رشد معنوی نیازمند، جذب و عادت
باید کاری کنیم که محبت خدا در دل کودک جای بگیرد. در این صورت، او با عشق درونی به احـکام و تـکالیف الهی عمل میکند.
به گزارش کودک پرس ، در مورد روزه نیز امام (ع) بـرای تـشویق، جـذب و عـادت کـودکان بـه روزه، دستور میداد تا کودکان به اندازۀ تواناییشان روزه بگیرند و هرگاه تشنه یا گرسنه شدند، روزه را افطار نمایند. در حقیقت، این یک نوع زمینهسازی و آماده کردن کودکان برای گرفتن روزۀ کامل در زمـان بلوغ است، تا کمکم به این عمل عبادی عادت کنند.
- علاّمه حلّی در فلسفۀ روزه گرفتن کودک میگوید:
روزه یک نوع تمرین است و سبب میشود کودک پس از بلوغ، انگیزه بیشتری به انجام آن داشـته بـاشد و نیز باعث میشود نفس انسان ملکۀ پذیرش انجام واجبات را پیدا کند و از اخلاق ناپسند دور باشد…، [و یا میفرماید:] ما معتقدیم روزۀ کودک یک نوع تمرین بر عبادت است. لذا روزه بر کودک ۷ ساله در صـورتی کـه توان و طاقت آن را داشته باشد، مستحب است، تا در زمان بلوغ به انجام آن دعوت شود.
از مجموع روایات بر میآید که باید از همان کودکی، آمـادگی و زمـینههای لازم در زمینۀ آموزش و تربیت عبادی را در کـودکان بـه وجود آورد، تا آمادگی لازم برای مراحل بالاتر آموزش عبادی در آنان ایجاد شود. برای آماده کردن و زمینهسازی اعمال عبادی در کودکان، میتوان اقداماتی را در نظر گرفت. در این قـسمت، مـواردی که مربوط به دوران کـودکی اسـت، بیان میشود:
توجه دادن متربی به نعمتهای الهی
یادآوری و ذکر نعمتهای الهی از جمله شیوههایی است که در ایجاد انگیزه برای توجه دادن فطرت پاک کودک به صاحب نعمت و سپاسگزاری از او بسیار مؤثّر است. ذکر نـعمتها مـیتواند زمینۀ بسیار مناسبی برای رشد و تعمیق بینش الهی کودکان و در نتیجه، گرایش به صاحب نعمت و زمینههای شکرگزاری را در آنان فراهم سازد. در آیات ۲۳ و روایات زیادی به این روش توجه داه شده است.چنانکه خداوند مـتعال بـه حضرت مـوسی (ع) وحی فرستاد: «مردم را به من علاقهمند کن و آنان را نیز نزد من محبوب ساز.عرض نـمود چگونه؟ وحی آمد: نعمتهای مرا برای آنان بازگو کن،آنان خود عاشق مـن خـواهند شـد».
بنابراین، باید کاری کنیم که محبت خدا در دل کودک جای بگیرد.در این صورت، او با عشق درونی به احـکام و تـکالیف الهی عمل میکند. برای رسیدن به این هدف، ضروری است از نعمتها، مهربانیت، بـخشندگی و تـوجه خـاص خداوند به بندگانش سخن بگوییم و او را بهترین دوست انسانها معرفی کنیم. همچنین باید محبت خداوند بـه کودکان را نیز برای آنان بیان کنیم.
نقل داستانهای جذاب دربارۀ عبادات به ویـژه نماز
یکی از روشهای مـفید در آمـوزش معارف دینی،استفاده از داستان و مثال است. علاقۀ زیادی که کودکان به داستان دارند، موجب میشود تا بتوان بخش عمدۀ معارف دینی، به ویژه احکام، اعمال و شرایط عبادی را از این رهگذر در اختیار آنـان قرار داد.
یکی از وسایل آموزشی که قرآن نیز به کار گرفته است، داستان و بیان سرگذشت گذشتگان است. قرآن کریم بسیاری از مباحث اعتقادی، اخلاقی و فرهنگی را در قالب داستان مطرح کرده است. در تربیت عبادی نـیز بـرای مأنوس کردن کودکان و نوجوانان به مفاهیم و تکالیف عبادی، بهتر است از داستانها و قصههایی که در مورد عبادات و اهمیت آن است، استفاده کرد. تأثیر این نوع آموزش افزون بر سادگی آن و انتقال سریعتر محتوا، فـهم مـسائل انتزاعی را برای دانشآموزان آسانتر میسازد.
ارتباط کودکان با اماکن مذهبی
حضور کودکان در اماکن و برنامههای مذهبی، به ویژه نماز جماعت، مخصوصا اگر با تشویق همراه باشد، آنان را به حضور در مـسجد و اقـامه نماز ترغیب میکند. شهید مطهری با توجه به نقش مسجد در تشویق کودکان به عبادت معتقد است:
بچه را باید در محیط مشوّق نماز خواندن برد.به تجربه ثابت شده است کـه اگـر بـچه به مسجد نرود، اگر در جـمع نـباشد و نـماز خواندن جمع را نبیند، به این کار تشویق نمیشود؛ چون اصلا حضور در جمع مشوّق انسان است. آدم بزرگ هم وقتی خودش را در جمع اهـل عـبادت مـیبیند، روح عبادت بیشتری پیدا میکند، بچه که دیگر بـیشتر تـحت تأثیر است. متأسفانه کم رفتن ما به مسجد و معابد و مجالس دینی و اینکه بچهها کمتر در مجالس مذهبی شرکت میکنند، سـبب مـیشود کـه این ها از ابتدا رغبت به عبادت پیدا نکنند… ما خودمان کـه از بچگی با مساجد و معابد آشنا بودیم، در این اوضاع و احوال امروز چقدر به مسجد میرویم که بچههای ما کـه هـفت سـاله شدهاند به دبستان رفتهاند و به دبیرستان و بعد به دانشگاه، ولی اصلا پایـشان بـه مساجد نرسیده است، بروند! خوب، این ها قهرا از مساجد فراری میشوند.
