به کودکان اتباع بیگانه نگاه مهربانی نداریم
از کشورشان رانده شده و به کشور دیگری پناه میبرند، در حالی که کشور میزبان هم به خوبی پذیرای آنها نیست. این وصف حال کودکان اتباع بیگانه است که با وجود محرومیتهای فراوان روزگار خود را در ایران سپری میکنند، بدون آنکه دست مهربان یاریرسانی آنها را از حاشیه به متن هدایت کند.
به گزارش کودک پرس ، از کشورشان رانده شده و به کشور دیگری پناه میبرند، در حالی که کشور میزبان هم به خوبی پذیرای آنها نیست. این وصف حال کودکان اتباع بیگانه است که با وجود محرومیتهای فراوان روزگار خود را در ایران سپری میکنند، بدون آنکه دست مهربان یاریرسانی آنها را از حاشیه به متن هدایت کند. مهر سال گذشته شکور پورحسین، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس از تکدیگری کودکان کار اتباع بیگانه و همچنین قاچاق و ترانزیت آنها به کشور انتقاد کرد و گفت: دولت باید اهتمام بیشتری برای کنترل مبادی ورودی و خروجی کشور داشته و از ورود غیرقانونی اتباع بیگانه به کشور جلوگیری و با اتباع غیرمجاز بهصورت جدی برخورد کند.
ثریا عزیزپناه، پژوهشگر و فعال حقوق کودک درباره وضعیت کودکان اتباع بیگانه میگوید: بهگفته معاونت اجتماعی سازمان بهزیستی اگر کودکان کار و خیابان غیرایرانی سه بار متوالی دستگیر شوند، رد مرز شده یا به سازمان بهزیستی ارجاع داده میشوند. در واقع اگر بخواهیم یک نگاه کودکمدارانه به شرایط زیستی کودکان مهاجر و پناهنده داشته باشیم، رد مرز کردن یا سلب حضانت از خانوادههای کودکان غیرایرانی هیچگاه مهربانانه نیست و این گونه راهحلها بسیار جای تعجب دارد.
کودکان اتباع بیگانه با محرومیتهای بسیاری دست و پنجه نرم میکنند. این در حالی است که برای رفع مشکلاتشان راهکار مناسبی ارائه نمیشود. دیدگاه شما در اینباره چگونه است؟
مهمترین مسالهای که باید بادقت به آن نگاه کرد؛ شرایطی است که کودکان غیرایرانی با آن مواجه هستند. بیشتر کودکان غیرایرانی که در کشور ما به سر میبرند افغانستانی هستند. برای پیدا کردن ردپای حضور این کودکان در کشور باید به بیش از 35 سال پیش برگردیم.اکنون نسل سوم این کودکان هم بهصورت یک دور تند در کشور ما دیده میشوند. به شکلی که سالیان زیادی ما با کودکان اتباع بیگانه سروکار داریم. با توجه به ازدواجهای زودرس اتباع بیگانه ورود کودکان غیرایرانی به اماکن مختلف مانند بازار کار غیرقانونی یا خیابان نسبت به کودکان ایرانی چرخه تندتری دارد.
یکی از مهمترین معضلاتی که این کودکان تا سه چهار سال گذشته با آن دست به گریبان بودند، محرومیت از تحصیل بود. محرومیتی مهم و اساسی که باعث میشد روال زندگیشان تغییر کند.این مساله با فرمان مقاممعظم رهبری دگرگونیهای اساسی به خود دید و موجب شد که درهایی به روی کودکان اتباع بیگانه بهلحاظ آموزشی باز شود که بهدلیل معین نبودن زمینهها با موانعی روبهرو بود. با وجود این، چنین رویکرد قابل توجهی موجب شده که آنها بتوانند بهصورت رسمی و قانونی از آموزش برخوردار باشند، اما باید گفت کودکان اتباع بیگانه بهعنوان کودکان مهاجر و پناهنده در ایران یا کودکانی که بهصورت غیرقانونی وارد ایران شدهاند با محرومیتهایی مواجه هستند.
این کودکان بهدلیل شرایط خانوادگی و فقری که دامنگیرشان است، به تلخترین و ناخوشایندترین شرایط انسانی رانده میشوند. بنابراین باید برای کاهش انواع محرومیتهایی که به کودکان اتباع بیگانه تحمیل میشود، برنامهریزی کرد.
در مورد برخوردهای سلبی چطور؟ جز اینکه شرایط را بدتر میکند بهطور قطع تاثیری در پیشبرد مساله ندارد.
براساس صحبتهای رسمی بیش از 60درصد کودکان کار و خیابان کودکان مهاجر و پناهندهای هستند که بهصورت قانونی و غیرقانونی در کشور حضور دارند. این کودکان به مراتب شرایط سختتر و گاهی سهمگینتری را تحمل میکنند یا به آنها تحمیل میشود. آنچنان که بهگفته معاونت اجتماعی سازمان بهزیستی اگر کودکان کار و خیابان غیرایرانی سه بار متوالی دستگیر شوند، رد مرز شده یا به سازمان بهزیستی ارجاع داده میشوند. در واقع اگر بخواهیم یک نگاه کودکمدارانه به شرایط زیستی کودکان مهاجر و پناهنده داشته باشیم، رد مرز کردن یا سلب حضانت از خانوادههای کودکان غیرایرانی هیچگاه مهربانانه نیست و این گونه راهحلها جای تعجب دارد.
