انتقاد مدیر اسبق کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به لودگی برخی نویسندگان

به گزارش کودک پرس ، نورا حق پرست، نویسنده بنام کتاب های کودک و نوجوان، اکنون سال های پایانی دهه پنجم عمرش را در حالی می گذراند که از مسئولیت های اجرایی فاصله گرفته است. او پیشتر مدیر انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. او مدتی نیز به عنوان مدیرکل نظارت بر انتشارات این کانون فعالیت می کرد.

رمان «زمستان سبز»، یکی از آثار اوست که داستان مبارزه یک دختر با رژیم پهلوی را روایت می کند. حق پرست در گفتگویی که در پی می آید از توجه کتاب های کودک جهان به نقش کودکان در حل بحران ها می گوید و از ترجمه ای بودن بسیاری از آثاری که برای ساخت فیلم کودک مورد استفاده قرار می گیرند خبر می دهد.

 

یکی از راه‌های جذب کودکان به کتابخوانی استفاده از زبان طنز است؛ اما مشکلی که در این راه وجود دارد این است که کودکان دیگر چندان به لطیفه‌های بزرگ‌ترها نمی‌خندند! سیر تطور موضوعات خنده‌دار برای کودکان به دلیل گسترش استفاده از فضای مجازی بسیار سرعت گرفته است. در چنین شرایطی از دیدگاه شما چگونه می‌توان در کتاب‌های کودک-که قاعدتا برای نگارش و انتشار آن دست‌کم به یکسال زمان نیاز است- از زبان طنز بهره برد؟

مسأله زمان که شما به آن اشاره کردید، البته مسأله مهمی است. سرعت تغییر موضوعات خنده‌دار برای کودکان، یکی از عواملی است که سبب می‌شود کتاب‌های طنز برای کودکان جذاب نباشد؛ اما بی‌تعارف بگویم که من فکر می‌کنم عدم شناخت مخاطب، مهم‌ترین عامل عدم جذابیت کتاب‌های طنز برای کودکان است. نویسندگان ما هنوز فکر می‌کنند آن‌چه که برای خودشان خنده‌دار است، برای بچه‌ها هم خنده‌دار است.

 

نویسندگان باید با مخاطبان ارتباط بیشتری برقرار کنند

من عذر می‌خواهم که این عبارت را بکار می‌برم اما گاهی نویسندگان به جای طنز به لودگی روی می‌آورند. این آسیب ممکن است در رسانه‌های ما هم وجود داشته باشد. نویسندگان باید دنیای مخاطب را بشناسند و با او ارتباط بهتری برقرار کنند. اگر چنین شود، آن‌ها بهتر می‌توانند به خواسته‌های مخاطبان توجه کنند؛ بنابراین به طور خلاصه دو عامل «ارتباط بیش‌تر نویسندگان با مخاطبان» و «ارتباط بیش‌تر با دیگر نویسندگان و دست‌اندرکاران ادبیات کودک و نوجوان» در شرایطی که سیر تطور طنز سرعت گرفته است، می‌تواند قدری به بهبود شرایط کمک کند.

شما حتما کتاب‌های کمیک استریپ دنیا را ملاحظه کرده‌اید. این کتاب ها برای کودکان در دنیا جذاب است و من فکر می کنم دلیل آن ارتباط بیشتر نویسندگان این کتاب ها با مخاطب است. این ارتباط کمک می کند که مطالبی که آن ها می نویسند بروز و جذاب باشد.

