به گزارش کودک پرس ، مقوله «دفاع مقدس» به علت فراگیری و اهمیت فرهنگی، سالهاست مورد بحث و گفتوگوی صاحبنظران، کارشناسان فرهنگی، هنرمندان و نویسندگان بوده است و همچنان این گفتوگوها ادامه دارد؛ البته سالانه صدها اثر هنری در قالبهای مختلف و در رشتههای متعدد هنری در اینباره تولید میشود.
«کودک و نوجوان و دفاع مقدس» بحث همچنان مغفول مانده این عرصه به شمار میرود که با وجود تولید آثاری در این زمینه، همچنان به دلیل ضعف در شناخت مخاطب، تولیدات درخور توجهی بروز و ظهور نداشته است.
انتخاب کتاب سال دفاع مقدس فرصتی را فراهم آورد تا پیرامون بخش کودک و نوجوان این جایزه با «هادی خورشاهیان» نویسنده کودک و نوجوان و کارشناس این عرصه گفتوگویی انجام دهیم که آن را در ادامه میخوانید:
یک داستان برای بچهها بگوییم که خسته نشوند و از لحاظ روحی کسل کننده نباشد و شادابی و نشاط آنها همیشه حفظ شود؟
این موضوع به راحتی شدنی است. مثلا داوود امیریان چون داستانهای دفاع مقدس را با زبان طنز مینویسد مخاطب خوبی دارد. یعنی هر کدام از آثار امیریان را که نگاه کنید تیراژهای بالا و چاپهای متعدد خورده است.
مثلا «رفاقت به سبک تانک»، «گردان قاطرچیها» و «مترسک آتشین». اگر ما طنز را چاشنی موضوع کنیم حداقل مخاطبمان 2 برابر میشود. حالا به چه شرط؟ به شرطی که ارزش قضیه از بین نرود.
داوود امیریان توانسته به خوبی این اتفاق را رقم بزند و داستانی درباره دفاع مقدس بنویسد که مخاطب خوبی داشته باشد. ما میتوانیم در داستانهای دفاع مقدس شخصیتها و قهرمانان خوبی داشته باشیم که نوجوان 15 ساله با آنها ارتباط برقرار کند.
کارهای زیادی در این حوزه میتوان انجام داد چراکه درباره جنگ نمیتوانیم با همان شیوه تکراری گذشته پیش برویم. داستان حسین فهمیده و بهنام محمدی را نمیتوانیم هزار بار بنویسیم چراکه بالاخره یک جا محدود میشود چون باید به فکر داستانهای تازهتری باشیم. الان در اتفاقات سالهای اخیر در عرصه شهدای هستهای میتوان داستانهای خوب جذابی نوشت که بدون هیچ اشارهای به مسئله ترور باشد.
یعنی روایتی از دوران نوجوانی شهید هستهای نوشته شود و مخاطب را با داستان پیش ببرد. اصلاً لازم نیست اسم شهید را از ابتدا بیاوریم بلکه فقط نام کوچک او آورده شود وقتی شخصیت در داستان تبدیل به دانشمند شد و مخاطب حس نزدیکی با او برقرار کرد و با نگاه الگو به وی نگاه کرد، آنگاه از شهادت سخن می گوییم. ما خیلی کارها میتوانیم انجام دهیم و از نویسندگان غربی چیزی کم نداریم چراکه داستان مبتنی بر ذهن است و ما نیز ذهن داریم.
کودک در دهه 90 به چه چیزی نیاز دارد؟
بچههای ما در همه دوران به مهربانی نیاز دارند. تنها چیزی که بچهها دوست دارند این است که همه با آنها مهربان باشند.
مهربانی با موضوع جنگ قابل گرهزدن است؟
بله؛ ما وسط مجلس ختم هم ممکن است لبخند بزنیم. در حالی که وسط عروسی هم ممکن است غمگین شویم. پس ما همه عواطف بشری را با هم داریم. باید به بچه بگوییم ممکن است برخی چیزها صلح، آرامش و مهربانی را برهم بزند. به او بگوییم الان که تو از زندگی لذت میبری، بچهای در منطقه دیگری وجود دارد که وضعیت خیلی بدی دارد.