بیشک بیتوجهی به مسائل کودکان اتباع بیگانه تبعاتی دارد که در نهایت دود آن به چشم کشور میزبان میرود …
بله. باید بگویم که نگاه برنامهریزی شده و متناسب با شرایط شامل حال این کودکان نمیشود، بهگونهای که مبتنی بر واقعیت باشد. در حوزه کودکان اتباع بیگانه سوالهای زیادی وجود دارد. اینکه چگونه این کودکان حتی آنهایی که رد مرز میشوند در مدت زمان کوتاهی دوباره به ایران برمیگردند و وارد این چرخه میشوند. به هر حال علاوه بر تحصیل انواع محرومیتها به کودکان اتباع بیگانه و خانوارهایشان متحمل میشود. مانند سرپناهی که در آن شرایط زیستی از جمله بهداشت و غذا با مسائل عدیدهای مواجه است.از سوی دیگر، باید گفت که بر اثر کمتوجهیها معضلات اتباع غیرایرانی ساکن در کشور ما روزبهروز بزرگتر میشود، معضلاتی که به جامعه میزبان نیز تحمیل شده و بسیار جدی هستند.
یکی دیگر از مسائل که در اختیار مسئولان فرهنگی است این است که فضای مناسبی برای همزیستی وجود ندارد، یعنی همیشه در خانههای کودک همزیستی کودکان ایرانی و غیرایرانی همراه با تنش و عدم پذیرش بوده است و این مساله به جامعه هم تسری پیدا کرده است. آن چنان که کودکان اتباع بیگانه بهراحتی در جامعه میزبان پذیرفته نمیشوند و همیشه مجبورند که بهعلت عدم دسترسیها در حاشیه باقی بمانند.
با توجه به شرایط موجود قطعا وضعیت ساماندهی کودکان اتباع بیگانه با دشواریهای فراوانی روبهروست. برای رهایی از چنین وضعیتی پیشنهاد شما چیست؟
تقریبا هیچوقت برنامهریزیها برای رفع یاکاهش مسائل کودکان اتباع بیگانه نبوده است. ما موظف هستیم به گروه سنی کودکان توجه داشته باشیم و منافع آنها را در نظر بگیریم. این نگاه تا حدودی بهدلیل تحمیل محرومیتها و اجبار به حاشیهبودن آنها در شهرها و روستاها نادیده گرفته شده است. به هر حال این حجم از جمعیت قابل توجه کودکان اتباع بیگانه میتواند بهدلیل کمتوجهی و قرار ندادن آنها در متن یک برنامه متناسب نگرانکننده باشد. باید کودکان اتباع بیگانه از حاشیه به متن رانده شوند تا بتوانیم با در نظر گرفتن مسائل و مشکلاتشان گامهای اساسی را برداریم.
چرا تاکنون نتوانستهایم که در حوزه ساماندهی کودکان اتباع بیگانه موفق عمل کنیم؟
باید گفت که چرخه محرومیت کودکان اتباع بیگانه با گرفتاریهایی که دارند همچنان ادامه دارد. آنچنان که سه نسل آنها را در برگرفته است. از سوی دیگر، شرایط آنها در کشورشان مناسب نیست و نمیتوانند برگردند. با این حال مجموعه شرایطی اجباریبودن حضور این کودکان را در کشور ما به وجود آورده که خود کودکان هیچنقشی در آن ندارند. در واقع تمام آوارگیها و محرومیتهای تحمیلی در فرآیند بزرگ شدن این کودکان جاری است. محرومیت از یک فضای امن چون آنها در حواشی زندگی میکنند یا محرومیت از بهداشت فردی و محیطی که به حوزه زیستی کودکان برمیگردد. بنابراین همانطور که گفتم باید برنامهریزیهایی برای کاهش این محرومیتها داشته باشیم. کشورهایی مانند ما که شرایط میزبانی دارند از جمله پاکستان پناهندههای افغانستانی را پذیرفته و توانستهاند با برنامههای مدون از کمکهای قابل توجه جامعه جهانی برخوردار باشند.
با وجود این، حداقل چهار پنجمیلیون اتباع بیگانه در ایران زندگی میکنند که مهاجر و پناهنده هستند، یعنی تقریبا تمام خرج و مخارج آنها به دوش دولت ایران است. این در حالی است که ما حتی نتوانستهایم آمار دقیقی داشته باشیم و شرایط خود را بازنمایی کنیم. به هر حال این حجم بزرگ از جمعیت اتباع بیگانه که در کشور ماست، مسائل مهمی را در حوزههای مختلف از جمله بهداشت و درمان به کشور ما تحمیل میکند، اما مااز اعلام برنامه درست عاجز هستیم و زمانی هم که برنامهریزی کرده و در مورد سلب حضانت و رد مرز کودکان غیرایرانی حرف میزنیم، هیچکدام حساب شده و برنامهریزی شده نیست و تنها بدبینی را نسبت به کشورمان به وجود میآوریم.
منبع: آرمان امروز
ارسال دیدگاه