الگوهای تربیتی کودک و نوجوان با کمک از تعالیم دینی

خداوند متعال در آیه ۶ سوره تحریم به مومنان فرموده‌اند، ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خود و خانواده خودتان را با تربیت قرآنی از آتشی که هیزم آن انسان‌های بدکار است نگه دارید و حفظ کنید، در تفاسیر هم آمده که با دلسوزی و مراقبت و صبر و اغماض و بیان خوش فرزندان خود را تربیت کنید.

به گزارش کودک پرس ، واژه تربیت کودک به معنای تعلیم و تربیت و پرورش دادن کودک با استفاده از بسیاری از اصول‌ها و قواعد آموزشی و تربیتی می‌باشد. زمانی که والدین کودکان خود را تربیت می‌کنند در واقع در حال آموزش دادن به آنان هستند و کودکان به خصوص در سنین پایین‌تر بهتر می‌توانند از والدین خود تاثیر پذیرند.

 

تأثیر رفتار والدین بر تربیت فرزند

نخستین مأمن، ملجأ و پناهگاه برای تربیت کودک، محیط خانواده و رفتارهای پدر و مادر است. فرزندان از همان دوران کودکی از دستور‌العمل‌ها و راهنمایی‌های والدین خود پیروی می‌کنند و تلاش می‌نمایند تا رفتاری از خود نشان دهند که رضایت پدر و مادر را جلب کند، آنها باید یاد بگیرند که همیشه چیزی که می‌خواهند را دریافت نمی‌کنند اما در نهایت ممکن است به چیز بهتری دست یابند. والدین هم باید تلاش کنند که در رفتارهایی که از خود نشان می‌دهند ثابت‌قدم باشند، نه اینکه یک زمان چیزی بگویند و زمان دیگر عکس آن را عمل کنند. والدین باید در گفتارها و رفتارهای خود همراه و هماهنگ باشند و این توافق و همراهی را نه‌تنها در کلام بلکه در عمل نشان دهند تا کودکان قوانین خانه و خانواده را بیشتر بپذیرند و آن را رعایت نمایند.

یک مربی مهدکودک که سال‌ها تجربه نگه‌داری و آموزش کودکان را به عهده دارد در این باره می‌گوید: «اصل تربیت بر آموزش استوار است به طور مثال برای تربیت یک کودک یک‌ساله، والدین باید محدودیت‌ها و مرزها را به او آموزش دهند و به او یاد دهند که به چه چیزهایی دست بزند و آنها را لمس کند و به چه چیزهایی دست نزند چرا که برای او ممکن است خطرناک باشد.»
وی اضافه می‌کند: «کودکان بسیار باهوش هستند و از نحوه صحبت کردن، اشاره کردن و حالات صورت و دست پدر و مادر می‌فهمند که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد! کودکان آثار شادی، تشویق و تعریف را در سیمای والدین به خوبی تشخیص می‌دهند، همان‌گونه که آثار اخم، عصبانیت و ترشرویی را هم به خوبی می‌شناسند و قادر به درک و تشخیص این رفتارها هستند بنابراین از همان ابتدای نوزادی می‌توانند با تربیت آشنا شوند و آموزش لازم را فرا گیرند.»

به گفته این مربی مهدکودک، برای تربیت‌ کودک باید همیشه والدین همراه و هماهنگ باشند و در یک مسیر تربیتی پیش بروند، یعنی اینگونه نباشد که پدر حرفی بزند و مادر حرف دیگر، در این صورت کودک نمی‌داند که قانون خانه چیست و ممکن است دچار گمراهی شود و خودش یک مسیر رفتار دیگری را در پیش بگیرد.
وی همچنین می‌گوید: «اختلاف‌نظر پدرها و مادرها در اکثر مواقع باعث لجبازی، بدرفتاری، سردرگمی و عصبانیت کودکان می‌شود و مشکلات زیادی برای والدین به وجود خواهد آورد.»

