به گزارش کودک پرس ، این روزها تلویزیون عادتش شده است که آنچه خود داشته را ز بیگانه تمنا کند. شاید کم نباشند مجریان تلویزیونی که هم سواد داشتند، هم جذبه و هم از کانال گزینش صداوسیما سر سلامت به در برده بودند و حالا خانهنشینند. چرایش را میتوان در گرایش جدید این سالهای تلویزیون دید.
بازیگران و سلبریتیها امروز روی موج تبلیغات و علاقه جمعی کاذب، محبوب مدیران رسانه ملی شدهاند و برخی از آنان بیآنکه تبحری در فضاهای اجتماعی و محتوای فرهنگی داشته باشند، امکان فعالیت را از بسیاری مخصوصا نومجریان حرفهای گرفتهاند. شاید طی سالهای گذشته بازیگران و سلبریتیهای زیادی وارد عرصه اجرا شده بودند: داوود رشیدی، سیداحمد نجفی، خسرو شکیبایی، بهنوش بختیاری، امید زندگانی، داریوش ارجمند، محمدرضا شریفینیا، مهران غفوریان، جواد رضویان، کامبیز دیرباز و… اما تجربه روتین و دایمی این چندساله اخیر حکایت دیگری است.
نمونهاش این آخرین سلبریتی که در تور صداوسیما گرفتار شده است؛ بنیامین! اجرای موفق یا غیرموفق این سلبریتیها در عرصههای مختلف یک سوی ماجراست، چنانکه در این میان شاید بتوان مهران مدیری در «دورهمی»، رامبد جوان در «خندوانه» و سروش صحت در «کتاب باز» را اثرگذار و مهم تلقی کرد، چون هم توانش را دارند، هم سوادش را و هم محبوبیتش را، اما پژمان بازغی در «کودک شو»، کامران تفتی در «وقتشه»، اکبر عبدی در «عبدی شو»، محمدرضا گلزار در «برنده باش» و اشکان خطیبی در «پنج ستاره» و… سوی دیگر ماجرا را به ما نشان میدهند. سلبریتیهایی که محبوبیت دارند و اما توان یا سواد اجرا ندارند. متولیان تلویزیون برای جلب مخاطب و برنامهسازی نخستین و سادهترین گرایشی که در دسترسشان است، انتخاب کردهاند؛ سلبریتی باش ولو اینکه سواد و توان اجرا نداشته باشی. مجری برنامهات سلبریتی باشد ولو اینکه برنامه خالی از اثرگذاری باشد. سلبریتی را نمایش بده، حالا برنامهات کیفی نبود نبود. شاید یک مجری خوب بتواند برنامه ایدهآلی را اجرا کند، اما الزاما یک سلبریتی نمیتواند مجری خوبی باشد. تلویزیون در این سالها نشان داده که مجریساز خوبی نبوده است. برای همین هم چشم به بیرون از تلویزیون دارد. برای همین هم هزینههایش سرسامآور میشود. شاید این روال در دنیا وجود داشته باشد که برنامههای مشهور با اجرای سلبریتیها رقم میخورد، اما سلبریتی فقط یکی ازمولفههای برنامه خوب است. باید هر چیزی در جای خودش مورد استفاده قرار گیرد و آموزشهای تخصصی و امکانات حرفهای نیز تدارک دیده شود. آیا با آزمون و خطا و سکرت نگهداشتن نحوه اجرای یک برنامه تا روز اجرا، آنهم در ماه رمضان و جایگزینی یک برنامه موفق ١٢ ساله، میتوان امیدوار بود مردم ذوقزده شوند که بنیامین خواننده آن برنامه را اجرا میکند و همین برایشان کافی است؟ یک صورت جذاب و یک صدای جذابتر، همین! آیا بنیامین جامعهاش را میشناسد، دردهایش را میداند و اگر میخندد یا میگرید میتواند مردم را هم بخنداند یا بگریاند. سلبریتیها اگرچه اجازه میدهند تلویزیون از شهرتشان به نفع خود و برنامههای خود سوءاستفاده کند، اما قطعا بابت این فداکاری برای تلویزیون صورتحساب سنگینی ارسال میکنند. آنطرف اما مردم میمانند و برنامهای که پس از تماشایش چیزی عایدشان نشده. هر چند این روزها تلویزیون دارد فرمول دیگری را هم میآزماید؛ سلبریتیسازی از میان حلقههای وابسته به خود. یکی را که در کنار دیگران رشد بدهد و بعد اگر به تلویزیون خیانت نکرد، بکندش گل سرسبد!!
ارسال دیدگاه