از واریز کمک هزینه زندگی به حساب ۴۰۰ کودک تا سرپرستی ۳۰۰ خیّر فرش فروش

به گزارش کودک پرس ، بسیاری هستند که در عین داشتن تمکن مالی و ثروت هیچ نیازمندی از سفره رنگین زندگی آنها متنعم نمی‌شود و در مقابل، انسان‌هایی هستند که در عین اینکه از استطاعت مالی خوبی برخوردارند دستی دهنده و بخشایشگری دارند و قسمتی از دارایی خود را به نیازمندان اختصاص می‌دهند. عصر یکی از روزهای دومین ماه پاییز به دیدار یکی از این انسانهای سخاوتمند که در صنف فرش فروشی در خیابان شلوغ شهید مصطفی خمینی در نزدیکی بازار تهران فعالیت می‌کند، می‌روم.

وقتی وارد دفتر کارش می‌شوم، چهره آرام و بی تکلفش نظرم را به خود جلب می‌کند. در گوشه‌ای از اتاق تعداد زیادی پرونده در قامت پوشه‌های رنگی در قفسه خبردار ایستاده‌اند و هر کدام حامل مشخصات کودکی نیازمند در اقصی نقاط کشور است. با آنکه از نظر مالی فرد توانایی است، اما وقتی با او همکلام می‌شوم به این موضوع می‌رسم که روح و شخصیتش وسعت بیشتری از سرمایه مادی‌اش دارد و هرگز از کمک به همنوعان و نیازمندان غافل نشده است.
نامش «جهانگیر ابراهیمی» ۶۱ ساله اهل تهران است. پدرش اصالتاً اهل اردستان بوده اما از شهریور سال ۱۳۲۰ در تهران ساکن شده و در واقع فرزندانش همگی زاده تهران هستند. پدرش یکی از تاجران فرش بوده و فرش فروشی از او به فرزندان دیگر به ارث رسیده و حالا همگی، در صنف فرش امرار معاش می‌کنند.
ابراهیمی علاوه بر آنکه به همراه دیگر برادران خود، سرپرستی و حمایت از ۴۰۰ کودک نیازمند در نقاط مختلف کشور را عهده دار هستند، مسئولیت گروه ۳۰۰ نفری از فروشندگان فرش را بر عهده دارد که هرکدام در کمک رسانی و تأمین هزینه‌های زندگی محرومان در نقاط مختلف مشارکت دارند؛ از پرداخت ماهانه به حساب کودکان نیازمند تا تهیه جهیزیه، توزیع گوشت و مواد غذایی و… از جمله خدمات این افراد است. آنچه در ادامه از نظرتان می‌گذرد گفت‌وگوی دو ساعته با این نیکوکار است.
با توجه به اینکه شما چند سالی است در کار خیر مشارکت دارید، توضیح دهید که آیا این خیر خواهی در خانواده شما مرسوم بوده و پدرتان  چقدر در کار خیر مشارکت داشت؟
پدرم مرحوم «حاج صمد ابراهیمی» در دوران جوانی ورزشکار بود و در آن زمان در ورزش باستانی فعالیت می‌کرد و با مرحوم «غلامرضا تختی» و «نامجو» هم دوره بوده است.
وی از سال ۴۶ در کار فرش وارد شد. انسان خوبی بود و اگر می‌توانست برای کسی کاری انجام دهد این کار را انجام می‌داد.به دلیل اینکه فرش فروشی شغل پدری بود ما نیز هر کدام وارد این شغل شدیم و بنده هم از سال ۶۶، این کار را دنبال کردم.۱۶ سال پیش همکاری با کمیته امداد را همراه پدر و برادرانم شروع کردیم که  با حمایت از تعدادی از بچه‌های ایتام آغاز شد.
ما کارهای مختلفی در حد توان خود انجام می‌دادیم که شامل کمک به مسجد، حوزه و نیازمندان بوده است. بعد از مدتی به این موضوع توجه کردیم که کار خیرمان به هدف برسد و در نهایت پی بردیم کمیته امداد مکان مناسبی برای ارائه کمک به نیازمندان است.
*حمایت پدر از صد کودک ایتام
ابتدا حمایت از چند کودک را شروع کردید؟