 

نمی خواهیم از منظر سیاسی به موضوع بنگریم و من اطلاع وثیقی ندارم که کودکان و نوجوانان در دیگر کشورها از مدل سیاسی حاکم بر کشور خود آگاه هستند یا خیر اما دست کم در ایران این آگاهی وجود ندارد. آیا موافقید که آنچه باید در کتاب ها درباره مدل حاکمیتی ایران به کودکان و نوجوانان ارائه میشد، ارائه نشده است؟

همانطور که اشاره کردید، این موضوع مبنائا سیاسی نیست. سخن شما کاملا درست است. تا آنجا که من اطلاع دارم بچه ها از منظر «ملیت» آموزش هایی می بینند؛ این آموزش ها ممکن است در کتاب های داستان ارائه شود یا در کتب آموزشی. این که بچه ها در حد و اندازه ای که لازم است با مدل حکومتشان آشنا شوند، ضروری است. بخشی از حقوق یک شهروند ایرانی، دقیقا به چارچوب ها و برنامه ریزی های حاکمیتی مربوط است.

 

سیاسی واژه ای با بار منفی نیست

بی تعارف بگویم که در کشور ما پرداختن به هر مساله ای از منظر سیاسی ملاحظه می شود و «سیاسی» به عنوان کلمه ای منفی به کار می رود و این درست نیست. اتفاقا در ایران بچه ها سیاسی تربیت می شوند. ما می بینیم که بچه ها را کاملا درگیر مسائل سیاسی می کنند؛ اما آگاهی بسیطی به آن ها نمی دهند و تنها آنچه را که صلاح می دانند به آن ها می گویند!

 

در کشورهای پیشرفته نقش بچه ها در حل بحران ها را یادآوری می کنند

ممکن است مسائلی در سراسر دنیا پیش بیاید که از منظر حاکمیت واجد اهمیت است؛ ما می بینیم که نوعا بچه ها را در این مسائل دخالت می دهند در حالی که این کار جایز نیست. شاید درگیر کردن بچه ها با این مسائل به لحاظ تأثیرات روحی و روانی آن اصلا مجاز نباشد.

در کشورهای پیشرفته درباره بحران های اقتصادی احتمالی در آینده با بچه ها گفتگو می کنند و نقش آن ها را در حل این بحران ها یادآوری می کنند. من فکر می کنم در کشور ما مسائل حاکمیتی از مسائل اجتماعی و شهروندی جدا نیست؛ اگر بتوانند این مسائل را از هم تفکیک کنند و بچه ها را با چیزهایی که دانستن آن برایشان ضروری نیست درگیر نکنند، وضعیت ما بهتر خواهد شد.

 

جریان نقد در برخی حوزه ها همچون سینما شناسنامه دار و شناخته شده است. آیا جریان نقد در حوزه کتاب کودک هم تشخص یافته است و سمت و سوی روشنی دارد؟

اگر کتاب های کودک و نوجوان ما نقد نشود، تأثیرگذاری این کتاب ها با اخلال مواجه می شود. متاسفانه از کلمه نقد هم برداشت منفی می شود در حالی که نقد می تواند در پویایی و پایداری ادبیاتِ کودک و نوجوان موثر باشد. به نظر من هنوز جریان نقد آثار کودک و نوجوان تشخص نیافته است. تعداد منتقدینی که به این حوزه تسلط داشته باشند و نقد آن ها نقد ساختاری باشد بسیار کم است.

 

از نقدهای سلیقه ای تا نقدهای سفارشی!

نقدهایی که در جهت پیشرفت ادبیات باشد بسیار کم است. نقدهایی صورت می گیرد اما هنوز به چیزی باید باشد نزدیک نشده ایم. نقدها در حوزه سینما تخصصی تر شده است اما در ادبیات و به ویژه ادبیات کودک و نوجوان هنوز این اتفاق نیفتاده است. بسیاری از نقدها ممکن است سلیقه ای یا سفارشی و شامل تعریف و تجمید باشد. به طور کلی جریان نقد ما هنوز به درستی شکل نگرفته است.

