به گزارش کودک پرس، گاهی در بحبوبهی مشکلات اقتصادی، «بابا نان داد» تبدیل به شعار شد تا کنایه بزنیم و مردان سیاست را متوجه مشکلات معیشتی مردم میهن مان کنیم. شاید هنوز باشند کسانی که ندانند کتاب فارسی اول دبستان با آن همه مطالب غنی و آموزندهاش را چه کسی قلم زد.
زنگ اول فارسی
برپا !… بر جا
معلم لوح آموزشی را به تخته سیاه میزد
تصویر گربههای بازیگوش و زنی که در تشت لباس میشست را میدیدیم دلمان تنگ مادرمان میشد. درس اول بابا آب داد، بابا نان داد، گرسنه میشدیم و دلمان برای نان داغ روی دست بابا هوری پایین میریخت، معلم تکرار میکرد:« بابا نان داد» یاد نان داغ صبحانه میافتادیم که حتی با اصرار مادر هم نخوردیم و گرسنهامان میشد.
اکرم و امین چقدر سیب و انار و بادام داشتند و مادرشان چه آبگوشتها و آشهای لذیذی پخت و در کاسه ریخت و سر سفره گذاشت و کوکب خانم چقدر مهمان نواز و کدبانو بود!
چه دوستیهای بیریایی در کتاب کلاس اول یاد گرفتیم همان موقع که طاهره مریض شد و مدرسه نرفت و دانشآموزان با آموزگارشان به دیدارش رفتند و به ما درس مهربانی دادند.
آموختیم کشور ما دریا و کوهستانها و دشتهای فراوانی دارد. و مردم میهن ما در هر کجا که زندگی کنند ایرانی هستند!
همان کلاس اول، ما را به مزرعه گندم برد، به نانوایی، و یادمان داد که از یک نوروز تا نوروز بعد، یک سال است. یکسال که تمام این مهربانیها میتواند در دلش باشد.
و چه حس غرور قشنگی را در اوج کودکی با خواندن «خوب و عزیزی، ایران زیبا! پاینده باشی ای خانه ما» تجربه کردیم.
«سیدعباس سیاحی» را بیشتر به خاطر کتاب فارسی اول دبستان میشناسند، در حالی که وی در رنگرزی فرش بسیار خبره و چیرهدست بود، استاد بزرگ رنگرز سنتی و چیرهدست فرش ایران بعد از تحمل پنج سال بیماری، دهم اسفند 96 درگذشت.
استان فارس میزبانی معلم فرزندان ایران را بنا بر وصیت استاد سیاحی عهده دار است و وی در کنار محمد بهمن بیگی، بنیانگذار آموزش و پرورش عشایری در کشن شیراز آرام گرفت.
این استان چیرهدست آنقدر ارام و غریبانه در آرامستان کشن شیراز دفن شد که بسیاری از شاگردانش در سراسر میهن از خبر تدفین و تشییع معلم کلاس اولشان بیخبر ماندند.
ارسال دیدگاه