به گزارش کودک پرس ،جلسات بررسي اين طرح در پشت درهاي بسته و شفاف نبودن آن، به ابهامات موجود دامن ميزند؛ طرحي كه اگر چه به دنبال صيانت افراد به ويژه گروه كودك و نوجوان از محتواهاي غيراخلاقي در فضاي مجازي است، اما تبليغ و ترويج مكاتب ماترياليستي و ماديگرا را فراموش و به حال خود رها كردهاست. در چنين شرايطي اگر چه نميتوان با اصل ضابطهمندي فضاي مجازي مخالف بود، اما چگونگي اين ضوابط و اجراي آنها موضوع مهمي است كه اثربخشي و قابليت اجراي اين طرح را تعيين ميكند. پلتفرمهاي داخلي ارائه شده هر چند كاربراني را به خود جلب كرد، اما به لحاظ زيرساختي و خدماتي هنوز نتوانسته كاربران را براي كوچ از پلتفرمهاي خارجي قانع كند. در چنين شرايطي آيا طرح صيانت از فضاي مجازي از منظر فني قابل اجراست؟ آيا اين طرح از منظر جامعهشناختي مورد پذيرش مردم قرار خواهد گرفت؟ آسيبهاي اجرايينشدن اين طرح در صورت تصويب و عدم اقبال اجتماعي چه خواهد بود؟
برای پاسخ به این سؤالات و ابهامات به سراغ دکتر صادق ستاری فر، کارشناس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی رفتیم و با وی به گفتوگو نشستیم.
فضای كلي جامعه نسبت به طرح مثبت نيست و انتقادات زيادي را به طرح وارد ميدانند. يكي از اهداف بحث صيانت حذف موضوعات نامناسب و فحشا از شبكه اجتماعي اينستاگرام است،اما تبليغ و ترويج بسياري از مكاتب ماديگرايانه، فاشيسم و ماترياليسم در اين بين ناديده گرفته شدهاست. از سوي ديگر سؤال اين است آيا اين طرح چه به لحاظ فني و چه به لحاظ جامعهشناختي قابلیت اجرا دارد و اگر مردم زير بار اجراي آن نروند،آيا اثر نامطلوب اجرا نشدن و دور زدن اين قانون بيشتر نخواهد بود؟
اين طرح بيشتر براي حمايت از كاربران و خدمات پايه كاربردي يعني پلتفرمهايي كه به كاربران خدماتي را ارائه و شرايط و ضوابط فعاليت را پيشبيني ميكند و طرح اصلاً هدفش خارج و مسدود كردن پلتفرمهاي كاربردي مانند اينستاگرام نيست و چه بسا اگر اين پلتفرمها بتوانند در بستر قانوني فعاليت كنند، حمايتهايي را هم از آنها داشتهباشد. منهاي تبلیغ و ترويج موارد نامناسب، اينستاگرام يك پلتفرم مؤثر است كه هزاران كاربر از طريق آن امرار معاش ميكنند. بنابراين فضايي دوگانه در اين خصوص وجود دارد و دسترسيها آزاد است. هم كودكي كه در حال حاضر از آموزشهاي مجازي استفاده ميكند، ميتواند به محتواي نامناسب موجود در اينستاگرام دسترسي داشته باشد و براي كودك و نوجوان ما محيط مناسب، امن و سالمي نيست و هم فعال بازاري كه حقيقتاً از آن استفاده اقتصادي دارد و در حوزه بازاريابي و تبليغات كالا و خدماتش نانآوري ميكند، در اين بستر فعاليت دارند. بنابراين در طرح به جد اشاره شده كه محيط كودك و نوجوان ما بايد محيط امن، سالم، ارزان و صيانت شدهاي باشد.
تجربه ساير كشورها در زمينه صيانت از كودكان در فضاي مجازي چطور است؟
ما شايد در اين زمينه نسبت به كشورهاي پيشرفته بسيار عقب هستيم. اتحاديه اروپا سالها اين مسئله را تصويب و اجرايي كردهاست و تمام كشورهاي پيشرفته دنيا در حوزههاي آيتي و فناوري ضوابطي را در خصوص دسترسي كودك و نوجوان پيشبيني و اجرايي كردهاند،اما ما متأسفانه هيچگونه ضوابطي را براي دسترسي كودك و نوجوانمان پيشبيني نكردهايم. بهخصوص در شرايط كنوني كه بيش از 10 ميليون كودك ما به فضاي مجازي دسترسي دارند و ما هيچ سياستي درباره ابزار و محتواي دسترسي و پلتفرمهاي موجود نداريم. اين طرح نميگويد پلتفرمي از دسترسي خارج شود، بلكه ميگويد كودك و نوجوان من يك حقوقي دارد كه اين حقوق نبايد ناديده گرفته شود. حتي براي فعالان كسب و كار هم همينطور.
