به گزارش کودک پرس بسیاری از والدین از خود میپرسند چگونه باید با این مسئله برخورد کرد؟ آیا این موضوع میتواند نگرانکننده باشد؟ آیا ما واقعاً شخصیت فرزند خود را نمیشناسیم؟
دکتر باربارا هوارد استاد روانشناسی کودکان از دانشگاه جانهاپکینز در این باره گفت: اکثر بچهها ممکن است دست به انجام این کار بزنند و برای تعدادی از آنها این کار ممکن است به صورت یک عادت دربیاید.
بسیاری از مواقع کودکان درخواست داشتن چیزی را میکنند و زمانی که به خواسته خود نمیرسند آن را برمیدارند و برای خود میدانند.
در مورد بچههای کوچک که بین دو یا سه سال سن دارند این موضوع چندان نگرانکننده نیست زیرا آنها از اشتباه بودن این موضوع اطلاع ندارند. اما در مورد بچههای بین 5 تا 7 سال که معمولاً به خوبی به اشتباه بودن این موضوع واقفند چه برخوردی را باید داشت.
بچهها در این سنین ممکن است چیزهایی را از همسن و سالان خود، از کلاس و حتی از یک مغازه سرقت کنند.
حقیقت این است که این موضوع بسیار ممکن است اتفاق بیفتد.
اما نباید با این موضوع ساده برخورد کرد. این کار بچهها در حقیقت یک نوع آزمایش است. بچهها با سرقت کردن از دوستان یا از یک مغازه میخواهند آزمایش کنند در صورت انجام این کار چه اتفاقی برای آنها میافتد. در حقیقت آنها میخواهند بفهمند در صورتی که شما متوجه این موضوع شدید چه عکسالعملی از خود نشان میدهید و حتی بدتر در صورتی که شما متوجه این موضوع نشدید چه عواقبی ممکن است داشته باشد و تا چه میزان میتوان این موضوع را پنهان نگاه داشت.
در حقیقت آنها به دنبال کشف قوانین در این مورد هستند. در صورتی که شما متوجه سرقت فرزندانتان شدید اما با یک تذکر ساده مانند گفتن «این کار تو اصلاً درست نبود، تو باید این را به صاحبش برگردانی» اکتفا کنید چندان برای راهنمایی فرزندتان مؤثر نخواهد بود و او به درستی متوجه اشتباه بودن این کار نمیشود.
دکتر مارتین آستین کارشناس رفتاری از دانشگاه کالیفرنیا در این باره گفت: در صورتی که شما متوجه این موضوع شدید باید فرصت را غنیمت شمرده و به بهترین شکل فرزندتان را متوجه اشتباه بودن کارش کنید. در حقیقت این زمان میتواند یک نقطه عطف در آموزش فرزند شما محسوب شود.
در صورتی که شما در این زمان بتوانید فرزند خود را با استانداردها و اصول اخلاقی آشنا کنید و آنها را مجاب کنید بابت کار خود عذرخواهی کنند و درصدد جبران برآیند قدم مؤثری در تربیت رفتاری او برداشتهاید.
نگرانی اصلی زمانی بروز میکند که یک کودک با انگیزههای دیگری غیر از مواردی مانند زیاده خواهی دست به سرقت میزند.
برای مثال یک کودک که چندان در مدرسه عملکرد تحصیلی مناسبی ندارد ممکن است به دلیل حساست و یا کمبودهایش دست به سرقت از شاگردان ممتاز کلاس کند.
زمانی که یک کودک با انگیزههایی مانند این سعی میکند مشکلات روحی خود را حل کند همزمان با افزایش سن ممکن است با مشکلات جدیتری روبهرو شود. در صورتی که یک کودک به سرقت کردن خود ادامه دهد باید در مورد آن به طور جدی فکر کرد.
در صورتی که یک کودک مرتباً دست به سرقت میزند و اصلاً در مورد آن احساس نگرانی نمیکند حتماً باید تحت درمان مشاورهای قرار بگیرد.
اما در مجموع پدر و مادرها باید بدانند دزدی کردن بچههای کوچک معمولاً بسیار شایع است و رفتار غیر عادی تلقی نمیشود. مهم طرز برخورد والدین با این موضوع است.
باید توجه داشت که در مراحل اولیه به هیچ وجه نباید با این موضوع برخورد پلیسی و قضاییگونه داشت. شما لازم نیست با فرزند خود طوری برخورد کنید که گویا جرم بزرگی مرتکب شدهاند، باید او را با سرانجام این اعمال مجرمانه آشنا کنید.
در بسیاری از مواقع صحبت کردن با آنها، وادار کردن آنها به بازگرداندن چیزی که سرقت کردهاند و عذرخواهی از فرد مورد نظر کافی به نظر میرسد.
به طور کلی باید در این مورد رفتار متعادلی را در پیش گرفت و عکسالعمل شدید و دست کم گرفتن موضوع در هر صورت ممکن است در آینده مشکل ساز شود.
منبع: مهدپرتال
ارسال دیدگاه