بررسی دلایل نرفتن کودکان به موزه
یک راهنمای گردشگری کودک با اعتقاد بر اینکه فضای خشک موزهها و اخطارهای مکرر درباره اینکه «بازی نکن، ندو، بلند صحبت نکن، خوراکی نخور» بچهها را از موزهگردی دلزده کرده است، درباره نقش خانواده در میل کودک به موزه، گفت: والدین حاضرند برای جشن هالووین و عکسهای کودکشان در این جشنها هزینههای زیادی کنند، اما برای فعالیتهای فرهنگی و موزه حاضر نیستند هزینه کنند.
به گزارش کودک پرس ،فریبا نصرتی ـ راهنمای گردشگری فرهنگی که در حوزه کودک هم فعال است و چند سالی برای کودکان تورهای موزهگردی برگزار کرده است، در گفتوگو با ایسنا درباره فعالیتهای موزهها در حوزه کودکان و راهکارهای مؤثر در ایجاد علاقه موزهگردی در کودکان، به فضای خشک موزهها و نقش مهم راهنمایان موزه در ایجاد یک فضای دلنشین در موزه اشاره کرد و گفت: در حال حاضر اگر یک بزرگسال را به موزه ببرید و با بیانی خشک از آثار و فضای موزه برای او تعریف کنید، ممکن است هیچ انگیزهای برای بازدید از موزه نداشته باشد، اما اگر این روند را تغییر دهیم و با داستانسرایی درباره تاریخ، آثار تاریخی و فضای موزهها را برای بازدیدکننده معرفی کنیم، موزه را برای بزرگسالان جذاب میکنیم چه برسد به کودکان.
او از نحوه موزهگردی کودکان در حال حاضر انتقاد کرد و افزود: وقتی کودکی را به موزه میبریم و میخواهیم ذهن او را از تاریخ و اتفاقات تاریخی پر کنیم، ذهن او خسته میشود و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم کودک در چنین بازدیدی از موزهگردی لذت ببرد. در بازدید کودکان از موزهها باید برای آنها خاطرهسازی کنیم، حتی با محوطه بیرونی موزه و با درختان آن. بچه وقتی در خاطرات کودکیاش، روز لذتبخشی را در یک فضا تجربه کرده باشد به آن فضا علاقهمند میشود و در بزرگسالی هم به آن فضا سر میزند.
این راهنمای گردشگری گفت: متأسفانه موزهها آنقدر دستشان در این موارد باز نیست، در فضای موزهها به بچهها مدام اخطار میدهند «بازی نکن، ندو، بلند صحبت نکن، خوراکی نخور» و همین اخطارها بچهها را از موزهگردی دلزده میکند. باید توجه کنیم بچههایی را به موزه میبریم که تمام انرژیشان برای دویدن و بازی کردن است و از خوردن خوراکی لذت میبرند.
نصرتی با بیان اینکه باید سیستمی را اجرا کنیم که مربی یا راهنمای مخصوص کودکان در موزهها حاضر باشند و برای بازدید کودکان برنامهریزیهایی را انجام دهند، افزود: در طول سالهای اخیر موزهها چنین اقداماتی را در حوزه کودک انجام دادهاند، برای مثال موزه سکه که یکی از به روزترین موزههای ایران است از پتانسیلهای آموزشی برای کودکان استفاده میکند و چند سال پیش هم برای کودکان اقداماتی همچون بازی، قصهسرایی انجام داده بود و در حین بازدید والدین از موزه، کودکان میتوانستند از این اقدامات برای سرگرمی و یادگیری استفاده کنند، مثلا گروهی به نام چرخ گردون در موزه کلاسهای آموزشی دایر کرده بودند که مباحث فرهنگی تاریخی را به کودکان یاد میدادند.
او ادامه داد: یک مورد دیگر هم در تخت جمشید دیده بودم که قبل از ورود به محوطه تخت جمشید، برای کودکان بازدیدکننده چادرهایی برپا کرده بودند که نقاشی بکشند و داستان تخت جمشید را تعریف میکردند. اقدام جالب دیگری که داده بودند این بود که به بچهها کارتی با عنوان نگهبان تخت جمشید میدادند و وظیفه بچهها در طول این بازدید این بود که از تخت جمشید محافظت کنند و به عنوان نگهبان میراث به افراد خطاکار اخطار دهند. در کاخ گلستان نیز به مناسبتهای مختلف برای کودکان مراسم اجرا میکردند، بچهها در حیاط این موزه نقاشی میکردند، کاردستی درست میکردند و یا گروهی ورزش میکردند. در این مراسمها شاید اصلا بچهها به داخل موزه برده نمیشدند، اما به نوعی با فضای موزه آشنا میشدند. در موزه آبگینه هم مشابه چنین فعالیتهایی برای کودکان انجام میشد.
به گفته این فعال گردشگری، در هر دورهای موزهها اقداماتی برای حوزه کودک انجام دادهاند، اما این فعالیتها مستمر نبوده و با تغییر مدیریتها رها شده است. شیوع ویروس کرونا نیز به این قضیه دامن زده و در چند سال اخیر موزهگردی کودکان به نوعی کمرنگ شده است.