اين حق و حقوق كه ميگوييد چيست؟
مثلاً اگر اينستاگرام يكباره تمام آيديها و آيپي كاربران ايراني را بست در اين صورت فعالان اقتصادي ما قرار است روي كدام بستري فعاليت و تبليغ كنند؟ اين امكان وجود دارد و نميتوانيم نسبت به آن بيتوجه باشيم. بايد امكان انتخاب براي كاربر وجود داشته باشد و فضا به نحوي نباشد كه يك پلتفرم از اين انحصار سوءاستفاده كند و با انتشار محتواهاي نامناسب فرهنگ يك كشور را تحتتأثير قرار دهد. ما نميتوانيم انكار كنيم كه فضاي مجازي يكي از ابزارهاي تهاجم و نفوذ فرهنگي است كه رها شده و بيضابطه هستند،اما از سوي ديگر فرصتهايي هم ايجاد كردهاند. به خصوص براي افرادي كه در حوزههاي سرگرمي و بازاريابي فعاليت ميكنند و نميتوان به آن هم بيتفاوت بود.
ضلع سومي كه بايد ديده شود، اين است كه برخي از اين شبكهها شبكههاي بينالمللي هستند و ما ميتوانيم از اين فرصت استفاده كنيم و به عنوان يك كنشگر فعال پيام فرهنگي اجتماعي و سياسي خودمان را به گوش دنيا برسانيم و گاهی ميبينيد پيامهاي ما به مذاق آنها خوش نميآيد. همانطور كه ديديد بسياري از صفحاتي كه در زمان شهادت سردار سليماني پيام ميگذاشتند از دسترس خارج شد. زيرا آنها بر نميتابند كه ما از اين ابزار و سيستم براي رساندن پيام خودمان به گوش جهانيان استفاده كنيم. البته طرح فعلاً در حد يك پيشنويس است و ما نميدانيم مواجهه نمايندگان مجلس با آن چگونه خواهد بود، اما در آن پيشبيني شده پلتفرمهاي اثرگذار كه داراي كاربران زياد هستند، مادامي كه جايگزيني برايشان تعریف نشود، از دسترس خارج نشوند. جايگزين هم بايد به گونهاي باشد كه در درجه نخست زيرساخت فني لازم را داشته باشد و تعداد قابلتوجهي از كاربران در شبكههاي پيشبينی شده به عنوان جايگزين حضور داشته باشند و انتخاب كنند و مردم بتوانند آزادانه از بين پلتفرمهاي موجود مثلاً توئيتر، اينستاگرام و تلگرام انتخاب كنند.
يعني در اين طرح قرار است توئيتر رفع فيلتر بشود؟
بله به موجب اين طرح امكان رفع فليتر توئيتر و تلگرام هم وجود دارد.
چگونه؟
قبلاً در سياستهايي كه شوراي عالي فضاي مجازي تصويب و آقاي روحاني ابلاغ كردهبود هر پلتفرم خارجي كه ميخواهد در كشور فعاليت كند بايد در كشور دفتر حقوقي داشتهباشد و اين چيز جديدي نيست كه بخواهد در اين طرح آمده باشد.
خيلي بعيد است كشورهايي كه ما را تحريم كردهاند و با ما ارتباط خوبي ندارند براي تأسيس دفتر و گرفتن مجوز در ایران اقدام كنند، همچنان كه تاكنون اين اتفاق نيفتادهاست؟
بله ما هم در اين طرح گفتهايم امكان اينكه آنها در كشور ما دفتر حقوقي داشتهباشند،خيلي كم است، اما ميتوانند يك نماينده معرفي كنند. اين نماينده ميتواند يك شخص ايراني يا غير ايراني، سفارتخانه، يك شركت يا فردي حقيقي باشد و در اين طرح اين مسئله پيشبيني شده تا فعاليت پلتفرمهاي خارجي تسهيل شود.
آقاي آذري جهرمي به عنوان وزير ارتباطات دولت دوازدهم شخصاً به ديدار پاول دورف رفت و با مدير تلگرام به مذاكره نشست، اما اين مذاكره منتج به اين نتيجه كه تلگرام بخواهد فعاليت قانوني در كشور ما داشته باشد و دفتر حقوقي تأسيس كند، نشد؛ حالا چطور ممكن است بتوانيم آنها را به معرفي نماينده قانع كنيم؟!
اتفاقاً اگر شما سوابق را ببينيد، در آن دوره تلگرام پلتفرم مورد اقبال مردم نبود و ما به جهت اينكه وايبر را حذف كنيم با تلگرام مذاكره كرديم. تلگرام قواعد و ضوابط ما را پذيرفت و در كشور ما فعاليت كرد، اما وقتي ما يك بازار انحصاري در اختيار تلگرام قرار داديم اين پلتفرم زير توافقاتي زد كه با هم بسته بودیم.
