در ستایش بدجنسی

«سیمپسون‌ھا» تفاوت‌ھای زیادی با انیمیشن‌ھای پیکساری دارد...

به گزارش کودک پرس  نزدیک به دو دھه از آغاز پخش خانواده سیمپسون می‌گذرد و در این مّدت یکی از پرھوادارترین مجموعه‌های کارتونی آمریکا بوده است. سال2007 فیلم سینمایی خانواده سیمپسون ھم به بازار آمد و اکران نسبتاً موفقی داشت. قدمت و گستردگی نفوذ خانواده سیمپسون در رفتارشناسی خانواده‌های امروزی آمریکا میتواند محّل بررسی و کاوش مقالات فراوانی از زوایای گوناگون باشد؛ اما در این یادداشت قصد داریم خانواده سیمپسون را به عنوان یک پدیده اجتماعی و رسانه‌ای مورد بررسی قرار دھیم. این کارتون بسیار محبوب در ابتدا به شکل میان برنامه‌های 30ثانیهای طراحی شده بود که قبل و بعد از آگھی‌ھای بازرگانی یکی از نمایش‌ھای تلویزیونی پخش می‌شد؛ مثل ھمین میان برنامه‌های انیمیشن خودمان که اتفاقاً طرفداران زیادی ھم دارند. اما نکته اینجاست که میان برنامه‌های خانواده سیمپسون به سرعت تغییر جایگاه می‌دھند و از چاشنی آگھی‌ھای بازرگانی به یک سریال کارتونی مستقل با میلیون‌ھا بیننده پروپاقرص مبدل می‌شوند. اتفاقی که احتمالاً ھرگز برای میان برنامه‌های کارتونی ما نخواھد افتاد.

وقتی جای دیو و دلبر عوض میشود کارتون‌ھای مثبت والت دیسنی و آن پایان‌ھای خوش شیرین را فراموش کنید؛ در خانواده سیمپسون قرار نیست ھمه چیز به خوبی و خوشی تمام شود و ھمه عاقبت به خیر شوند.

انیمیشن‌ھای سه بعدی خوش رنگ و لعاب استودیوی پیکسارو آن نیک اندیشی رؤیایی قھرمانان مثبت را فراموش کنید؛ در خانواده سیمپسون قرار نیست ھمیشه خیر مورد ستایش قرار بگیرد و بر شر پیروز شود. اینجا پیروزی بیشتر با رذالت و حقه بازی‌ھای کوچک است. جھان خانواده سیمپسون به اندازه جھان کارتونی دیسنی و پیکسار باشکوه، رؤیایی، مثبت و زیبا نیست اما درست به ھمان اندازه اصیل و مطابق با واقعیت‌ھای عینی آدمھای جامعه آمریکایی است. اگردسنی و پیکسار مبلغ ارزشھای آمریکایی ھستند و از ھنجارھای سیاسی و مذھبی رسمی دفاع می‌کنند، خانواده سیمپسون دقیقاً برعکس آنھا عمل می‌کند و به شیوه‌ای منتقدانه و حتی تسمخرآمیز سبک زندگی و ارزشھی رسمی جامعه آمریکا را زیر سؤال می‌برد. خانواده سیمپسون سرشار از کنایه‌های مضحک سیاسی است و مدام سیاستمداران و احزاب آمریکا را دست می‌اندازد. ضمن آنکه نوع نگرش رسمی جامعه به مذھب و اعتقادات دینی نیز ازجمله مسائلی است که در این مجموعه به چالش کشیده می‌شود و وجوه احمقانة آن مورد تأکید قرار می‌گیرد. نفوذ این کنایه‌ها و لحن سخره آمیز سریال تاحّدی زیاد است که جورج بوش پدر در یکی از سخنرانی‌ھای معروف خود گفته بود: «ما در جامعة آرمانی آمریکا خواھان خانواده‌هایی مانند خانواده سیمپسون نیستیم». این اظھارنظر صریح درباره یک مجموعه کارتونی آن ھم ازسوی بلندپایه ترین مقام سیاسی آمریکا نشان می‌دھد که انتقادھای تمسخرآمیز خانواده سیمپسون در شکل گیری طرز تلقی و ذھنیت عمومی مردم آمریکا چقدر تأثیرگذار بوده است. چون ھرگز سابقه نداشته که رئیس جمھور آمریکا نسبت به یک سریال کارتونی عامیانه اینگونه خصمانه موضع بگیرد و واکنش نشان بدھد. خانواده سیمپسون در طول دو دھه چنان حوزه گستردهای از افکار عمومی را تحت پوشش قرار داده که سیاستمداران جمھوریخواه مانند جورج بوش و آرنولدت شوارتزنگر ھمواره نسبت به دلالت‌ھای سیاسی ضدقدرت این سریال موضعی خصمانه داشته‌اند و اصولاً مخالف ادامة پخش تلویزیونی آن بوده‌اند. بیشتر خانواده‌ها و والدین محافظه کار نیز خانواده سیمپسون را سریالی گمراه کننده و مضر می‌دانند که برای کودکان بدآموزی دارد چون رذالت و ضدارزشھای منفی را تبلیغ می‌کند و برخلاف شیوه رایج در داستان‌ھای کودکانه و کارتونھای آمریکایی، افراد بدجنس و بی تربیتی که جامعه را به مسخره می‌گیرند درنھایت نه تنھا تنبیه نمی‌شوند بلکه به رستگاری ھم می‌رسند. خود ھومر سیمپسون که نمونة یک پدر سربه‌هوا و حقه باز است مدام به پسرش بارت روکم کنی دارد و میخواھد حالش را بگیرد. حتی گاھی مجبورش می‌کند که کارهای شیطنت آمیزی انجام دھد که اگر از پسربچه ای سرتق ھم سربزند قابل نکوھش است ولی پدر خانواده به جای آنکه پسرش را از اینگونه کارھا نھی کند، با او کل کل راه می‌اندازد و مجبورش می‌کند که مثلاً شیشه ھمسایه را با سنگ بشکند وگرنه متھم به ترسو بودن می‌شود. طبیعی است که جامعة محافظه کار پروتستان‌ھای سنتی آمریکا نتوانند چنین رابطه ای میان یک پدر و پسر نمادین را آنھم در برنامه‌ای کارتونی که برای کودکان ساخته می‌شود، تحمل کند.