-ابتدا مرحوم پدر حمایت از صد بچه از منطقه اردستان را آغاز کرد و خودم همراه برادرانم ۴۰ نفر از کودکان ایتام را پوشش دادیم که این افراد را از استان‌های مختلفی مانند سیستان و بلوچستان،  فارس، جنوب کرمان، هرمزگان و بوشهر البته با معرفی کمیته امداد تحت پوشش قرار دادیم.
*حمایت از ۱۳ هزار کودک ایتام 
۱۶ سال پیش برای هر کودک چقدر ماهانه پرداخت می‌کردید؟
ماهانه برای بچه‌ها بیست هزار تومان می‌پرداختیم؛ البته کاری که ما انجام دادیم این بود که دوستان و اقوام خودمان  را برای انجام این کار خیر تشویق کردیم و الحمد الله در حال حاضر سیزده هزار یتیم تحت پوشش مجموعه حدود سیصد نفری ما هستند.
*۴۰۰ کودک یتیم تحت پوشش خانواده ابراهیمی
شما چند کودک را حمایت می‌کنید؟
ابتدا از پاسخ دادن این سئوالم طفره می‌رود و می‌گوید: حالا تعداد بماند! اما وقتی با اصرارم روبرو می‌شود، ادامه می‌دهد: من با برادران و خواهرانم همگی در مجموع  چهار‌ صد بچه را حمایت می‌کنیم.
ماهانه چقدر به این کودکان کمک می‌کنید؟ 
ما هرکدام برای این بچه‌ها ماهانه پنجاه هزار تومان واریز می‌کنیم.
*کمک ماهانه بیست میلیونی  به کودکان نیازمند 
یعنی شما ماهانه بیست میلیون واریز می‌کنید؟
-بله
در این مدت شانزده سال، کمک به کودکان ایتام چه اثراتی در زندگیتان داشته است؟  
سری به نشانه تأیید اثرات مثبت خیرخواهی در زندگیش تکان می‌دهد و می‌افزاید: خیر و برکت این کمک‌ها را در کسب و کار خودمان دیده‌ایم. با توجه به اینکه در برخی زمانها شرایط بازار کار نوسان داشته اما احساس کسادی و رکود نکردیم. قرآن نیز اشاره دارد که «وقتی انفاق می‌کنید خداوند چند برابر آن را به شما باز می‌گرداند.» وقتی وارد کار خیر می‌شوید رشد معنوی و فکری می‌کنید و انسان نظر بلند تر می‌شود.
*کمک به نیازمندان قرص زیر زبانی است!
از مصادیق نتایج عینی کمک کردن به نیازمندان بگویید.
موارد مختلفی بوده است. هرکس برای این کودکان نیازمند کاری را انجام دهد این کار مثل قرص زیربانی است و خیلی سریع جواب می‌دهد. برای نمونه سال گذشته نوه‌ام در بیمارستان بود و دکتر گفت “آپاندیس دارد و باید سریع عمل شود.
رفت اتاق عمل و من در همان زمان نذری جداگانه برای ایتام کردم. بعد از دو ساعت پسرم زنگ  زد و گفت “دکتر گفته الان عمل نمی‌کنم تا شب بماند اگر وضعیتش حاد شد نصف شب هم شده او را عمل می‌کنم.” فردا حال این  دختر پنج ساله  خوب شده و از بیمارستان مرخص شد؛ البته یک ماه بعد مریض شد و تازه فهمیدند یک میکروبی روی کلیه او نشسته بوده و اگر عمل می‌شد آسیب زیادی به او می‌رسید.
یک نمونه دیگر، این بود که چند سال پیش پسرم با سرعت خیلی زیاد پشت فرمان ماشین خوابش برده و به تیر سیمانی خورده بود، ماشین از بین رفته بود اما خودش هیچ آسیبی ندیده بود.
*تحویل ۶۰۰ رأس گوسفند به نیازمندان در سال جاری
در همین حال، تلفن همراهش زنگ می‌خورد و او با یکی از دوستان برای تهیه ۳۰ فرش برای نوعروسان در استان فارس در حال هماهنگی  است و پس از پایان صحبت، ادامه می‌دهد: سال گذشته با کمک این جمع خیران بیش از ۵۰۰ رأس گوسفند به کمیته امداد دادیم و امسال ۶۰۰ گوسفند داده شده است.