نصرتی در ادامه به فعالیتهای خود در حوزه کودک اشاره کرد و گفت: چند سال پیش با همکاری گروهی برای بازدید کودکان از موزهها برنامهریزیهایی انجام میدادیم، به عنوان مثال اگر میخواستیم از موزه آبگینه بازدید کنیم، قبل از ورود به فضای موزه بازیهایی مانند نقشه گنج، کاردستی و… برای بچهها برنامهریزی میکردیم و نتیجه این بازی مربوط به آثار موزه میشد و بعد از آن، بچهها را داخل موزه میبردیم تا با اثری که موضوع بازی بوده، آشنا شوند. همین بازی باعث میشد کودک به موزه و فضای آن علاقهمند شود و حتی دفعات بعدی خانوادهاش را مجبور کند او را به همان مکان ببرند.
او اضافه کرد: این نوعی ثبت خاطره در ذهن کودک است که فضای موزه را از خشکی و اخطاری، به یک فضای دلنشین برای کودک تبدیل میکند. در آن دوران گروه ما «هواداران میراث» برای برگزاری چنین رویدادهایی با خانه کودک سعدآباد همکاری میکرد و برای شناس عناصر تاریخی و طبیعی در حوزه کودک برنامههایی داشتیم که اتفاقا کودکان از این برنامهها لذت میبردند، اما با تغییر مدیریت از آن حمایت نشد و این گروه و خانه کودک این موزه منحل شد.
به گفته این راهنمای گردشگری، تمام موزهها نمیتوانند برای حوزه کودک برنامهریزی کنند، اما با فراهم کردن محیط کودک در برخی موزهها میتوان علاقه در موزهگردی را ایجاد کرد و همان موزههایی که در کودکی برای بچهها هدف بازدید قرار نمیگیرند در بزرگسالیِ این بچهها، دیده میشوند.
نصرتی در ادامه به نقش خانوادهها در ایجاد علاقه به مسائل فرهنگی ـ تاریخی اشاره کرد و افزود: هزینههای فرهنگی برای خانوادهها چشمگیر است و همیشه آموزش و پرورش را در این موارد مورد شماتت قرار میدهیم، اما خانوادهها را نمیبینیم. بارها شاهد بودهام که والدین حاضرند برای جشن هالووین و عکسهای کودکشان در این جشن هزینههای زیادی را بپردازند، اما حاضر نیستند برای کودکانشان در فعالیتهای فرهنگی و تاریخی هزینه کنند. بیشتر خانوادهها به این فعالیتها علاقهای ندارند و هزینههای آن را بیهوده میدانند. به نظرم ریشه این بیعلاقگی در کودکان به خانوادهها مربوط میشود و باید این موضوع فرهنگسازی شود.
او درباره اجرای اردوهای دانشآموزی در موزهها نیز گفت: در آموزش و پرورش هم اردوهای مدارس به عنوان سرگرمی برای بچههای در نظر گرفته میشود و فضای فعلی موزهها برای چنین اردوهایی بازخورد ندارد. از طرفی، به بهانه هزینه، هم خانواده و هم مدارس از چنین فعالیتهای فرهنگی چشمپوشی میکنند، در حالیکه هزینه یک روز موزهگردی برابر یا کمتر از هزینه خوراکی بچههاست و هزینه زیاد موزهها فقط بهانهای از سوی خانوادهها و آموزش و پرورش است. در عین حال اگر موزهگردی با برنامهریزی دقیق و به شکل صحیح اجرا شود که هدفی را دنبال کند، هزینههایی دارد که با همکاری موزهها و آموزش و پرورش میتوان آن را برای کودکان پرداخت کرد. خانوادهها و آموزش و پرورش باید برای بازدید علمی و هدفمند کودکان از موزهها برنامهریزی و هزینه کنند و میراث فرهنگی و موزهها نیز باید زمینه این بازدید را فرهم کنند.
این کارشناس گردشگری کودک اظهار کرد: کودکان باید از سنین کم، هدف موزهگردی قرار گیرند؛ چراکه شکلگیری علاقه به تاریخ و فرهنگ در همین سن شکل میگیرد. شهرداری تهران مدتی برنامهریزی کرده بود گشتهای مدارس باید حتما با راهنما انجام شود، آن موقع راهنمای چند تا از گروههای دبیرستانی در موزه ملی بودم، راهنمایی بچههای دبیرستانی خیلی سخت است، چون در سنی هستند که نمیدانند چه میخواهند و باید آنها را ساعتی در موزه نگهداشت. برای کودکان کوچیکتر که به راحتی میتوان این فضا را برای آنها آماده کرد. در این گشتها مقاصدی چون شهربازی در نظر گرفته میشد. مقوله فرهنگی که باید از کودکی به آن رسیدگی شود در این مورد هم کنار گذاشته شده بود.
نصرتی درباره راه اندازی موزه ویژه کودک نیز گفت: نمونه شاخص موزه کودک در تهران موزه عروسکهای ملل و فرهنگ است که با نمایشهای عروسکی کودکان را با فرهنگهای بومی مناطق مختلف آشنا میکند، اما ندیدم که در حوزه تاریخ کار شود و بیشتر در موزههای کودک به مسائل فرهنگی میپردازند و باید به این موضوع توجه بیشتری شود.
ارسال دیدگاه