نوجوانان پرشیطنت و کنجکاو با آرزوهای بزرگ توصیه نمود.

 

«باغ خرمالو» در قالب 184 صفحه و بهای 126هزار ریال از سوی شهرستان ادب به بازار آمده است.

 

 

 

 

منبع: تسنیم