دوره نوجوانی با تکیه بر اعتمادآفرینی والدین ایامی طلایی خواهد شد

به گزارش کودک پرس ، فرد در دوره نوجوانی، کودکی را پشت‌سر گذاشته و هنوز به مرحله بزرگسالی نرسیده است. نه می‌تواند همانند کودک مطیع و فرمانبردار باشد و نه همانند بزرگسالان از قدرت تصمیم‌گیری لازم برخوردار باشد؛ بنابراین در مرحله شک و تردید و ابهام به سر می‌برد و از همه دشوارتر اینکه در حال شدن و شکل‌گیری است. در این دوران کمترین بی‌توجهی و بی‌اعتمادی می‌تواند نتیجه نامطلوبی به همراه داشته باشد و ساختن دوباره آن خیلی سخت و گاهی ناممکن است. در این باره با دکتر احمدرضا هاشمیان، دکترای مشاوره خانواده و مدرس رسمی آموزش خانواده استان‌های تهران و اصفهان گفت‌و‌گویی کرده‌ایم که پیش رو دارید.

نوجوانی از چه سنی شروع می‌شود و چه ویژگی‌هایی دارد؟
تعریف‌های زیادی درباره سن نوجوانی داریم. بهترین تعریف از ۱۰ تا ۲۰ سالگی است و به سه قسمت تقسیم می‌شود. بخش اول ۱۰ تا ۱۳ سالگی، بخش میانه ۱۴ تا ۱۷ سالگی، بخش پایانی ۱۸ تا ۲۰ سالگی تخمین زده می‌شود. دختران به خاطر بلوغ، تکامل بیولوژیکی زودتر به سن بلوغ می‌رسند، اما دیگر ویژگی‌ها برای گروه پسران و دختران مشترک است.
سیکل حیات یک انسان شامل دوران کودکی، خردسالی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و کهنسالی است. دوران نوجوانی بین کودکی و جوانی است. دورانی که نوجوان معلق و در یک برزخ قرار دارد و یکی از مؤلفه‌های این دوران عدم ثبات رفتاری است، چراکه او قبل از این کودک و تحت تأثیر خانواده بوده و می‌خواهد مستقل باشد، در دوره نوجوانی تقریباً تغییرات جنسی، جسمی و عاطفی پیدا می‌شود که خود این تغییرات باعث استرس و نگرانی در نوجوان می‌شود. از دیگر ویژگی‌های این دوران تجربه‌گرا بودن نوجوان است. اکثر آن‌ها می‌گویند تا دست نزنم و تجربه نکنم به تکامل نمی‌رسم. در این دوره، تکامل بیولوژیکی داریم. آن‌ها سردرگمی عجیبی دارند، دوست دارند مستقل شوند. نقش گروه همسالان به عنوان پادشاهان ذهنی بالا می‌رود و در رأس آن‌ها هویت‌یابی است که شکل می‌گیرد.

والدین چگونه یک رابطه صمیمی با نوجوان ایجاد و آن را حفظ کنند تا اعتماد بین آن‌ها شکل بگیرد و باقی بماند؟
یکی از مسائل مهم در تربیت نوجوانان صمیمیت است. والدین سعی کنند نوجوان را در این دوره به والد همجنس نزدیک کنند. برای ایجاد این صمیمیت صبوری کنند، اصول مذاکره، گفتگو و دیالوگ را به او یاد دهند. امری صحبت نکنند و تا می‌توانند آن‌ها را هیجان‌زده کنند. برای شناخت بیشتر با این دوران، آن‌ها را بیشتر در محیط خارج از خانه ببرند. مانند دعوت به یک کافی‌شاپ، کوه و پیاده‌روی. همه این‌ها در قالب دوستی، همدلی و همراهی با نوجوان باشد و از نصیحت کردن بپرهیزند. اگر مشکلی پیش آمد تمام مراحل حل مسئله را به او یاد بدهند، جمع‌آوری اطلاعات را نشان دهند و فرضیه‌ای برای حل مشکل انتخاب کنند. برای صمیمیت بیشتر باید الگوپذیری سالم را به نوجوان نشان داد. نوجوانی که والدین تندمزاج دارد و با آن‌ها رفتار سالمی ندارند و با او غریبه هستند، این والدین قابل اعتماد نیستند و در نتیجه این صمیمیت اتفاق نمی‌افتد. مطمئناً در چنین شرایطی این اعتماد به همسالان برمی‌گردد و این صمیمیت قابل اعتماد نیست، چراکه اعتماد بین دو نوجوان دستاوردی ندارد. دوران نوجوانی اگر مبتنی بر اعتمادآفرینی والدین باشد، دورانی طلایی خواهد شد.

