از روح بچه‌ها در برابر کرونا محافظت کنیم

بچه‌ها تصورشان از ویروس یک هیولاست. مثل هیولایی که در تخیلشان داخل کمدلباس یا پشت پرده است. بهترین راه این است که ویروس را برای کودک نقاشی کنیم. درباره ویروس بازی کنیم.

به گزارش کودک پرس ، کودکان در سنین ابتدایی مهارت تفکر انتزاعی ندارند و در سنین بالاتر هم این تفکر در آنان خیلی قوی نیست. به همین خاطر در برابر مشکلاتی که نمی‌توانند آن‌ها را به صورت انتزاعی درک کنند از نظر روحی آسیب‌پذیر هستند.

طی چند روز گذشته با شیوع بیماری کرونا در کشور ذهن و گفتار بسیاری از والدین درگیر این بیماری شد.  حالا که مدارس هم تعطیل شده است، بسیاری از بچه‌ها سوالات زیادی درباره این بیماری دارند. والدین می‌گویند از یک طرف باید به کودکان خود آموزش پیشگیری بدهیم تا در برابر این بیماری عفونی از خود مراقبت کنند و علت مراقبت ما را هم متوجه بشوند. از آن‌طرف نمی‌خواهیم دنیای پز از زیبایی آن‌ها درگیر استرس و اضطراب از دست دادن نزدیکان و فکر مرگ و نابودی بشود.

اگر شما هم از آن دسته از والدین هستید که دوست دارید علاوه بر جسم بچه‌ها از روح آن‌ها را هم در برابر کرونا مراقبت و مواظبت کنید، صحبت‌های فتانه ارجمندی؛ روان‌شناس بالینی کودک و نوجوان را در این گفت‌و گو بخوانید.

بهترین راه صحبت درباره بیماری کرونا با کودکان چیست؟

بچه‌ها بسیار عینی هستند و تا جایی که امکان دارد باید آموزش‌هایی که به آن‌ها می‌دهیم عینی و قابل مشاهده باشد. یعنی اگر می‌خواهیم طریقه صحیح دست شستن را به آن‌ها یاد بدهیم این آموزش باید از طریق عکس، فیلم، داستان‌هایی که عکس دارد و یا توسط خودمان به صورت عملی و توضیحی برای کودک باشد.

گفتن موضوعات انتزاعی مثل اینکه « باید دستهاست را بشویی تا ویروس نگیری» یا گفتن جزئیات زیاد مثل اینکه «کرونا از انسان به انسان منتقل می‌شود» برای بچه‌ها ضرورتی ندارد.

نکته مهم دیگر هم این است که همه اطلاعات لازم را یک‌جا به کودک ندهیم. مثلا یک‌دفعه او را بنشانیم و از سیر تا پیاز ماجرای شیوع کرونا و نحوه انتقال و مراقبت‌های پیشگیری را بازگو کنیم. حجم اطلاعات زیاد بچه‌ها را سردرگم می‌کند. از آن‌طرف نیازی به گفتن همه اطلاعات نیست. بلکه فقط باید اطلاعات ضروری به کودک منتقل بشود. مثلا درباره موضوع کرونا همینکه به کودکان نحوه صحیح شستن دست و تماس با دیگران و محیط بیرون را بگوییم، کفایت می‌کند. اگر کودکی بزرگتر بود و سوالات دیگری داشت می‌شود بیشتر هم توضیح داد. اما این توضیحات هم به محض اینکه کودک را قانع کرد کافیست و نیازی به انتقال همه جزئیات و اطلاعاتی که می‌دانیم یا حتی شک داریم نیست.

حتی لازم است برخی کارها را خودمان در قبال کودک انجام بدهیم بدون اینکه او را متوجه کنیم. مثلا بدون اینکه توضیح بدهیم این هفته او را به خانه‌بازی یا پارک نبریم و به جای آن برنامه‌های مفرح دیگری در خانه بچینیم.

چون قبلا حرفی درباره این موارد پیشگیری نزده‌ایم یا سختگیری این روزها را نداشته‌ایم ممکن است باز هم کودک ما دچار اضطراب بشود؟

اصلا چرا ما مضطرب می‌شویم؟ وقتی شرایط غیرقابل پیش‌بینی باشد مضطرب می‌شویم. از نکات خوب این است که به کودک زمان بدهیم. یعنی بگوییم مشکلی پیش آمده که چهار هفته یا شش هفته ممکن است طول بکشد. در این شش هفته باید این نکات را رعایت کنیم تا بیمار نشویم. این تعیین زمان کودک را از شرایط غیرقابل پیش‌بینی خارج می‌کند و اضطرابش را از بین می‌برد.