نقد قدرت از موضع مخالف:

خانواده سیمپسون ساختار قدرت در آمریکا را به نقد می‌کشد و کارکردھای دستگاه‌های دولتی را با لحنی نیشدار مسخره می‌کند. اساساً بافت ضدقدرت سریال به مذاق حافظه کاران خوش نمی‌آید. خانواده سیمپسون مخالف ارزش‌ھای دست راستی جمھوریخواھان است اما طرفدار دموکرات‌ھا نیز نیست. در این سریال قدرت سیاسی به طور مطلق و بدون استثناء نقد می‌شود و این نقد در قالب اشارات ھمه فھم و بامزه‌ای انجام می‌شود که شباھت زیادی به طنز ژورنالیستی دارد. خانواده سیمپسون به فساد حکومتی و سوءاستفاده حاکمان از قدرت سیاسی می‌پردازد و سپس فساد شرکت‌ھای بزرگ و صاحبان بانفوذ و ثروتمند این شرکت‌ھا را به نقد می‌کشد. رئیس پلیس شھر اسپرینگفیلد نمونة روشنی از یک پلیس فاسد است. او از ھومر سیمپسون (پدر خانواده) آشکارا تقاضای رشوه می‌کند و ضمناً به قدری کودن است که گاھی حماقت‌ھایش به عنوان نمادی از حاکمیت زور بدون تعقل و ھوش نشان داده می‌شود. شھردار اسپرینگفیلد ھم دست کمی از رئیس پلیس ندارد. او ھم با تطمیع مردم و پرداخت رشوه‌ه‌ای کلان کارش را راه می‌اندازد و اگر کسی بخواھد دربرابر روش‌ھای غیرقانونی و سودجویانة او قد علم کند با تیم وکلای ماھری که در استخدام شھردار ھستند طرف می‌شود. در قسمتی از سریال ھومر قصد دارد شرکت کامپیوتری کوچکی راه بیندازد اما بیل گینس و مزدورانش می‌آیند و خانه اش را روی سرش خراب می‌کنند؛ یعنی شرکت بین المللی بزرگی چون مایکروسافت تا این اندازه انحصارطلب است که حتی رقیبی کوچک در شھرستانی دورافتاده را تحمل نمی‌کند.