يعني فعاليت تلگرام در آن دوره مجوز داشت ؟!
نمي توانم بگويم مجوز داشت، اما توافقاتي بين نمايندگان وزارت ارتباطات وقت با تلگرام حاصل شد و حتي يك جاهايي ما براي تلگرام تبليغ ميكرديم و كاربرانمان را خيلي نظاممند به آن سمت هدايت كرديم.
من با شما موافق نيستم ! همانطور كه اشاره داشتيد در طرح صيانت از فضاي مجازي بحث جايگزيني پلتفرم داخلي با پلتفرمهاي خارجي آمدهاست،در حالي كه تجربه قبلي ما در كوچ كاربران از وايبر به تلگرام نشان ميدهد پلتفرمي كه بتواند خدمات بهتري ارائه دهد بدون نياز به تبليغ يا تلاش خاصي خود به خود كاربران را به خود جلب ميكند و برعكس. بنابراين اگر پلتفرمهاي داخلي بتوانند خدمات بهتري ارائه دهند اين كوچ به خودي خود اتفاق خواهد افتاد!
ما چرايي عدم اقبال مردم به پلتفرمهاي داخلي را بررسي كرديم. مردم ميگويند اولاً زيرساخت فني شبكههاي داخلي مناسب نيست و دوم اينكه ميگويند امنيت نداريم و شنود ميشويم. در طرح صيانت هر دوي اين نگرانيها پوشش دادهشده تا هم مردم شنود نشوند و امنيت داشته باشند و هم آزاديهاي مشروع در اصل 22 و 23 قانون اساسي به رسميت شناخته شدهاست. بنابراين با تأكيد بر منع شنود، مردم احساس كنند ميتوانند در شبكههاي داخلي ميشود فعاليتهاي فراغتي و شغلي خودشان را رعايت كنند و اين از نقاط قوت طرح است. سرعت، محيط ابري، حجم بارگذاري دادهها و امكان ارتباطات اجتماعي گسترده هم از جمله مسائلي است كه در حوزه زيرساخت فني مطرح است. مثلاً ما نتوانستهايم شبكهاي با ارتباطات گسترده اجتماعي مانند توئيتر ايجاد كنيم. مردم ميخواهند فعاليت اجتماعي داشتهباشند. در اين طرح حمايتهاي لازم براي گسترش زيرساختهاي فني شبكههاي داخلي پيشبيني شده همچنين در اين محيط حريم خصوصي مردم رعايت شود و دادههاي آنان در اختيار ديگري قرار داده نشود و از آن سوءاستفاده نشود و اين مسئله جرمانگاري شده و جرمش حبس است و اين از نقاط قوت طرح است.
يكي از مهمترين ابهامات طرح، ماده 28 است. در اين ماده گفته شده پلتفرم خارجي بايد مجوز بگيرد و اگر مجوز نگرفت دولت بايد ظرف يك سال جايگزين بياورد، اما اگر بعد از يك سال نسبت به جايگزين اقدام نشود، تكليف روشن نيست و معلوم نيست مثلاً اگر شبكه اجتماعي اينستاگرام ظرف يك سال مجوز نگرفت، قرار است بسته شود و مردم مجبورند به شبكه جايگزين معرفي شده از سوي دولت بروند و اگر نخواهند اين امر را بپذيرند چه اتفاقي خواهد افتاد؟
بله، اين يكي از نقاط ابهامآميز اين طرح است و بايد رفع ابهام شود، به نحوي كه هم شبكههاي خارجي موجود در كشور فعاليت كنند و هم با ايجاد يك محيط رقابتي سالم بين شبكههاي داخلي و خارجي، مردم بتوانند خودشان انتخاب كنند. كسي مجبور به ترك شبكهاي نشود و شبكه خارجي مسدود نشود يا حتي محدوديت به نحوي نباشد كه مردم نتوانند فعاليت كنند و در بازاريابي و كسب و كارشان خللي ايجاد شود. قرار است پيشبينيهاي لازم براي رفع اين ابهام ماده 28در اختيار كميسيون قرار گيرد؛چراكه بسياري از كاربران نسبت به اين موضوع كه جايگزيني يعني چه و آيا قرار است شبكههاي خارجي مسدود شوند، ابهام دارند. البته قرار نيست شبكههاي خارجي مسدود شوند و بناست تا فضا به نحوي مديريت شود كه فعاليت اين شبكهها در فضايي رقابتي ادامه داشته باشد و مردم از خدمات آنها استفاده كنند.
