به گزارش کودک پرس ، داستان زندگی پیامبران از جمله موضوعاتی است که در زمینه آن میتوان کتابهای متنوع و متعددی را مشاهده کرد. بسیاری از ناشران و مؤلفان در کنار تولید آثار دیگر دست به انتشار کتابهایی پیرامون زندگی پیامبران میزنند. به طوری که تولید این آثار تبدیل به حوزهای شده که یک سوی آن آثاری نازل و کپی شده و سوی دیگر آن را کتابهایی تشکیل میدهد که برای تولید آن تلاش و تخصص به کار گرفته شده است.
افسانه موسوی گرمارودی، نویسنده کودک و نوجوان درباره نگارش دایرةالمعارف پیامبران عنوان کرد: در وهله اول برای نگارش این اثر، انتخابم قرآن کریم بود. نام ۲۷ پیامبر در قرآن آمده است، علاوه بر این من از منابع متعددی استفاده کردم اما میدیدم در برخی از آنها هم اسرائیلیات نفوذ زیادی دارد. در قرآن به برخی از پیامبران اشاره نشده است اما روایاتی از ائمه(علیهمالسلام) داریم که در آنها به برخی از پیامبران اشاره شده است که ترجیح دادم از آنها استفاده کنم.
وی افزود: البته داستان برخی پیامبران در ادبیات فارسی خلط شده است که سعی کردم آنها را در پاورقی استفاده کنم. حتی درباره حضرت یونس(علیهالسلام) به این نکته اشاره کردم که شبیه داستان پینوکیو است و شاید نویسنده از همین داستان کمک گرفته باشد. حتی اصطلاحاتی که ما در ادبیات به وفور از آنها استفاده میکنیم را ذکر کردم تا حالت دائرةالمعارفی حفظ شود. برای مثال وقتی مخاطب داستان حضرت ابراهیم(علیهالسلام) را میخواند باید معنی کلمه «حنیف» را بداند.
این نویسنده با بیان اینکه با رعایت همه این نکات، برای نگارش کتاب حدود دو سال وقت صرف کردم، گفت: این موضوع باعث شد هر نکتهای که به نظرم لازم است را در ویرایشهای متعدد اضافه کنم؛ از این رو به نظرم اصلیترین تفاوتی که این کتاب دارد آن است که سعی کردم ضمن اینکه زبان، دائرةالمعارفی است، اما بسیار روان و آسان باشد که با توجه به بازخورد مخاطبان فکر میکنم در این زمینه موفق بودم.
گرمارودی دراین باره که آیا درباره تصویرگری کتاب هم تا این میزان حساسیت نشان داده است یا خیر، اظهار کرد: بله. چند تصویرگر تغییر کردند تا اینکه ملکیجو، تصویرگری را برعهده گرفت. من همه فریمها را میدیدم و خیلی از آنها حذف و اضافه شد تا اینکه تصویرها نهایی شدند؛ به هر حال داستان جنبه دینی داشت و حساسیتهایی را شامل میشد.
وی به ذکر مصداق در این باره پرداخت و ادامه داد: برای مثال درباره داستان ذبح اسماعیل(علیهالسلام)، ملکیجو مجبور شد چند بار تصویر را تغییر دهد؛ چرا که فکر میکردم برای گروه سنی هدف، باید نمایی مناسب ارائه دهیم، از این رو به شدت روی تصاویر حساس بودم و ملکیجو وقت و دقت زیادی به خرج داد.