دو حزب بزرگ آمریکا نیز از طعنه‌های انتقادی خانواده سیمپسون بی نصیب نمانده‌اند. سیاست‌ھای عوام فریبنانه این دو حزب بارھا مورد تمسخر قرار گرفته اند. خانواده سیمپسون می‌گوید بی کفایتی دولت آمریکا که برخاسته از ھمین دو حزب است نتیجة بلاھت رھبران سیاسی احزاب است. وقتی جلسه حزبی جمھوریخواھان در سریال نشان داده میشود روی دیوار چین شعارھایی به چشم میخورد: «ما خود شیطان ھستیم» و «بدترینھا را برای شما آرزومندیم» و در جلسة دموکرات‌ھا این شعارھا دیده می‌شود: «ما از زندگی و از خودمان متنفریم» و «ما توانایی اداره کشور را نداریم». جالب است که این شعارھا دقیقاً منعکس کننده دیدگاھی است که مردم آمریکا نسبت به این دو حزب دارند؛ یعنی جمھوریخواھان را جنگطلب و قدر می‌دانند و دموکراتھا را بی عرضه و عوام فریب. خانواده سیمپسون به صورت غیرمستقیم نظر مردم را درباره دولتمردان آمریکا بیان میکند و حتماً قبول دارید که لحن طنز و کنایه (اگر درست و بجا به کار گرفته شود) ھمواره تأثیری قویتر از موعظه یا نقد مستقیم دارد. ھمین لحن بامزه و صداقتی که سیمپسونھا در نقد مواضع سیاسی و اقتصادی دولت آمریکا دارند، باعث شده که عده زیادی از مردم با این سریال احساس نزدیکی کنند و با آن ھم عقیده باشند؛ مثلاً در یکی از قسمت‌ھای سریال، مارج (مادر خانواده) از پدربزرگ می‌پرسد که آیا تابه حال فکر کرده که چرا وقتی ھیچ کاری انجام نمی‌دھد بازھم از دولت حقوق دریافت می‌کند و پدربزرگ در پاسخ می‌گوید: «گمان کنم دوباره دموکراتھا روی کار آمده اند». این دیالوگ به عقیده عمومی مردم آمریکا نسبت به سیاستمداران حزب دموکرات اشاره دارد که وقتی به قدرت می‌رسند کمک‌ھای مالی زیادی به افراد مفتخور و ناکارآمد ارائه می‌دھند.

اخلاق در خانواده

خانواده فلاندرز دقیقاً در نقطة مقابل خانواده سیمپسون قرار دارند. ندفلاندرز (پدر خانواده) نماد یک بورژوای مدرن آمریکایی است که گرایش‌ھای مذھبی پررنگی دارد و صاحب درآمدی نسبتاً بالاست. ند فلاندرز پدری اخلاقگرا و به شّدت جامعه پذیر است که به ارزشھای جامعه احترام می‌گذارد و خانواده‌اش را در چھارچوب قواعد اخلاقی و تربیتی رسمی سرپرستی می‌کند. خانواده فلاندرز و بخصوص شخص پدر خانواده ھفته‌ای چندبار به کلیسا می‌روند، مالیاتشان را به موقع پرداخت می‌کنند و مطیع ارزشھای اجتماعی ھستند. درمقابل، سیمپسونھا آدمھای بی مبالات، متقلب و بازیگوشی ھستند که ھرجا از دستشان بربیاید اخلاقیات و حتی قوانین اجتماعی را دور میزنند و راھی پیدا می‌کنند که زودتر به منافع شخصی خودشان برسند. ھومر و پسر نوجوانش دست به کارھایی می‌زنند که در نگاه خشک جامعه، ناھنجار و رذالت آمیز جلوه می‌کند. آنان برعکس خانواده به ھنجار و آرام فلاندرز نمادھایی ازنوعی شیطنت نبوغ آمیز ھستند که ھنجارھای رسمی را تحقیر می‌کند و با رفتارش می‌خواھد توخالی بودن قوانین اجتماعی را ثابت کند. نکته اینجاست که اغلب بینندگان با ھومر سیمپسون شرور حقه باز شوخ طبع لاابالی ھمذات پنداری بیشتری احساس می‌کنند تا ندفلاندرز به ھنجار، جامعه پذیر، مبادی آداب؛ چون ھومر و خانواده اش ھرچقدر ھم که بد و سرکش باشند دستکم صادق و خودمانی ھستند اما ندفلاندرز یک آدم محافظه کار خودپسند است که در رفتارش نوعی ریاکاری و خودنمایی تنفرانگیز دیده می‌شود؛ حتی رفتارھای مذھبی ندفلاندرز و آمد و رفت ھمیشگی اش به کلیسا بیش از آنکه از نیاز به معنویت سرچشمه بگیرد، حاصل اصراری است که او به خوب ظاھر شدن دربرابر نگاه مردم دارد.