از او درباره حجم زیادی از پوشه‌های قرار داده شده در قفسه اتاق می‌پرسم که یکی از آنها را برداشته و برایم توضیح می‌دهد: این پرونده بچه‌های ایتامی است که در صف تحت پوشش قرار دادن هستند. البته  ۴۰۰ کودکی که خانواده‌ام مورد حمایت قرار داده‌اند در استان‌های هرمزگان، سیستان و بلوچستان، فارس، کرمان، بوشهر و اردستان زندگی می‌کنند.
آیا خانواده شما غیر از مبلغ ماهانه کمک‌های دیگری به نیازمندان دارند؟
از سرِ تواضع سعی می‌کند پاسخ این سئوال را هم ندهد و با اندکی طفره رفتن ادامه می‌دهد: مجموع دوستان سالانه هزار تخت فرش به نیازمندان می‌دهند. توزیع لوازم التحریر در آغاز سال تحصیلی و توزیع ارزاق در ماه رمضان  از جمله این کمک‌هاست. برخی افراد در سالگرد پدر یا مادرشان به ما اعلام می‌کنند از طرف ما پانصد غذا به نیازمندان بدهید که ما نیز با استانها صحبت می‌کنیم و این غذاها توزیع می‌شود. نمونه دیگر کمک به این شکل است که اگر مراسم عروسی باشد خانواده صاحب مراسم اعلام می‌کنند تعدادی غذا در یک تالار به بچه‌ها بدهید تا این حرکت دعای خیری برای عروس و داماد باشد.
دلیل اینکه برخی افراد ثروتمند به نیازمندان کمکی نمی‌کنند و در کارهای خیر مشارکت ندارند، چیست؟
اگر کسی وارد این کار شود دیگر این کار را ترک نمی‌کند.مطمئن باشید اگر کسی وارد این باشگاه خیر شود ذائقه‌اش شیرین می‌شود. ما هر کدام در قبال مردم جامعه مسئولیتی داریم؛ البته درست است دولتها مؤظف هستند خدماتی ارائه کنند اما ما نیز مسئولیت داریم.
الان که وضعیت اقتصادی خوب نیست، هرکس در حد خود می‌تواند کمکی کند. از کمک به فامیل و اطرافیان تا افراد دورتر. ما در این چند سال سعی کردیم در مناطق مرزی و محروم کشور فعالیت کنیم.کار خیر، کاری ماندگار است. اگر انسان کار خیری کند هفت نسل او بهره می‌برد و اثرات دعای خیر همیشه  ادامه دارد.
به برخی دوستانم می‌گویم “اگر شما امروز نگران هستید که فرزندی و سرمایه‌ای دارید واگر فوت کنیم تکلیف زندگیمان ‌چه می‌شود بدانید اگر امروز مواظب یتیمان باشید فردا خدا مواظب یتیمان شما هست و نمی‌گذارد پشت اینها خالی شود و به بیراهه بروند.
البته کمک کردن تا حدی ذاتی است، ممکن است فردی متدین نباشد اما جوانمرد باشد. ممکن است فردی خیلی ثروت داشته باشد اما طبع بلندی نداشته باشد و در مقابل فردی باشد که ثروتی ندارد اما وقتی به خانه‌اش می‌روی می‌خواهد جانش را هم فدا کند و این به تربیت خانواده بر می‌گردد. وقتی فردی وارد کار خیر شد هر وقت کار خیری می‌کند درِ جدیدی نیز به رویش باز می‌شود.
شما که در زندگی فقر را حس نکردید، حال چطور احساس کردید که درد نداری و فقر سخت است و به فکر کمک کردن به دیگران افتادید؟
-واقعیت این است که من خیلی اوقات با توجه به اینکه در جریان کار فقرا هستم می‌نشینم گریه می‌کنم چون ما هم تا یک حدی توان کمک داریم. به کسانی که در کار خیر مشارکت نمی‌کنند می‌گویم که چرا از این سفره بی بهره هستند؟!
