به گزارش کودک پرس ،مهدی علی اکبرزاده، مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان با حضور در جلسه نقد و بررسی چهارمین روز جشنواره قصهگویی کانون گفت: عصاره جشنواره قصهگویی را میتوان در همین جلسات پیدا کرد. اگر بازتاب و گفتوگوی از اجراها در جلسات این چنینی نباشد، هیچکس متوجه نمیشود، کارش چه حُسنها و چه ایراداتی داشته است. این جشنواره مسابقه نیست که برنده و بازندهای داشته باشد. همه ما اینجا دور هم جمع شدهایم تا قصه گوش کنیم و فرهنگ قصهگویی را رواج دهیم. حتما شما هم وقتی به شهر و زادگاه خود میروید، این قصهها را، برای دیگران نقل میکنید.
وی ادامه داد: مدیرعامل مراکزی مثل کانون، باید مشغلهاش همین باشد؛ مشغله مسئولان فرهنگی باید این باشد که در جمع هنرمندان حضور یابند و در جریان فعالیتهای آنان قرار گیرند تا بتوانند برنامهریزیهای درستی داشته باشند.
در ابتدای این جلسه بعد از استماع «قصههای ملی» بیش از بیست قصهگو، سعید مجیدی، مشاور علمی بیستوسومین جشنواره قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و مدرس صداسازی و فن بیان و حامد زحمتکش نویسنده، بازیگر و کارگردان دیدگاههای کلی را مطرح کردند؛ دیدگاههایی که بنا به گفته مجری این جلسه ارتباطی با بحث داوری و چگونگی اعمال آن نداشت.
انتقادپذیری با خود انتقادی شروع میشود
مجیدی در این نشست گفت: یکی از لحظههای گم شده جشنواره بحثهای انتقادی بود. انتقادپذیری با خود انتقادی شروع میشود؛ یک پرسش بنیادی این است که جایگاه قصهگویی در جهان امروز کجاست؟ در قرن بیستویکم فرق قصهگویی با انیمیشن چیست؟ فرق قصهگویی مجازی با قصهگوی زنده در چیست؟ قصهگویی در تلویزیون با قصهگویی در رادیو چه تفاوتی دارد؟ و… ما در جایگاه قصهگو، باید راجع به تکتک این پرسش فکر کنیم و پاسخ دهیم.
مشاور علمی بیستوسومین جشنواره قصهگویی تاکید کرد: ذهن قصهگو باید سرشار از فانتزی و تخیل باشد. انیماتورها این تخیلپردازی را از قصهگویان دزدهاند. شما به مدد سفیدخوانی و سکوت میتوانید این کار را انجام دهید. ذهن مخاطب شما پر از انیمیشن است او خیلی هوشمند است و باید شما در جایگاه قصهگو داستانی را برای آنان جذاب کنید. فراموش نکنید عنوان قصهها، در این زمینه خیلی موثر است. عنوان قصه نباید دم دستی و ساده باشد.
وی ادامه داد: قصه وظیفه درس دادن، ندارد و اگر چنین است این موضوع باید در لایههای زیرین، آن اتفاق بیفتد. من امروز، هیچ قصهای را با پایان باز یا شگفت ندیدم. یکی از مشکلات قصهگویان، این است که قصه طنز آمیز ندارند. برای خلق قصههای طنزآمیز یا هر قصه خوب دیگری باید مطالعه کرد و باز هم مطالعه.
مجیدی با اشاره به خلاهای حوزه قصه گفت: طنز و شادی نقطه خلا قصهگوهای ماست. یکی از ویژگی های خوب هوشنگ مرادی کرمانی همان شادی است که در داستان هایش نهفته است. این موضوع باعث میشود بچه ها با داستان های او، ارتباط برقرار کنند. صرف اینکه قصهگو به کلمه «شاد باشید» اشاره کند، شادی پدید نمی آید.
این مدرس صداسازی و فن بیان تاکید کرد: قصهگوی خوب، صدای توانمندی دارد و با اعتماد به نفس در صحنه ظاهر میشود. سکوت چه طولانی است و چه کوتاه معنا دارد. هر سکوتی معنایی دارد. با این سکوتها میشود، در اجراها بازی کرد. این همانی است که من از آن به عنوان «سفید خوانی» یاد کردم.
وی ادامه داد: اگر بازیگر هدفش این باشد که فقط خنده را، از تماشاگر بگیرد، دیگر بازیگر نیست. چارلی چاپلین را نگاه کنید. او فلسفه را، در بازیهایش منتقل میکند. فراموش نکنیم «درشتی و نرمی به هم در به است». نکته دیگر اینکه پاستوریزه بودن در قصهگوی چیز خوبی نیست. مگر همه ما، حرفهای ناجور نشنیدهایم. باید فضای قصه طبیعی جلوه کند.
حامد زحمتکش نیز در این نشست گفت: ما مطالعه کردن را، اشتباهی برداشت کردهایم. کسی که مطالعه میکند، الزاماً کتابخانهای مجهز و بزرگ ندارد. به نظر من کسی که قصه آدمهای مختلف را، در جریان زندگی میتواند ببیند و نگاه دقیقی به جایی که در آن زندگی میکند، دارد؛ اهل مطالعه است؛ چراکه نتیجه این نگاه کشف قصههای امروزه روز ماست. نمیشود با آوردن عبارت «کرونا» در یک قصه، او را به زمان حال پیوند داد. زندگی روزمره و اتفاقات امروزه روز ما، در قصهها دیده نمیشود و این موضوعی جدی است.
این نویسنده و بازیگر در سخنان خود، شروع و پایان داستان را نقطه اساسی دانست و گفت: بهترین قصههای دنیا، بدون توجه به شروع و پایان شکوهمند بیتاثیر خواهند بود. ما، در جامعهای زندگی میکنیم که نشان دادن «ساز» از رسانه ملی ممنوع است. ولی ما، میتوانیم از قصهگویی استفاده کنیم تا بچهها را، با بخشی از ادوات موسیقی آشنا کنیم. مثلاً به آنها نشان دهیم نحوه دست گرفتن «نی» چگونه است. موسیقی در مسیر زندگی ما، جریان ندارد. بهتر است از هر فرصتی برای این که خوراک درست و دقیقی از موسیقی به بچهها استفاده کنیم.
ارسال دیدگاه