بلوغ یکی از اتفاقات دوران نوجوانی است که بعضاً با افسردگی و مشکلاتی از این دست همراه است. چه پیشنهاد و راهکاری برای درمان آن دارید؟
بلوغ یک تغییر هورمونی و بیولوژیکی است که برای نوجوان یک سردرگمی به وجود می‌آورد. این حالت نامتوازن، نوجوان را افسرده می‌کند و این افسردگی در دختران بیشتر است. این حالت عواملی از جمله خشم، پرخاشگری، تندخویی و تحریک‌پذیری و خیلی عوامل روانی دیگر را برای نوجوان به وجود می‌آورد. افزایش عزت‌نفس و اعتماد به نفس، خودباوری و حذف احساس خودکم بینی می‌تواند به او کمک کند تا این فرآیند به پایان برسد. اغلب نوجوانانی که خودشان را دوست ندارند درگیر این حالت‌ها می‌شوند. لازم است به خانواده‌ها توصیه شود عزت‌نفس را در نوجوانانشان بالا ببرند و این مهم مهارت نه گفتن را نیز در آن‌ها تقویت می‌کند. برای برون‌رفت از افسردگی، ورزش، همراهی با دوستان خوب، آرام‌سازی، کتاب خواندن و فعالیت‌های عمومی پیشنهاد می‌شود تا نوجوان را از این فضا دور کند.

گاهی دیده می‌شود علاقه‌مندی‌های دوران کودکی از جمله علاقه به تحصیل، کتابخوانی یا حتی تماشای فیلم در این دوران کاسته می‌شود. والدین در این زمینه باید چه واکنشی داشته باشند؟
دلیل کم‌شدن این علایق به خاطر هویت‌یابی است که انگیزه ایجاد نمی‌کند. در مقابل رفتار‌های پرخطر، کنجکاوی، جست‌وجو‌گری و همراهی با گروه همسالان تنوع بیشتری پیدا می‌کند و لذت می‌دهد. والدین در این دوره ارزش‌گذاری را به نوجوان یاد بدهند تا برای خودشان ارزش قائل شوند، امانتدار بدن و روحشان باشند و بتوانند از داشته‌هایشان خوب استفاده کنند. آن‌هایی که دارای ارزش‌های درونی هستند و فرافکنی نمی‌کنند، موفق هستند. اگر بخواهیم این اهداف و علایق بیشتر شود، هدفگذاری مهم است، یعنی در این دوره گذر باید این مرحله طی شود تا به هدف اصلی برسیم.

شخصیت اجتماعی افراد بیشتر در سن نوجوانی شکل می‌گیرد. چگونه این شخصیت خوب و درست شکل بگیرد؟
نوجوان را باید آرام آرام برای رسیدن به استقلال آماده کرد. ما در این دوران سه بحران بلوغ، هویت و شخصیت داریم که بحران هویت‌یابی بسیار مهم است. بحران بلوغ شامل دو دسته بلوغ جسمی و جنسی و بلوغ روانی مثل پرخاشگری، انرژی زیاد، توجه به جنس مخالفت و موافق است که باید هدایت و کنترل شود. بحرانی که سخت‌تر از دو دوره دیگر است، بحران هویت است، بحران چرایی و کیستی برای چه زنده هستم؟ برای چه درس می‌خوانم؟ برای چه به دنیا آمده‌ام و… این بحران، بحران شبهه در ذهن است. مثل خاری در دست که باید خارج شود. اگر این بحران و دو بحران دیگر حل نشوند تا دوره جوانی و میانسالی می‌رود و همیشه همراه ما خواهد ماند. روی بحران هویت باید کار شود. نوجوان باید به این بلوغ برسد که به دنیاآمدن با هدف بوده و برای زندگی آمده و نه برای زنده‌بودن و صرفاً نفس کشیدن. در شکل‌گیری شخصیت اجتماعی توصیه می‌شود بچه‌ها در کلاس‌های مختلف ثبت‌نام شوند.