به گزارش کودک پرس ، در بسیاری از آثار نمایشی کودکان و نوجوانان به دلیل ساختار ویژه و اغلب روایت فانتزی و به دور از واقع آنها، در نگاه اول چندان نمیتوان مفاهیم عمیق انسانی و دینی را شاهد بود اما از آنجا که اساساً نمایش کودک و نوجوان تولید میشود تا منش تربیتی و اخلاقی مخاطب هدف خود را پرورش داده و ارتقا دهد لذا باید اکثر قریب به اتفاق این آثار نمایشی را دارای وجوه و ابعاد دینی و ارزشی دانست.
بسیار کم میتوان نمایشی را در ژانر کودک و نوجوان مشاهده کرد که تولید و اجرای آنها صرفاً جنبه سرگرمی و تخلیه هیجانات کودک و نوجوان را در پی داشته باشد هرچند که در اغلب موارد و با فرض اینکه نمایش کودک و نوجوان حاوی پیام تربیتی و اخلاقی نیز هست اما در ابتدا باید با تأکید بر جنبههای سرگرم کننده و شادیآور نیز بتوان مخاطب خاص خود را به پیگیری روایت نمایشی خود ترغیب ساخت.
«گروفالو» از آن دست آثار نمایشی ویژه کودکان و نوجوانان است که در عین ظاهری جذاب، مفرح و شاد و با توسل به طراحی صحنهای رنگارنگ و چشمنواز ابتدا سعی در جذب مخاطب به فضای روایی خود دارد و در ادامه علاوه بر حفظ چنین فضایی، در لایههای زیرین خود نیز نکاتی را غیرمستقیم اما استادانه به مخاطب کودک و نوجوان که اغلب بازیگوش بوده و از دریافت نصایح و توصیه به شکل مستقیم فراری است، گوشزد میکند.
نمایش روایتگر موش کوچکی است که پدر و مادرش به این بهانه که او تنپرور است و چندان مسئولیتپذیر نیست و فقط دل به رؤیا و خیالاتی که در سر دارد خوش کرده است او را مأمور میکنند تا با قدم گذاشتن در جنگل کیسهای فندق، کیسهای بادام و کیسهای گردو برای آنها بیاورد تا به این وسیله سعی کنند که او تا حدودی از این بیحوصلگی و رخوت خارج شود.
موش کوچولو که تاکنون پا به جنگل نگذاشته و از مواجهه با مخاطرات احتمالی آن خوف دارد متوسل به خیالات خود شده و در عالم خیال با روح پدربزرگش که سالهاست فوت کرده روبرو می شود و به این واسطه کمی جرئت پیدا میکند که پای در راه مأموریتی که پدر و مادر به او محول کردهاند، بگذارد.
در مسیر رسیدن به درختهای گردو، بادام و فندق موش کوچولو با حیوانات موذی و خطرناکی مواجه میشود؛ یک روباه، یک مار افعی و یک جغد که هر سه آنها نیز عزم خود را جزم کردهاند تا با خوردن موش کوچولو دلی از عزا درآوردند اما این میان موش کوچولو با فکر، اندیشه و تدبیری که به کار میگیرد و با کمک روح پدربزرگش که خود را پشتیبان و یاور نوهاش معرفی میکند، دشمنان را از سر راه برداشته و به هدف خود یعنی درختان گردو، فندق و بادام میرسد.
اما تدبیر موش کوچولو چیست؟ او حیوانات دشمن خود را از وجود غول بیشاخ و دمی که اسم آن را «گروفالو» نام نهاده است آگاه میکند و با توصیف قد و هیکل آن غول موجب میشود که حیواناتی که قصد خوردن او را داشتند، به حالت ترس از خوردن او منصرف شوند و پا به فرار بگذارند. موش کوچولو به آنها میگوید که گروفالو؛ جانوری که قرار ملاقات با او را دارد، عاشق خوردن روباه بریان، اسپاگتی مار و جغد سوخاری است و این امر موجب میشود که حیوانات دشمن موش کوچولو حرف او را باور کرده و برای حفظ جان خود از مسیر او برای رسیدن به هدفش خارج شوند.
به راستی گروفالو چه کسی است؟ و اساساً چنین حیوانی وجود دارد؟ از آنجا که موش کوچولو موجود خیالبافی است لذا این حیوانی که از آن اسم برده زاییده تخیل و اوهام اوست وگرنه که چنین حیوانی وجود خارج ندارد اما در طی مسیر تا رسیدن به هدف و در برهههای گوناگون آنچنان از این موجود اسم برده شده و ویژگیهای ظاهری او برشمرده میشود که سرآخر برای برطرف کردن کنجکاوی مخاطبان نمایش که غالباً کودکان و نوجوانانی هستند که نگرش مادی به پدیدههای اطراف خود دارند، گروفالو با همان توصیفات کلامی موش کوچولو نمود عینی یافته و در پیشگاه مخاطب نمایش مجسم میشود.
گروفالو در اصل عزم و اراده موش کوچولو برای رسیدن به هدفش است، آن هم به هر قیمتی و با برطرف کردن مخاطرات و دشواریها و موانعی که معمولاً بر سر راه هر موجودی برای رسیدن به اهداف بلندش وجود دارد و آنچنان این عزم و اراده در نهاد موش کوچولوی این نمایش نهادینه شده و بروز مییابد که در جایی در پایان نمایش که روباه، مار و جغد که تازه متوجه شدهاند که موش کوچولو آنها را گول زده است وقتی سهتایی تصمیم به خوردن موش میگیرند باز با آن عزم و اراده مجسم موش در هیبت یک غول بزرگ پشمالو مواجه شده و پا به فرار میگذارند.
در حقیقت نمایش گروفالو قصد دارد با همان ابزار غیرمستقیمگویی که لازمه آثار نمایشی کودک و نوجوان است به مخاطب هدف خود این مسئله را تفهیم نماید که برای رسیدن به اهداف بزرگ و متعالی در زندگی باید ابتدا از خطرهای احتمالی مسیر، ترس و بیم به دل خود راه ندهیم و بعد با استفاده از تواناییهای موجود در خودمان و همچنین توکل به یک منبع پُرانرژی که در این نمایش روح پدر بزرگ موش تجسم شده است اما میتوان خدا را جایگزین آن کرد، امید زیادی به منظور رسیدن به اهداف و مقاصد خود در زندگی داشت.
یادآور میشود، نمایش«گروفالو» به کارگردانی آرش شریف زاده، کاری از گروه نمایشی «ایلیا» تا پایان فروردینماه هر روز به غیر از شنبه ها، ساعت ۱۸ در سالن شماره ۳ پردیس تئاتر شهرزاد به روی صحنه میرود.
ارسال دیدگاه