البته این را هم باید در نظر بگیریم که مقدار کمی اضطراب و اضطراب غیرمضر، ضروری است. این‌طور هم نباشد که اوضاع را غیرواقعی و بیش از اندازه خوب جلوه بدهیم. به هر حال ویروسی در کشور در حال شیوع است و اوضاع جدی است. کودک هم باید این موضوع را متوجه باشد. درصد کم و کنترل شده‌ای از اضطراب باید باشد تا شرایط را با روزهای عادی متفاوت کند و بچه هم مراقبت از خود را جدی بگیرد. در این صورت است که آموزش‌ ها هم موثر هستند و کودک آن‌ها را رعایت می‌کند.

در این بین روحیه خود کودک در بروز اضطراب نقشی ندارد؟

البته دارد. بچه‌هایی که ظرفیت هیجانی پایینی دارند بیشتر دچار اضطراب می‌شوند. این‌ها بچه‌هایی هستند که هیجانات در آن‌ها تثبیت‌شده نیست.  علتش هم یا این است که والدین هیجانات کودک را از سنین پایی‌نتر در مسیر مناسبی هدایت نکرده‌اند یا ژن وسواس اضطراب در والدین وجود داردرو به کودک منتقل می‌شود.

مثلا من مراجعی داشتم که مادرش سرپرستار بود و از کودکی یاد گرفته بود که دستهایش را طبق دستورالعمل ورود به اتاق عمل بشوید. همین موضوع کودک را دچار وسواس کرده بود.

در این شرایط هم اگر مادر وسواسی آموزش‌ها را بسیار پرفشار برای کودک شروع کند، اضطراب از مرحله مفیدی که قبلا درباره آن صحبت کردیم خارج شده و خط قرمز را رد می‌کند.

اگر والدینی کودکی با این مشخصات دارند شرایط کنونی و موضوع کرونا را باید چه‌طور برای او توضیح بدهند؟

هیجانات این بچه‌ها باید کنترل بشود. مثلا هر آموزشی باید به گفتن جملاتی از این دست همراه باشد. «ما مراقب تو هستیم»، «اتفاقی نمی‌افتد فقط باید از خودمان مواظبت کنیم» «یک وقت نترسی‌ها! ما نمی‌گذاریم اتفاقی برای تو بیفتد»

در این روش نه اوضاع را انکار کرده‌ایم که خدای ناکرده غفلت کودک را در پی داشته باشد، نه اوضاع را برای او تبدیل به بحران و اوضاع اضطرابی کرده‌ایم.

برخی از والدین می‌گویند فرزند ما دچار اضطراب و فکر مردن می‌شود. یعنی مرتب می‌پرسد حالا قرار است بمیریم؟ نکند مامان یا بابا یا مادربزرگ بمیرد؟

اول این را بگویم که تکرار قسمت‌های نگران‌کننده ماجرا هم صحیح نیست. مثلا مادری مرتب به فرزندش می‌گوید:« عزیزم نترسی‌ها! چیزی نمیشه» اتفاقی می‌افتد این است که کودک کم‌کم با خودش می‌گوید نکند یک چیزی هست که مامانم مرتب می‌گوید نترس. یعنی تکرار حرف‌های دلداری دهنده هم مضر است و باید تعادل را در این مورد هم رعایت کنیم.

دروغی که والدین باید همیشه به فرزندشان بگویند این است که همیشه پیش او هستند. در این شرایط اگر بخواهیم خیلی واقع‌بینانه با ماجرا برخورد کنیم و مثلا بگوییم: « اگر من هم رفتم مادربزرگ پیش توست» این حرف ضربه بزرگی برای کودک است. چون والدین جای خود و پدربزرگ و ماردبزرگ یا هر قوم و خویش آنشای دیگری در جای خود برای کودک مهم هستند.

کودک باید اطمینان داشته باشد که والدین همیشه کنار او هستند و از پیش او نمی‌روند. با بالاتر رفتن سن کودک موضوع فقدان را درک خواهد کرد. اما باز کردن این مسئله پیش سن مناسب برای او ضربه روحی و به وجود آورنده وسواس از دست دادن، خواهد بود. باید جملاتی مثل «ما همیشه کنار تو هستیم» «از تو مراقبت می‌کنیم» «ما هیچوقت تو را ترک نمی‌کنیم» برای کودک به یک اصل بدیهی تبدیل کنیم تا این اضطراب از وجود کودک ما دور بماند.

