تاثیر شرایط مالی خانواده بر تربیت کودک

توان مالی خانواده در بسترسازی تربیت کودک موثر است، اما همه خانواده‌های متمکن مالی در تربیت فرزند خود موفق نیستند و گاهی افراط و تفریط‌ها نتیجه عکس در تربیت فرزندشان دارد.

به گزارش کودک پرس ، تربیت فرزند در محیطی غنی و برخوردار از لحاظ مالی فی نفسه مشکل ساز نیست، بلکه در صورت تعادل و برنامه‌ریزی صحیح می‌تواند زمینه‌ساز رشد خلاقیت، افزایش توانمندی‌های شناختی و آموزشی کودک شود. این گروه از والدین که دغدغه مالی ندارند، می‌توانند امکانات آموزشی و رفاهی متنوعی برای فرزندان خود تدارک ببینند که در نهایت باعث می‌شود استعداد‌ها و توانمندی‌های بالقوه فرزندانشان به ثمر برسد.

اما سؤالی که مطرح است این است که آیا فرزندپروری کارآمد لزوماً وابسته به تمکن مالی والدین است؟ پاسخ این سؤال کاملاً روشن است، خیر. اگرچه توانمند بودن والدین به لحاظ مالی، به طور مستقیم (فراهم کردن امکانات آموزشی و رفاهی متعدد برای فرزندان) و غیرمستقیم (کاهش تنش و اضطراب پیرامون مسائل مالی بین والدین) در بهبود شاخص‌های فرزندپروری آنان نقش دارد، اما شاهد آن هستیم که خانواده‌های بسیاری نیز با شرایط مالی متوسط و حتی ضعیف، توانسته‌اند فرزندان بسیار کارآمدی تحویل جامعه دهند. از سویی دیگر امروزه، مقابله با چالش‌های تجمل‌گرایی و نقش آسیب‌زای آن در فرزندپروری مورد توجه متخصصان این حوزه قرار گرفته است.

 

در تأمین خواسته‌های کودک کمی تأخیر کنید

اریکسون به عنوان یکی از روانشناسان برجسته‌ای که در زمینه رشد و تحول کودک نظریه‌پردازی کرده، معتقد است کودک در اوایل زندگی نیازمند «والدین/ مراقبی» پایدار و محبت‌آمیز است. به این ترتیب که کودک هر وقت به آنان نیاز دارد نه تنها به فوریت در دسترس باشند، بلکه با محبت و آغوش باز پذیرای وی باشند. اریکسون در عین حال معتقد است تجربه میزانی از ناکامی و تأخیر در ارضای نیاز‌ها در این مرحله از زندگی برای رشد سالم ویژگی‌های شخصیتی و روانشناختی کودک در بزرگسالی ضروری است. از این رو می‌توان گفت: تأمین تمامی خواسته‌های معقول و غیرمعقول فرزندان به پشتوانه تمکن مالی والدین، نوعی انحراف از مسیر طبیعی رشد محسوب می‌شود.

کودکی که هیچ‌گونه تأخیری در ارضای امیال خود را تجربه نکرده است و تصویر کاذبی از ایمن بودن محیط پیرامون در ذهن خود ایجاد کرده، به محض اراده کردن، والدین اسباب بازی یا وسیله مورد نظر وی را تهیه کرده‌اند، در مدرسه به واسطه پول توجیبی و مهمان کردن بقیه در زنگ تفریح همیشه محبوب همکلاسی‌های خود بوده است، از نظر ویژگی‌های شخصیتی در بزرگسالی دچار ضعف‌ها و کمبود‌هایی خواهد بود که به یکی از اشکال زیر بروز پیدا می‌کند.

 

توسل به اعمال غیرقانونی و ضد اجتماعی

این افراد از یکسو به دلیل فراهم بودن همیشگی امکانات و وسایل مورد علاقه (مثلاً اتاقی پر از اسباب‌بازی‌های متنوع، کنسول‌های مختلف بازی، کمدی پر از لباس‌های رنگارنگ و…)، ارضای فوری نیاز‌ها و به نوعی اشباع‌شدگی از سمت محیط پیرامون اولیه (منظور محیط خانه)، دچار حس اعتماد بیش از حد نسبت به محیط پیرامون خود می‌شوند و در بزرگسالی به دلیل همین ویژگی شخصیتی، عملاً ساده‌لوحانه رفتار می‌کنند و به همین دلیل مشکلات متعددی را در زمینه زندگی شخصی، شغلی و اجتماعی خود خواهند داشت. به علاوه ناتوانی از درک محدودیت‌ها ممکن است باعث شود فرد قوانین جاری جامعه را نپذیرد و به اعمال غیرقانونی و ضد‌اجتماعی متوسل شود. ممکن است با این روش سعی در کوتاه کردن مسیر کند که معمولاً نتیجه آن بزهکاری خواهد بود.