این نویسنده با بیان اینکه در موضوع استانداردسازی منابع آموزشی و تربیتی بر برنامه درسی تاکید زیادی شده است، در پاسخ به اینکه آیا در نگارش کتاب به این موضوع هم توجه کرده است یا خیر، عنوان کرد: بله به این موضوع توجه کردم که کتاب، فراتر از کتب درسی باشد تا بتواند به مخاطب کمک کند. همه ما در کتابهای دینی درسی، قصص انبیا را خواندهایم. این داستانها به ضرورتهای برنامه درسی مجبور بودند برخی پیامبران را در یک پایه و گروه سنی خاصی معرفی کنند و بعضی را در گروه سنی دیگر اما نوشتن این اثر سختتر بود، چون باید تلاش میکردم همه آنها را با زبان کودکانه مطرح کنم که هم گروه سنی «ب» متوجه آن باشد و هم گروه سنی «د» از خواندن آن لذت ببرد اما این موضوع در برنامه درسی مرزی دارد. قصد من تنها آموزش نبود، بلکه بیان روایات و واقعیات با زبان متناسب بود.
وی با اشاره به اینکه فکر میکنم با وجود اینکه کتاب به نوعی دانشنامه است، جنبه داستانی آن غلبه دارد، افزود: در این کار تعهد داشتم. به جهت اینکه سختترین کار برای کودکان این است که فرم دائرةالمعارفی کلمه یا تاریخ ادبیات را حفظ کنند که البته خیلی زود هم فراموش میکنند. در دوره ۲۰ ساله تدریسی که داشتم، سعی میکردم هنگام آموزش تاریخ ادبیات، ماجراهایی از زندگی نویسنده را مطرح کنم یا تلاش میکردم شعرِ شاعر را برجسته کنم تا در ذهن دانشآموزان باقی بماند. وقتی دائرةالمعارف را مینوشتم، تمام این موضوعات را مورد نظر قرار دادم و سعی کردم کتاب را به گونهای بنویسم که وقتی آن را میبندند، چیزی از مطالب آن در ذهنشان مانده باشد.
گرمارودی در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان گفت انتخاب پیامبران هم بر اساس این تاثیرگذاری بوده است، اظهار کرد: بله. وقتی این اثر را تمام کردم مقدمهای بر آن نوشتم که در واقع یافتهام از آنچه انجام دادم بود. آن هم این بود که متوجه شدم خداوند به ضرورت زمانهای مختلف، انبیایی را مبعوث کرده که هر کدام ضمن ارائه مبانی الهی، ویژگی خاص خود را دارند.
وی ادامه داد: حضرت ایوب(علیهالسلام) با صبرش، پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله و سلم) با اخلاق نیکو، حضرت موسی(علیهالسلام) با پرسشگری، حضرت ابراهیم(علیهالسلام) با ایمانش و… دست به دست هم میدهند تا یک انسان کامل را ترسیم کنند. وقتی این کتاب را نوشتم به این نتیجه رسیدم که ما خیلی خوشبخت هستیم؛ چرا که دانش و معارف دینی همه انبیا را در اختیار داریم و میتوانیم تجربه زندگی مردمان زمان پیامبران را در زندگی خود استفاده کنیم.
این نویسنده کودک و نوجوان افزود: ما خیلی سعادتمند هستیم که میتوانیم تجربه ۱۲۴ هزار پیامبر را در اختیار داشته باشیم. وقتی به دقت بررسی کنید میبینید که رسالت همه آنها توحید بوده است؛ اینکه یکتاپرست باشید و ظلم نکنید. همه پیامبران در یک راستا و یک سیر حرکت میکنند. اساساً کلیمی و مسیحی و.. معنا ندارد؛ همه پیامبران در امتداد هم و در تکمیل دین بودهاند.
وی با مهم برشمردن این موضوع، ادامه داد: این موضوع بسیار مهم است که کودکان و نوجوانان بدانند که حضرت موسی(علیهالسلام) در امتداد حضرت ابراهیم(علیهالسلام) است و یا پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله و سلم) در امتداد حضرت مسیح(علیهالسلام) است و هیچ تناقضی با هم ندارند. با توجه به دریافت این موضوع ، این اثر برای من خیلی ارزنده است.