از نگاه شما به عنوان كارشناس اين حوزه طرح صيانت از فضاي مجازي از نظر فني و همچنين از نظر جامعهشناختي چقدر قابليت اجرايي شدن و پذيرش اجتماعي دارد؟
اين طرح خوب تبيين نشد. الان مردم همان نقدهايي را به طرح اعلام وصول شده مطرح ميكنند كه ما سابقاً به طرح اوليه داشتيم. مردم با طرحي مواجه شدند كه تغيير كرده و حق داشتند نسبت به آن موضعگيري داشته باشند. در حالي كه طرح جديد نقاط قوت زيادي دارد و البته همين حالا هم ضعفهايي دارد كه در كميسيون رفع و اصلاح خواهد شد و ابهامزدايي صورت خواهد گرفت. با رفع اين نقاط ضعف امكان اجرايي شدن طرح هم فراهم خواهد شد. همچنين اگر نقاط قوت طرح به خوبي تبيين شود و مردم بدانند چه مزيتهايي دارد و صادقانه با مردم صحبت شود و مردم آگاه شوند، قطعاً اقبال اجتماعي براي اجراي طرح شكل خواهد گرفت. اهداف بايد به صورت شفاف در طرح ديده شود تا مردم استقبال كنند. مردم بايد خاطرشان جمع شود كه حريم خصوصيشان رعايت ميشود، دسترسيهايی كه دارند محدود نميشود، كودكشان در محيطي مناسب و امن فعاليت ميكند و محتوايي كه به فرزندانشان عرضه ميشود، امن و صيانت شدهاست. اينها نگرانيهاي مردم است و بايد اين نگرانيها در اين طرح به نحوي پوشش دادهشود كه كاملاً شفاف و قابل رصد باشد در اين صورت مردم استقبال خواهندکرد.
از نظر فني چطور؟ همانطور كه بحث شد ممكن است بعد از يك سال دولت نتواند شبكه جايگزيني را معرفي كند و يا مردم به آن اقبال نداشته باشند. در اين صورت تكليف چه خواهد بود؟
به لحاظ فني الان شركتهاي دانشبنيان داخلي و حتي برخي ازپلتفرمهاي خارجي در كشورهاي همسايه امكان حضور و فعاليت را دارند و نميتوانيم بگوييم از منظر فني اين طرح امكان اجرايي شدن ندارد. شايد اگر چند سال پيش از رجيستري صحبت ميشد ميگفتند امكان ندارد اجرايي شود،اما حالا سرعت تغييرات و تحولات در حوزه فضاي مجازي و فناوري اطلاعات به نحوي است كه ميشود زيرساختهاي فني مورد نياز مردم را هم از طريق تقويت شبكههاي داخلي و بومي و هم نظاممند كردن شبكههاي خارجي تأمين كرد و دسترسيهاي موجود براي آينده نه فقط محدود نخواهد شد،بلكه بسط اين فعاليتها براي رفع نيازهاي مردم بهتر خواهد شد.
در صورت عدم اقبال مردم به جايگزينهاي معرفي شده و تلاش براي دور زدن قوانين بيرون آمده از دل اين طرح چيزي شبيه عدم اجراي قانون ممنوعيت ماهواره و نصب ديش در پشتبام اغلب خانهها در اين طرح هم آيا نتيجه معكوسي نخواهيم گرفت؟
يك وقت قوانين ما سلبي و يك وقت ايجابي، گاهي حمايتي و گاهي نظارتي هستند و بستگي دارد قانون ما چه باشند. اين قانون ميگويد حريم خصوصي مردم ما حفظ شود و شنود نشود. اين قانون ايجابي است و قرار نيست محدودیتي براي فعاليت مردم ايجاد كند. اين قانون به جاي آنكه براي مردم جرمانگاري كند براي دولت و دستگاههاي دولتي جرمانگاري ميكند و بايدها و نبايدهايش براي دستگاههاي حاكميتي و دولتي است و براي مردم حق آزادي و انتخاب قائل شدهاست. هر قدر فضا رقابتي شود و بتواند در راستاي تأمين منافع و نيازهاي كاربر باشد، قطعاً با اقبال مواجه ميشود. در قانون ماهواره يا قانون جرائم رايانهاي مجازاتها متوجه كاربر و شخص استفادهكننده و مردم بود، اما اينجا متوجه مسئول است. اين مسئول كيست؟ صاحب پلتفرم، صاحب اپراتور و متولي امر وزارتخانه است و براي آنها جرمانگاري شدهاست. پلتفرم در مقابل ارائه خدمات به مردم، صاحب اپراتور در مقابل خدمات به پلتفرم و دولت در مقابل ارائه خدمات به اپراتور مسئول است و اين نظام سلسله مراتبي مسئوليت را براي ارائه خدمات بهتر به كاربر تعريف ميكند،اما چون ابعاد اين قانون فني است بايد قانون شفاف اينها را تبيين و تفسير كند تا مردم با آن همراهي كنند.
ارسال دیدگاه