این مربی مهدکودک درباره نحوه رفتار با کودکان در مهدهای کودک و مراکز مراقبت از کودکان می‌گوید: «در اکثر مواقع ما تلاش می‌کنیم که جلساتی با والدین بگذاریم و تلاش نماییم که رفتارهای خود را با یکدیگر هماهنگ سازیم تا کودکان دچار سردرگمی و تناقض رفتاری نشوند و در واقع به نوعی مشاوره خانوادگی انجام می‌دهیم که والدین را بشناسیم و متناسب با رفتارهای خانواده‌ها با فرزندان آنها رفتار نماییم، به طور مثال مادری که شاغل است و ساعات کمی را با فرزند خود سپری می‌کند نیاز دارد که به کودکش رسیدگی بیشتری شود و ما نیز تلاش می‌کنیم که نهایت دقت و تلاش را به عمل آوریم تا کودکش احساس تنهایی یا کمبود نداشته باشد اما متقابلا کودکانی هم در مهدکودک نگه‌داری می‌شوند که مادرانشان شاغل نیستند فقط چند ساعت به اینجا می‌آیند تا با کودکان دیگر بازی کنند و روحیه جمعی و اجتماعی داشته باشند، بنابراین از این کودکان می‌خواهیم که با کودکان دیگر بیشتر بازی کنند و دوست خوبی برای آنها باشند.»

 

تنبیه یا تشویق

کدام‌یک کارسازتر است؟

تحقیقات روانشناسی کودک نشان می‌دهد که محبت و توجه به فرزند و تشویق او به رفتارها و کردارهای مثبت خیلی بهتر از تنبیه و محدودیت زیاد عمل می‌کند و کودک را به مسیر درست متمایل می‌سازد در حالی که محدودیت فراوان، کنترل شدید، زور و اجبار و دیکته کردن کارها و رفتارها موجب سرخوردگی، لجبازی و ناهنجاری در کودک می‌شود.
دکتر مجید کاشانی جامعه‌شناس، پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان در این باره می‌گوید: «پرواز احتیاج به دو بال دارد و با یک بال نمی‌توان پرواز کرد، در مورد کودک هم تعلیم و تربیت نیاز به تشویق و تحذیر دارد، کودک باید بدی و خوبی را از یکدیگر تشخیص دهد و برای این منظور باید به او کمک نمود.»

وی اضافه می‌کند: «در برخی از مواقع برای تربیت کودک باید از ابزارها و روش‌های تشویقی استفاده شود در حالی که در برخی مواقع روش‌های تشویقی مناسب نیست و از روش‌های تحذیری باید استفاده کرد.»

به گفته این پژوهشگر و جامعه‌شناس، کودک قوه تشخیص ندارد و پدر و مادر یا مربی باید او را در این زمینه یاری کند و در مواقع روبه‌رو شدن با اعمال خطرناک باید او را برحذر دارد و نهی کند ولی در مواجهه با اعمال و رفتارها و عادات نیک و پسندیده باید او را تشویق کند که البته این مسئله هم بستگی به هنجارها و فرهنگ جامعه دارد. به طور مثال ممکن است رفتاری در یک جامعه پسندیده باشد اما در فرهنگ‌های دیگر مذموم و ناپسند در نظر گرفته شود.

وی همچنین می‌گوید: «ابزارها و روش‌های تشویق یا تحذیر با یکدیگر فرق می‌کند به طور مثال ممکن است اخم کردن یک ملاک تحذیری و تنبیهی باشد یا ندادن غذا، نبردن به پارک، گرفتن اسباب‌بازی از کودک، فرستادن به اتاق و… که این مسئله بستگی به فرهنگ حاکم در خانواده و جامعه دارد ولی ذکر این نکته ضروری است که تنبیه به معنای تنبیه فیزیکی و بدنی نیست چرا که این روشی مذموم و ناپسند است و نتایج عکس و ناگواری به همراه دارد.
چرا که کودک در بسیاری از مواقع بد یا خوب را از یکدیگر تشخیص نمی‌دهد و به عاقبت کاری که می‌کند واقف نیست، بنابراین تنبیه بدنی در او آثار روانی سوئی به جای می‌گذارد که نتیجه خوبی به همراه ندارد و ممکن است آثار آن در جای دیگر یا در زمان دیگر خود را نشان دهد.»
در اسلام تنبیه مذموم شناخته شده و اگر در حدی باشد که جای کتک بر بدن طفل مشخص شود حرام است و مستوجب دیه می‌شود.
در حدیثی از امام رضا(علیه‌السلام) آمده است که شخصی از فرزندش نزد آن امام شکایت کرد و امام فرمود: او را نزن ولی با او قهر کن اما قهر خودت را هم طولانی نکن و کاری کن که فرزندت عذرخواهی کند و قول بدهد که دیگر آن کار را انجام نمی‌دهد.