اگر ما به یتیمان کمک می‌کنیم در اصل آنها هستند که  به ما کمک می‌کنند؛ مثلاً به کودکی که غذا می‌دهیم بالاخره اموراتش می‌گذرد اما ما با این کار آدم شده و رشد می‌کنیم. ما به دعای این بچه‌ها احتیاج داریم و به دعای او نیازمند تر از نیاز او  به پول هستیم. با انجام کار خیر خدا به انسان عزت و آبرو می‌دهد و حمایت می‌کند.
به عنوان کسی که در امر خیر مشارکت دارید چه توصیه ای به افرادی دارید که تمکن مالی دارند و به هر دلیلی وارد کار خیر نشده اند.
من توصیه می‌کنم یک بار هم شده این کار را نوبر کنید. مرحوم آیت الله مجتهدی می‌فرمودند “این دعاهای مفاتیح الجنان را یک بار نوبر کنید و بخوانید، چون هر دعایی اثر خودش را دارد” حالا کار خیر هم همین طور است.
چقدر فرزندان‌تان را با موضوع کار خیر آشنا کردید؟
-سه پسر دارم و آنها هم چند فرزند را تحت پوشش دارند و سعی کردند همین راه را ادامه بدهند. سعی کردیم کارمان را با کمیته امداد هماهنگ کنیم. اوایلی که کار را شروع کردیم خواستم ثابت کنم که نیازی نیست که اگر خواستید کار خیر کنید حتماً باید تشکیلات و ساختمانی بگیرید. ما دیدیم کمیته امداد در نقاط مختلف امکاناتی دارد و می‌توانیم از این امکانات استفاده کنیم. سال گذشته بود که یک شب فردی به من پیامکی داد که در یکی از مناطق استان فارس هستم و فرزندم تب کرده و من هیچ پولی برای درمان ندارم. با هماهنگی که صورت گرفت همان شب مدیرکل امداد استان  به این مورد رسیدگی کرد.
 سعی می‌کنیم با دوستان در ایام ولادت و اعیاد مذهبی بچه‌ها را به سالنی دعوت کرده و بانی پیدا می‌کنیم و در آنجا جشن و محیط شادی فراهم می‌شود. دوستان بانی شده و سالی پانصد نفر از بچه‌های ایتام را به مشهد مقدس اعزام می‌کنیم.
از این تعداد بچه‌های تحت پوشش کسی بوده است در زمینه‌های علمی و کاری پیشرفت کرده باشد؟
-بله، هر سال تعداد زیادی دانشجو داریم و چند سال پیش دختر خانمی از قلعه گنج کرمان رتبه بیست علوم پزشکی را کسب کرد و هر سال تعدادی ازبچه‌ها به دانشگاه راه پیدا می‌کنند. همین الان دو نفر از نمایندگان مجلس این دوره کسانی بوده‌اند که  زمانی تحت پوشش کمیته امداد قرار داشتند.
باید این نکته را اضافه کنم که بچه‌ها غیر از فقر مالی، فقر محبتی دارند. همه ما مؤظف هستیم به سهم خودمان برای اینها کاری را انجام دهیم و  هرکس که به اندازه توانش کمک کند.ثروتمندان واقعا نسبت به جامعه مسئولند و اگر کسی امروز بتواند کمک کند و این کار را نکند فردا خداوند به شکل بدی او را مؤاخذه می‌کند.
او تعدادی از نامه‌های بچه‌های ایتام را نشان داده و بخش‌هایی از آنها را برایم می‌خواند. یکی از کودکان جنوب کرمان در یکی از این نامه‌ها خطاب به او این طور آورده است:  خیلی دوست دارم شما را از نزدیک ببینم. آرزو داشتم دوچرخه‌ای داشته باشم! اما دیگر چنین آرزوی ندارم چون مادرم سرطان ریه دارد و به سختی نفس می‌کشد.

مادرم هر ماه باید برای درمان به یزد برود و اگر می‌توانی به مادرم کمک کن! من همیشه به بچه‌هایی که با موتور به مدرسه می‌آیند نگاه می‌کنم و می‌گویم “ای کاش من هم پدر داشتم!” یا کودکی که در نامه‌ای  نوشته بود ما بچه‌ها تا به حال به مشهد نرفتیم و آرزوی زیارت داریم! اگر می‌توانید ما را به مشهد ببرید!

 

 

 

منبع: فارس