خیری که ۱۰ کودک بی‌سرپرست را بیمه عمر کرد

به گزارش کودک پرس ، طرح بیمه عمر برای ایتام، در زمانه‌ای که هر کاری برای خودنمایی انجام می‌شود برای ما هم جای تعجب داشت. در استان ما کم نیستند انسان‌های خیر اما همانگونه که می‌بینیم، مگر چه می‌شود پولی برای تجهیز کتابخانه شهر صرف ‌شود یا برای به راه افتادن چرخ یک کارخانه که چرخ زندگی یک سر عائله تکانی بخورد یا ساختن آینده یتیمی که پناهش را از دست داده آنهم فقط با ماهی 75 هزار تومان. باور کنیم این‌ها هم کار خیر است.

قهرمان اسدیان از گذشته‌اش می‌گوید، از دست‌گیری از نیازمندان به روش خودش می‌گوید، از طرح حیرت‌انگیزش برای ساختن آینده ایتام می‌گوید. می‌گوید از اهالی شهر فرخشهر است و به زادگاهش عشق می‌ورزد و به آن افتخار می‌کند. کم و کیف کار را بشنوید از زبان خودشان.

از کودکی در داروخانه پدربزگم کار می‌کردم. ایشان از پیشکسوتان فروش دارو بودند و به قولی حکیم بودند و مردم به ایشان اعتقاد داشتند. زمانیکه دیپلم گرفتم، پدربزرگم نابینا شد. همکارانش به او گفته بودند که حاضرند داروخانه‌اش را بخرند، پیرمرد خیلی ناراحت شده بود. با وجود اینکه می‌توانستم ادامه تحصیل دهم اما قید آن را زدم و مشغول به کار در داروخانه پدربزرگم شدم. پس از آن در بهداری فارسان استخدام شدم. تا ظهر در بهداری بودم و بعد از ظهرها هم در داروخانه کار می‌کردم. بعد از شش ماه به بهداری شهرکرد منتقل شدم و به عنوان مسئول مالی شروع به کار کردم و در نهایت حدود 9 سال با عنوان معاون اداری ـ مالی دانشگاه علوم پزشکی خدمت کردم. در اتاقم همیشه به روی کسانی که نیازمند کمک بودند، باز بود و از هیچ کمکی دریغ نکردم. در سال 1370 یکسری اتفاقات منجر به استعفایم از دانشگاه شد و زمانیکه همسرم علت را جویا شد گفتم فقط ناراحت هستم که دیگر نمی‌توانم کاری برای مردم انجام دهم. به پیشنهاد همسرم به اصفهان رفتیم و ظرف مدت 24 ساعت همه کارهای انتقالی‌ام انجام شد. در طول خدمتم در دانشگاه خدمات مؤثری انجام دادم. جزء افرادی بودم که بیمارستان الزهرا را راه‌اندازی کردیم. احساس می‌کردم کسی من را مأمور کرده است.

حدود 30 سال خدمت کردم و همیشه در رأس امور بودم. پس از اینکه بازنشسته شدم با شرایطی 3 سال و نیم دیگر نیز خدمت کردم و قبل از اینکه قانون منع به کارگیری بازنشستگان بخشنامه شود، تسویه حساب کردم و ظهر همان روز به اصرار پزشکان در شرکت تعاونی درمانگران با عنوان مدیر اجرایی مشغول به کار شدم. پس از یک سال نیز تصمیم گرفته شد که به خاطر خدمات بیمه‌ای، دفتر بیمه تأسیس کنند که من در ابتدا قبول نکردم چون نه سابقه‌ای در این زمینه داشتم و نه اینکه مدرک تحصیلی مرتبط داشتم. یک دوره کلاس در این زمینه رفتم و اکنون 15 سال است که نمایندگی بیمه دارم.

سالهاست که انجمنی در اصفهان با عنوان انجمن فرخشهری‌های مقیم اصفهان فعالیت می‌کند و بعضی مواقع برای بچه‌های نیازمند لباس و لوازم‌التحریر تهیه می‌کنند. به آنها گفتم کمک‌ها باید به نحوی اهدا شود که کسی متوجه این قضیه نشود.

کسانی که فقیر هستند در آینده نیز فقیر می‌شوند

کسانی که فقیر هستند در آینده نیز فقیر می‌شوند پس باید کاری کرد که آینده آنها تأمین شود. افراد بی‌سرپرست تا زمانیکه کودک هستند از جاهای مختلف کمک دریافت می‌کنند و گذران زندگی می‌کنند اما زمانیکه بزرگ می‌شوند این فقر و تنگدستی با آنها است اما در این زمان غرورشان دیگر به آنها اجازه نمی‌دهد دستشان را جلوی کسی دراز کنند.

پرداخت حق بیمه عمر برای این کودکان می‌تواند امید به زندگی آنها را بالا ببرد و آینده‌شان را تضمین کند. با تحقیقاتی که از سوی آقای سیمع و همسر ایشان خانم دهقان انجام شد 10 کودک و نوجوان از سن چند ماهگی تا 15 سالگی انتخاب شدند که واقعا نیازمندترین افراد بودند. زمانیکه پسرم همراه با دو کارمندم برای انجام کارهای بیمه‌شان آمده بودند یکی از خانم‌ها گریه می‌کرد و می‌گفت «مگر می‌شود افرادی با این وضعیت زندگی کنند».

حق بیمه این کودکان 75 هزار تومان است که در سال 2 بار به مبلغ 450 هزار تومان پرداخت می‌شود. همین مسئله سبب شده مادر 2 نفر از این افراد نیز فرزند دیگر خود را با مبلغ کمتر بیمه کند. بچه‌ها پس از 20 سال حق برداشت مبلغ مورد نظر با ارزش افزوده آن را دارند که می‌توان گفت مبلغ قابل توجهی است. در صورتیکه یکی از بچه‌ها بخواهد پس از 5 سال یا بیشتر پول خود را دریافت کند «به هر دلیلی مثلا دختران برای ازدواج» مبلغ مورد نظر را با سود بیشتر به آنها پرداخت می‌کنیم.

هدف اصلی نیز از این مصاحبه معرفی این طرح و نهادینه کردن آن است.

قهرمان اسدیان از خاطرات شیرین کمک‌هایش هم گفت، از اینکه کودکی را با معرفی به بیمارستان از مرگ نجات داده و حالا پس از سالها مادر این کودک از او تشکر کرده و گفته که فرزندش امروز جزء افراد تأثیرگذار در استان شده است.

منبع: تسنیم