مجموعه ای از کاریکاتورھای متحرّک

جھان کارتونی خانواده سیمپسون از ھرنظر منحصربه فرد و بکر است؛ چه ازلحاظ شیوه طراحی و فضاسازی با خطوط ساده مدوّر و منحنی و چه ازلحاظ نوع رنگ بندی و ساختار کمیک اشیاء؛ مثلاً رنگ پوست شخصیت‌ھای سفیدپوست به جای رنگ صورتی که معمولاً در کارتون‌ھا بکار می‌رود یک جور زرد عجیب وغریب است. مت گرونینگ شخصیت‌ھای مجموعه را با گرافیکی ساده و با الھام از خانواده خودش طراحی کرد. ھمین سادگی خطوط و فضاھای دوبعدی بعدھا به مھمترین مشخصه بصری خانواده سیمپسون تبدیل شد و درحال حاضر جزء نمادشناسی مجموعه‌های کارتونی آمریکا محسوب می‌شود. دستورزبان و ساختار مضمونی خانواده سیمپسون به دنیای کاریکاتور بسیار شبیه است. اصلاً خانواده سیمپسون پیش از آنکه انیمیشن تلویزیونی باشد کاریکاتور متحرّک است و تمام تصویرھایی که در سریال می بینیم کاریکاتورھایی از موقعیتھای مشابھی ھستند که در زندگی مدرن وجود دارد. پسزمینه و فرم بصری خانواده سیمپسون با استفاده از نماھای ساده و خلوت چیدمان یافته و ھمین موضوع باعث می‌شود که تمرکز مخاطب روی شخصیت‌ھای اصلی و ماجراھای محوری افزایش یابد. تصاویر شلوغ و رنگ‌های تند در خیلی از مواقع می‌تواند حواس بیننده را پرت کند و جزئیات کم اھمیت را در مرکز توجه قرار دھد. قسمتی از ھویت خانواده سیمپسون مربوط می‌شود به گرافیک دوبعدی و شیوه طراحی با دست که خواص چھره‌ها و ویژگی شخصیت‌ھا را شکل می‌دھد. با اینکه این روزھا اکثر فیلمھا و مجموعه ھای انیمیشن به شیوه سه بعدی و با استفاده از فناوری‌ھای کامپیوتری ساخته می‌شوند اما سازندگان خانواده سیمپسون ھمچنان اصرار دارند که از ھمان شیوه قدیمی و آشنا برای تولید سریال‌شان بھره بگیرند. البته خیلی از تکنیک‌ھای مدرن مثل حرکت‌ھای دوربین و نحوه نورپردازی در قسمتھای جدید مجموعه به کار گرفته شده اما تغییر ماھیت ساختاری خانواده سیمپسون ریسک بالایی برای سازندگانش به ھمراه دارد که کمترینش ازبین رفتن احساس آشنایی و صمیمیتی است که از 20سال پیش تا حالا با کارتون محبوب‌شان پیدا کرده اند. ضمن آنکه خانواده سیمپسون در ذات خودش یک کمیک بوک یا کتاب کاریکاتور متحرّک است و سازگاری چندانی با گرافیک سه بعدی ندارد. ھمانور که قسمتی از جّذابیت کمیک بوک‌ھا به خاطر طراحی دستی و حس وحال گرافیک دوبعدی است، خانواده سیمپسون نیز به فرم کلاسیک طراحی‌ھایش وابستگی زیادی دارد.

منبع:  مهدپرتال