گرمارودی در این باره که در سخنانش به تنوع زیاد کتاب در این حوزه اشاره کرده است که در این بخش شاهد کتابهایی هستیم که برخی از آنها سطح نازلی دارند، ولی شاید چون برای کودکان نوشته میشوند و چندان مورد توجه قرار نمیگیرند و برخی دیگر هم از سطح قابل قبولی برخوردار هستند، چه نظری دارد، گفت: مشکل اساسی در ادبیات دینی کودک و نوجوان این است که نویسنده گمان میکند کافی است برای داستانهای موجود یک زبان ساده انتخاب کند. اگر قرار باشد نویسندهای در حوزه سلامت کتابی بنویسد، حتما با یک پزشک حاذق مشورت میکند و اطلاعات لازم را از او دریافت میکند، اما در حوزه دین این اتفاق نمیافتد؛ در حالی که باید اطلاعات اولیه درستی داشته باشیم.
وی در ادامه سخنانش تصریح کرد: نمیتوان بر اساس برداشتهای شخصی و شهودی داستان دینی بنویسیم. باید از سرچشمه استفاده کنیم که در آثار دینی این اتفاق نمیافتد. بسیاری از کتابها هم اصلاً منابع مورد استفاده خود را بیان نمیکنند. من برای نگارش این کتاب منابع متعددی را مطالعه کردم که البته اسامی همه آنها در کتاب نیامده است.
این نویسنده در بخش دیگری از توضیحات خود این چنین گفت: مشکل ما در ادبیات دینی آن است که نویسندگان اطلاعات دینی درستی ندارند و گمان میکنند میتوانند از اولین کتابی که به دستشان رسید به عنوان منبع استفاده کنند. در واقع چون حوزه دینی به اعتقادات شخصی انسانها مربوط است، خیلی راحت به خودمان اجازه میدهیم کتاب بنویسیم، در حالی که نباید این گونه باشد.
گرمارودی همچنین یادآور شد: نویسندگی نوعی معلمی کردن است که هر کس باید در تخصص خود آموزش دهد. ما باید گروههایی را تشکیل دهیم و از روانشناسان، افرادی که در حوزه دین فعالیت دارند و نویسندگان مرتبط با این حوزه استفاده کنیم.
وی تاکید کرد: این افراد باید با هم تعامل داشته باشند تا به استانداردی در تولید آثار دینی برسیم. برای مثال برخی از کارشناسان معتقد هستند بعضی از داستانهای مربوط به پیامبران را نباید برای کودکان نقل کرد، چرا که آنها را به خطا میاندازد. البته معتقد نیستم این حرف حتماً درست است، اما میتوان با تعامل به نتیجه رسید که چقدر ضرورت دارد برای کودک هشت ساله احکام را بیان کنیم و این استانداردها باید مشخص شود.
این نویسنده در این باره که آیا حس کردن چنین نیازی سبب فعالیت در این زمینه شده است و اینکه متولی این نحوه فعالیت چه کسی است، اظهار کرد: قاعدتاً یک نفر نمیتواند چنین کاری انجام دهد چون موضوع وابسته به یک حوزه نیست. باید چند حوزه و نظرات گوناگون را در نظر بگیریم تا به نتیجه واحد برسیم.
وی همچنین درباره اینکه چه کسی باید استانداردهای تولید آثار دینی برای کودکان را مشخص کند و اصولاً این موضوع در یک چارچوب مشخص میگنجد، گفت: در جهان امروز و در همه شاخهها کار گروهی تاثیر مثبتی دارد؛ چرا نباید در این مقوله چنین کاری کرد؟ ممکن است به تنهایی بتوان یک برنامه منسجم و منضبط به دست آورد، ولی وقتی ان را به یک کارشناس دینی یا روانشناس نشان دهید اشکالاتش مشخص میشود. پس چه بهتر که از همان ابتدا کار گروهی صورت بگیرد تا کنار هم به نتیجه مطلوب برسیم.
منبع: ایکنا
ارسال دیدگاه