ما به بچههایمان نیکی یاد میدهیم؛ اینکه لباس کثیف را دوباره نپوشند. حالا میگوییم کاپشنی که نمیپوشی را به دیگری بده تا او بپوشد. اینها در خانوادههای ما اتفاق میافتد. اینها را بچهها یاد میگیرند که چیزی به خواهر خودش ببخشد و حالا کس دیگری وجود دارد که نیاز دارد که باید به او کمک کنیم.
در این بین، بهترین قالبها برای کار درباره کودک و نوجوان کدام است؟
شعر بخاطر اینکه ریتمیک است و بچه ممکنه آن را حفظ کند، آن را ترجیح میدهم. اما بچهها ذهن قصهشنویی هم دارند. بچهها وقتی میخواهند بخوابند میگویند مامان قصه برایم بگو. پس بچه قصه دوست دارد. شعر و داستان را میتوان در کنار هم تجویز کرد. بچه 2 یا سه ساله خیلی با قصه جور در نمیآید اما شعر به دلیل ریتم برایش خوب است.
اما شعر برای نوجوان جواب نمیدهد. در جامعه ما نیز شعر نوجوان کمتر گفته شده است. داستان کوتاه هم خیلی تاثیر نمیگذارد چون قبل از حس گرفتنِ مخاطب تمام میشود البته ممکن است داستانهای کوتاه خوبی هم نوشته شود اما چون در عرصه کودک و نوجوان داستان کوتاه به قوت رمان وجود ندارد چنین میگویم.
رمان قالب مناسبی برای مخاطب نوجوان است. البته نه اینکه در ابتدای داستان مخاطب را وسط جنگ قرار دهیم، نباید اینگونه عمل کنیم. امروز ما کمتر جوانها را قبول داریم در حالی که بزرگترین فرماندهان و سرداران جنگ کمتر از 20 سال سن داشتند.
باید داستان را طوری بنویسیم که وقتی به مرحله 15 سالگی شهید بهنام محمدی رسیدیم، همه پسران 15 ساله ما حس کنند، میتوانند جایگزین او باشند. اگر این را در ذهن بچههایمان نقش بیاندازیم که الان با آن دوره هیچ فرقی نکرده و اگر اتفاق مشابهای رخ دهد شما هم «حسین فهمیده»ها و «بهنام محمدی»ها خواهید بود.
یک بار آقا (مقام معظم رهبری) فرمودند: «اینقدر به جوانان نگویید شما جوانان خوبی نیستید. حالا ممکنه فرزندی هم شر و شور باشد. اما اگر درگیری شود همان پسر شر و شور از پدرش دفاع میکند. در جنگ بچههای شر و شور زیادی بودند که از کشور دفاع کردند».
ما اگر بتوانیم مفهوم وطن و ایثار را جا بیاندازیم، موفقیت بزرگی را کسب کردهایم. مثلا همین اردوهای جهادی کار کمی نیست. چند نفر حضارند به این اردوها بروند؟ اما جوانها این اردوها را میروند.
منزل ما در نیشابور بود اما پدرم در سومار شهید شد. جنگ شاید هرگز به نیشابور نمیرسید ولی پدرم با خودش فکر نکرد که حالا بایستم هر وقت دشمن به سبزوار رسید، بجنگیم. پس اگر بتوانیم این مفاهیم را که مشترک در بین همه است، تثبیت کنیم، کار بزرگی کردهایم.
البته ایثاری که میگوییم قدم اول است و چیز مهمی نیست که فکر کنیم کار خارقالعادهای کردهایم. دفاع از مملکت، دین، ناموس و ارزشها حداقل کاری است که باید انجام دهیم. به نقل از سید ابوالفضل کاظمی تعبیری از شهید چمران هست که به غرق شدن پسرش در آمریکا اشاره دارد و میگوید «برای رفتن به آمریکا پای آبروی آدم در میان است» یعنی چمران خود را از تهمت از طرف عدهای وارهاند و برای مراسم تشییع فرزندش نرفت اما برای بچههای ملت ایستاد. پس ما باید به بچههایمان بگوییم این کارها خیلی مهم نیست و ایثار و در جبهه جنگیدن حداقل کاری است که باید برای ارزشهایمان انجام دهیم که در طول تاریخ نمونههای زیاد دینی و غیردینی داشته است. البته ما اگر بتوانیم این اتفاق معنوی رقم بزنیم، کار خوبی انجام دادهایم.