 

آنان که با زیاده‌خواهی روبه‌رو می‌شوند

گروه دیگری از این افراد دچار احساس خودبزرگ‌بینی و محق بودن می‌شوند؛ چراکه تأمین همیشگی خواسته‌هایشان در محیط خانه، فرصتی برای روبه‌رو شدن با واژه «نه» و محدودیت‌های طبیعی دنیا فراهم نیاورده است. از این رو ممکن است هر گاه با ناکامی و عدم اجابت خواسته‌هایشان روبه‌رو می‌شوند، رفتار‌های پرخاشگرانه و تکانشی از خود نشان دهند. معلم یا مربی مهد کودک این گروه از افراد، معمولاً چنین عباراتی را بیان می‌کنند: «پارسا دوست دارد فقط به او توجه کنم، وقتی همکلاسی‌اش را به دلیل دادن پاسخ صحیح به تکلیف تشویق می‌کنم، تا آخر ساعت رویش را از من برمی‌گرداند، انگار که با من قهر کرده باشد.»، «کسری دوست ندارد علی (هم میزی وی) در زنگ تفریح با فرد دیگری بازی کند مگر اینکه او راضی باشد. در واقع او با زیاده‌خواهی روبه‌روست. همین مسئله باعث ایجاد تنش بین آنان شده است.» این ویژگی‌ها زمینه‌ساز اختلال شخصیت خودشیفته در بزرگسالی می‌شود.

چنین افرادی طاقت شنیدن نه و مخالفت با خواسته‌های خود را ندارند و با هر مخالفتی به شدت و با خشونت‌آمیزترین شکل ممکن برخورد می‌کنند، در نتیجه در زندگی زناشویی خود نیز به دلیل همین گرایشات رفتاری بسیار مستعد طلاق هستند.

 

 

مقبولیت به خاطر توانایی مالی نه قابلیت‌های درونی

دسته آخر از این افراد به دلیل اتکای بیش از حد به توان مالی خانواده و عدم احساس نیاز به رشد دیگر مهارت‌ها و توانایی‌های درونی خود، زمینه را برای ایجاد ضعف در عزت نفس و حس خود ارزشمندی فراهم می‌آورند. به این ترتیب که کودک به منظور برقراری ارتباط با دیگران به جای اتکا به قابلیت‌ها و توانمندی‌های درونی خود، تنها به تمکن مالی خانواده متوسل می‌شود و از طریق ولخرجی برای دوستان، سعی در جذب آنان دارد.

این شیوه ابتدا خوب جواب می‌دهد و دیگران را در اطراف وی جمع می‌کند، اما بعد از مدتی خود فرد نیز متوجه این موضوع می‌شود که علت محبوبیت و مقبولیتش نزد دوستانش، توانایی مالی و نه قابلیت‌های درونی‌اش است که منجر به تعمیق احساس بی‌ارزشی و بی‌کفایتی در وی می‌شود. به طور کلی از نظر روانشناسی تحولی، تمکن مالی خانواده در عین حال که می‌تواند نقش مثبت و مؤثری در فرآیند فرزندپروری والدین داشته باشد، در صورت افراط و فوریت بیش از حد در ارضای نیاز‌های غیرحیاتی کودک، منجر به انحراف از مسیر طبیعی رشد کودک خواهد شد.

 

انسان موجود راحت‌طلبی است که اگر گرفتار آن شود از مسیر رشد و تعالی باز خواهد ماند. در واقع ساختمان و ساختار انسانی دارای ویژگی‌هایی است که ارضا و تأمین همه خواسته‌هایش به ویژه نیاز‌های مادی زمینه‌ساز انحطاط این ساختار می‌شود و در مقابل وجود حدی از عدم ارضا زمینه‌ساز پویایی و رشد ارگانیسم خواهد شد.

به والدین توصیه می‌شود هر از گاهی زمینه تحمل ناکامی و عدم ارضای فوری نیاز‌های فرزندان خود را فراهم آورند و با عباراتی همچون «الان بچه‌م چی میشه»؟ «نکنه ناراحت بشه»؟ «نکنه گریه کنه»؟ و… خود را نگران نکنند. ساختار و فرمول بندی بدن انسان با تأخیر در ارضا و تحمل سختی‌ها آشناست و آن را لازمه پویایی خود، بهزیستی روانشناختی و حرکت در مسیر طبیعی رشد ویژگی‌های شخصیتی می‌داند./ دکتر سعید اعظمی/ مشاور و دکترای روانشناسی عمومی