پدر و مادر اگر به تنبیه بدنی متوسل شوند باید این عکس‌العمل‌ها را در فرزند خود مشاهده کنند، واقعیت‌ها را پنهان کند و دروغ بگوید، کینه‌توز و انتقام‌جو بار آید و دچار چندگانگی شخصیت شود.

 

بهترین روش تربیت کودک از دیدگاه اسلام

حجت‌الاسلام ابراهیم امینی در کتاب آیین تربیت کودک آورده است که حضرت موسی(علیه‌السلام) به خداوند عرض کرد: «پروردگارا کدامیک از اعمال نزد تو برتر است؟ خداوند فرمود، محبت به کودکان، چرا که من فطرت آنها را بر پایه اعتماد به یگانگی خود قرار دادم.»
در آیه 39 سوره «طه» نیز خداوند با حضرت موسی(علیه‌السلام) سخن می‌گوید او را به لطف و محبتی که در حقش ابراز شده واقف می‌کند که او را در صندوقی گذاشته تا فرعونیان او را نابود نکنند بلکه به گونه‌ای شیفته او گردند که موجب نجات وی شوند.»

 

در قرآن کریم فرازهای زیادی از سرگذشت و عملکرد اقوام پیشین بیان شده که مهم‌ترین آنها داستان حضرت موسی(علیه‌السلام) و بنی‌اسرائیل است، این داستان حاوی آموزه‌های تربیتی و نکات ارزشمندی در زمینه تربیت است و خداوند به حضرت موسی(علیه‌السلام) می‌فرماید که نسبت به قوم خویش با محبت و مهربانی رفتار نماید همان‌گونه که خداوند در هنگام کودکی حضرت موسی(علیه‌السلام) را تنها نگذاشت و در میان فرعونیان مراقبت کرد تا حضرت موسی در انجام تکالیفش به خصوص در برابر فرعون توانا و مقتدر باشد.

در قرآن کریم، احادیث و روایات، بر این مسئله تاکید زیادی شده است که هدف اصلی انبیای الهی، تربیت الهی و هدایت انسان‌ها به سوی حق‌ تعالی است و والدین، مربیان و مسئولان آموزشی و پرورشی می‌توانند از این احادیث و روایات و آیات قرآنی برای تربیت کودک استفاده نمایند. در تمام این احادیث آمده که پدرومادر باید محیطی مناسب برای کودک فراهم آورند تا شخصیت والای انسانی که برگرفته از فطرت الهی است در وجود کودکان شکل گیرد و به منصه ظهور برسد.
در دین مبین اسلام هر سنی برای خود شرایط و مقتضایی دارد که باید در مورد کودکان، نوجوانان و جوانان در نظر گرفته شود، مطابق این دیدگاه، هفت سال اول دوره تکوین و شکل‌گیری است که از همان روز اول تولد با گفتن اقامه و اذان در گوش کودک آغاز می‌شود و به تدریج این آموزش‌ها تا سه سالگی تکامل می‌یابد، مرحله رشد دیگری از پنج سالگی آغاز می‌گردد و در این مرحله باید تفاوت کودکان در امر رشد بررسی شود و طبق همین تفاوت‌ها با کودک رفتار شود.

هفت سال دوم دوره پرورش دینی است که کودک از حکم و منبعی به حکم تکلیفی باید عمل کند و در این سن تا حدود زیادی می‌توان معنای اصیل مذهب را به او منتقل کرد و مبانی اخلاقی و تربیتی، آداب معاشرت و رسوم و سنن در همین دوره باید به کودک آموزش داده شود و هفت سال سوم دوره تمرین و عمل است که این دوره نیز به سه مرحله پایانی نوجوانی، دوران بلوغ و دوره جوانی تقسیم می‌شود که در این دوره راهنمایی و آموزش به اوج خود می‌رسد و فرصتی برای نوجوان فراهم می‌شود که آموزش‌های فراگرفته را در عمل نشان دهد. و پدرومادر به ارزیابی رفتارهای او بپردازند.