- باهنر بر این باور است کـه:
هـرچه مـیزان شرکت کودک و فعالیتهای او در [این] محیط ها بیشتر باشد، به نگرشهای دینی والاتری دست خـواهد یـافت. نـکته جالب دیگر در این زمینه آن است که میزان علاقهمندی کودک به این محیط های مقدس نـیز بـا مـیزان شرکت او و ارتباط و فعالیتش در این محیط ها رابطۀ مستقیمی دارد.
البته برای موفقیت در این کار لازم است بـرای کـودکان، در کنار عبادت و نماز برنامههای متنوع و جذّابی وجود داشته باشد؛ مانند اهدای جوایز، کـارت تـشویق، پخـش شیرینی و شکلات در بین کودکان که زمینۀ جذاب آنان را به عبادت فراهم میکند. از امام حـسن (ع) نقل شده است که فرمودند:
نماز ظهر یا عصر را در محضر رسول خـدا (ص) خواندم؛ همین که حضرت سلام دادند به ما فرمودند: بر جایتان بمانید و آنگاه برای تـقسیم ظـرف حلوایی در میان نمازگزاران از جا برخاستند و به هر کدام مقداری حلوا میخوراندند تـا ایـنکه بـه من رسیدند؛من کودک بودم، آن حضرت قدری حلوا به من خوراندند، سپس فرمودند باز هـم بدهم؟ عرض کـردم آری آن حـضرت به خاطر خردسال بودنم باز هم مقداری به من خورانیدند و بدین حـال بـودند تا آنکه به همگان حلوا خوراندند.
- شرفی نقل میکند:
در وقفنامۀ یکی از عالمان بزرگ که حدود یـک قـرن پیش میزیسته آمده است که فرمود: آنچه از من بجا مانده آن را گردو بـخرید و در مـسجد نگهداری نمایید تا آن گاه که کودکانی هـمراه بـا والدیـنشان به مسجد میآیند، به آن ها هدیه دهـید، تـا عشق و علاقه به خدا، مسجد و منبر از ابتدا در آن ها جوانه زند و در بزرگسالی هم اهـل مـسجد و معنویت شوند. گاهی متأسفانه رفـتار و بـرخوردهای دور از انتظار مـؤمنان نـسبت بـه کودکانی که با اشتیاق برای نـماز جـماعت به مسجد آمدند، موجب سرخوردگی و شاید انحراف کودک از مسیر دین و خواندن نـماز شـود.
- شخصی میگوید:
در کوچکی همیشه سعی مـیکردم نماز خود را در مسجد بـخوانم. روزی در حـال نماز متوجه شدم پیرمردی مـراقب مـن است. نمازم که به پایان رسید، پیرمرد به من گفت نمازت درست نـیست و سـپس با سخنان نیشدار خود مـرا مـلامت کـرد. من غرق در سـکوت بـودم؛ هرگاه میخواستم از او بپرسم کـجای نـماز من اشتباه است، اجازه نمیداد و پیوسته میگفت نمازت درست نیست و امثال تو حق نـدارند بـه مسجد بیایند. از آن به بعد تصمیم گـرفتم دیـگر به مـسجد نـروم و در مـنزل هم نماز نخوانم؛ ایـن نخستین قدم برای ترک کامل نماز و انحرافم از طریق اسلام بود.
این در حالی است که سـیره مـعصومان (ع) کاملا با این شـیوۀ بـرخورد مـخالف اسـت. جـابر بن عبد اللّه مـیگوید: از امـام باقر علیه السّلام در مورد حضور بچهها در نماز جماعت پرسیدم. امام (ع) فرمودند: «بچهها را در صف آخـر در کـنار هـم قرار ندهید،بلکه آنان را در بین صفها جـدا جـدا بـنشانید(و بـا ایـستادن بـزرگترها در میانشان جدایی بیفکنید)».
شاید یکی از علتهای آن این باشد که کودکان احساس بیتوجهی و بیاحترامی نکنند و با این شیوه، هم احترام کودکان را حفظ کردهایم و به آنان شخصیت دادهایم و هـم انگیزۀ حضور آنان در مسجد و نماز جماعت بیشتر شده،و در عین حال به نماز جماعت نیز نظم خاصی بخشیدهایم. البته مختصر برگزار کردن نماز جماعت نیز از جمله سفارشهای معصومان (ع) مـیباشد، کـه در جذب و تشویق کودکان به نماز جماعت نقش اساسی دارد. بنابراین، چگونگی برخورد با کودکان و حتی نوجوانان و جوانان نیز باید توأم با محبت، احترام و تشویق باشد.
ارسال دیدگاه