نویسندگان برای کودک و نوجوان باید چکار کنند؟
مهمترین کار شاعر و نویسنده برای مخاطب کودک نوجوان این است که اولاً کسانی که وارد این عرصه میشوند حداقلها را داشته باشند. بسیاری از شاعران و نویسندگان عرصه کودک و نوجوان که کار دلی انجام میدهند، شعر و داستان را نمیشناسند. ما وقتی یک مسئله مهم را خیلی ضعیف به نمایش میگذاریم از تاثیر آن کم میکنیم.
شاعر و نویسنده عرصه کودک و نوجوان باید در حد خوبی از نویسندگی باشند و جدای از مسئله ادبیات و شعر شناخت خوبی هم از مخاطب داشته باشد و اینکه در ادامه، ناشر هم محتوای خوب را خوب ارائه دهد. یک کتاب با کیفیت بد و تصاویر ضعیف نمیتواند روی ذهن مخاطب کودک و نوجوان تاثیر بگذارد.
2 بخش این موضوع برعهده شاعر و نویسنده است و بخش دیگر کار را باید ناشر با ویرایش درست انجام دهد. در نهایت چیزی که منتشر میشود از هر نظر باید حداقلهای کتابسازی را داشته باشد البته منظور ما شاخص بودن کار نیست چراکه اصلا قرار نیست همه کارها شاخص باشند. ولی باید یک کتاب حداقلهایی را داشته باشد تا اگر بچه به کتاب علاقمند نشود لااقل زده نشود.
چشم و ذهن و قوه استدلالی کودک چقدر میتواند مسائل دفاع مقدس را هضم کند؟
اگر مسائل به صورت استعاره به کودک گفته شود و از فاصلهای دورتر روایت کنیم و مستقیم از جنگ نگوییم بلکه از چیزهایی که برای بچه ملموس است مثال بیاوریم، به درک و استدلال او کمک کردهایم. مثلا برای ترسیم جنگ بهتر است با عروسکها و ماشین اسباببازی و تفنگهای پلاستیکی خودشان یک بازی صوری به صورت داستان ترتیب دهیم و به این شکل مفهوم را به بچهها منتقل کنیم. کلمات در این نوع آموزش کمک زیادی نمیکنند چون اگر به او بگوییم صدام حمله کرد هیچ تصوری ندارد اما اگر بگوییم یک دایناسور به ما حمله کرد، متوجه منظور میشود.
نویسنده چگونه زبان کودک را پیدا کند و موضوع را زیر پوشش آن سوژه مطرح کند؟
سختترین کار ممکن پیدا کردن زبان مناسب است. سوژه باید مناسب ذهن بچه باشد و نویسندگان در این زمینهها مقداری فکر میکنند اما روی زبان فکر نمیکند و تصور میکنند هر چیزی که مینویسند برای بچه ملموس است در صورتی که چنین نیست و باید کلماتی را استفاده کرد که در دایره واژگانی بچهها قرار داشته و برای کودک ملموس باشد. باید ببنیم بچهها از چه کلماتی استفاده میکنند و قدری دقت به خرج دهیم.
معمولاً در شعر چون محدودیت وزن و قافیه وجود دارد کلمات کمتری مناسب این گروه سنی خواهد بود. یعنی ممکن است در هزار کتاب شعر گروه سنی سه تا هفت سال بیشتر کلمات مشابه باشند. یعنی شاعران دقت نظر نداشتهاند. قاعدتاً باید شرایطی را به وجود آوریم تا محتوا را با کلمات و دایره واژگانی هماهنگ کنیم تا مناسب گروه سنی کودک و نوجوان باشد.
منبع: دفاع پرس
ارسال دیدگاه