همدردی هم یکی دیگر از اصول موثر در اضطراب‌های اینگونه است. «می‌دانم شاید ترسیده باشی یا فکر کنی ممکن است یکی از دوستانت را از دست بدهی یا خودت دچار بیماری بشوی. ما هم نگران تو هستیم و دوست نداریم هیچکدام از این اتفاق‌ها بیفتد. برای همین از تو مراقبت می‌کنیم»

بعضی از بچه‌ها درگیر چگونگی ماجرا می‌شوند. مثلا می‌پرسند ویروس الان کجاست یا چه‌طور توی بدن می‌رود. یا شاید الان توی بدنم رفته است. پاسخ و رفتار درست نسبت به این دست سوالات بچه‌ها چیست؟

همان‌طور که گفتیم بچه‌ها تفکر انتزاعی قوی ندارند و برای توضیح این دست مسائل باید آن‌ها را عینی کرد.

بعضی از بچه‌ها تصورشان از ویروس یک هیولاست. مثل هیولایی که در تخیلشان داخل کمدلباس یا پشت پرده است. بهترین راه این است که ویروس را برای کودک نقاشی کنیم.  درباره ویروس بازی کنیم. اگر می‌خواهیم راه‌های انتقال را بگوییم از کلماتی مثل «ویروس میاد پیش ما» یا «ویروس در خودنمون رو می‌زنه و ما نباید در رو برایش باز کنیم» استفاده کنیم. یا از خودش کمک بخواهیم تا ببینیم چه در ذهنش هست. مثلا بپرسیم «تو خودت فکر می‌کنی ویروس الان کجاست؟»

بدترین راه توضیح علمی ماجرا به بچه است. توضیحات علمی، حتی انواع ساده آن نه تنها برای کودک مفید نیست بلکه حتی ممکن است او را آشفته و سردرگم کند با بترساند.

بعضی از والدین می‌گویند ما در خانه موبایل را کنار می‌گذاریم و تلویزیون هم روشن نمی‌کنیم. باز با این حال احساس می‌کنیم کودک ما تحت تاثیر اضطراب موجود در جامعه قرار می‌گیرد.

واقعیت این است که ممکن است شما از نظر ظاهری مراقب باشید اضطراب به خانه نفوذ کند اما بچه‌ها بسیار باهوش‌تر از این حرف‌ها هستند و حتی از حالت چهره شما متوجه تغییرات می‌شوند.

مثلا شما تا دیروز هر وقتی از سرکار می‌آمدید چهره خندان و سرحال داشتید. اما این روزها تحت تاثیر وضعیت غیرعادی، چهره شما کمی گرفته است. کودک سریعا متوجه می‌شود که اتفاقی افتاده است و خودش هم از لابه‌لای صحبت‌های شما هرچند صحبت‌های غیرمستقیم موضوع را می‌فهمد.

به عنوان والدین این را باید در نظر بگیریم که ما بخشی از اضطراب خودمان را با صحبت کردن با والدین، دوستانمان یا کسانی که به ما آرامش می‌دهند به تعادل می‌رسانیم و برطرف می‌کنیم. اما کودک دوستی که از خودش بیشتر بفهمد و او را آرام کند ندارد.

من برای کمک به بچه‌ها در این شرایط، بازی آزاد را پیشنهاد می‌کنم. بازی آزاد؛ بازی است که بیشتر از یک‌ربع تا یک ساعت بازی را با بچه انجام بدهیم که کاملا مطابق میل او باشد و قوانینش را هم خودش وضع کند. مثلا اگر بازی روتینی هست که کودک ترجیح می‌دهد قواعدش را به هم بزند، مخالفت نکنید و با او همراهی کنید. در این روش کودک تمام استرس‌ها و اضطراب‌هایش را در بازی تخلیه می‌کند. در بازی آزاد کودک برون‌ریزی دارد و برون‌ریزی هیجانات او را آزاد می‌کند و باعث می‌شود به تعادل برسد.تنها قانون این بازی باید این باشد که کودک آسیب نبیند و به کسی هم آسیب نرساند.

صحبت درباره هیجانات کودک هم روش موثری است. قبل از خواب، وقتی در ماشین هستیم یا در هر شرایط مناسب دیگری از او بپرسید: « درباره این حرف‌ها چه احساسی داری؟» سر حرف را باز کنید تا بچه هم هیجانات خود را بیرون بریزد.

 

 

 

 

منبع: فارس