 

کتاب های پرشماری در حوزه بزرگسالان به ساخت فیلم و سریال منجر شده است. آیا در حوزه کودک نیز نویسندگانی وجود دارند که بتوان با استفاده از آثار آن ها آثار تلویزیونی یا سینمایی تولید کرد یا تئاتری را به روی صحنه برد؟

در این زمینه قدم هایی برداشته شده است. من مدتی عضو شورای اقتباس سیمافیلم بوده ام. متاسفانه باید بگویم بیشتر آثاری که مورد پذیرش قرار می گیرد تا با اقتباس از آن ها فیلم ساخته شود، آثار ترجمه ای هستند. از میان آثار تألیفی تعداد کمی این ظرفیت را داشتند که بر اساس آن ها فیلمی ساخته شود؛ مثلا از میان 100 کتاب، شاید دو یا سه اثر زمینه تبدیل به فیلم را داشتند.

 

در دنیا کتاب ها از تفصیل و نثر فاصله گرفته اند

در کشورهای مختلفی نویسندگان کتاب ها را به گونه ای می نویسند که بتوان بر اساس آن ها اثر تصویری تولید کرد. کتاب ها از حالت تفصیلی و نثرِ صرف فاصله گرفته اند و فضای داستان، نحوه پرداخت، زاویه دید و تمام مولفه های موثر در داستان به نحوی طرح ریزی می شوند که قابلیت اقتباس داشته باشد. در ایران نشست هایی برای این منظور با حضور نویسندگان حتی در کانون پرورش فکری کودکان برگزار شده است.

 

کتاب های ترجمه ای؛ منبع بسیاری از آثار تصویری

در مورد برخی آثار نظیر کارهای آقای هوشنگ مرادی کرمانی، کارهایی صورت گرفته است اما بیشتر می توان به این حوزه پرداخت. متاسفانه منبع بسیاری از آثاری که تولید شده، کتاب های خارجی بوده است. حتی برخی از آثاری که جایزه گرفته اند هم بر اساس آثار خارجیِ بومی سازی شده تولید شده اند. بنابراین من فکر می کنم قدم هایی برداشته شده است اما به امید خدا مراکز ذیربط، انتشارات ها و خود نویسندگان در حال حرکت به این سمت هستند که آثارشان را با رویکردهایی تولید کنند که امکان اقتباس از آن ها وجود داشته باشد.

ساخت فیلم با اقتباس از کتاب ها، به خود کتاب ها نیز کمک می کند. کتاب های بزرگی در دنیا نوشته شده که تبدیل شدن آن ها به فیلم از خود کتاب ها حمایت کرده است.

 

اگر بخواهید کتابی را به مخاطبان جوان مرآت معرفی کنید به چه کتابی اشاره می کنید؟

یکی از کتاب های پیشنهادی من، «اتاق افسران» است که یک داستان فرانسوی است. کتاب، داستان چند جوان را روایت می کند که به جنگ جهانی اعزام می شوند. آن ها مجروح می شوند و به کشور خود بازمیگردند. داستان به نظر من به این دلیل جذاب است که لوکیشن آن تنها یک اتاق است. نگاه مجروحان جنگی، دیالوگ هایشان و احساس هایشان جالب است.

مادرم را به تو می سپارم

کتاب دیگری هم به «نام مادرم را به تو می سپارم» وجود دارد که برنده جوایزی شده و نویسنده آن یک خانم کره ای است. این کتاب بسیار لطیف و زیباست و با مطالعه آن انسجام در خانواده و عشق و علاقه به مادر را درمی یابید. فضای داستان با فرهنگ کره جنوبی همخوانی دارد و اگر آن را بخوانید می بینید که این کار شرقی چقدر به لحاظ احساسی و عاطفی برای ما قابل لمس است.

 

در حال حاضر مسئولیت اجرایی ندارید؟

خدا را شکر نه! و برای همین به سفر رفتم. این خواسته خودم بود که در مسئولیت های اجرایی حضور نداشته باشم چراکه کار اصلی من نوشتن است و متاسفانه سال ها به دلیل کار اجرایی سنگین از کار اصلی ام بازماندم.

 

منبع: مرآت