مشکلات و معایب جدی تک فرزندی برای والدین و کودک

خانواده های امروزه به تک فرزندی رو آورده اند و برای این کار خود دلایل متنوعی دارند در صورتی که این تک فرزندی می تواند آسیب بزرگی به کودک بزند.

به گزارش کودک پرس ، خانواده های امروزه به تک فرزندی رو آورده اند و برای این کار خود دلایل متنوعی دارند در صورتی که این تک فرزندی می تواند آسیب بزرگی به کودک بزند.

معایب و مشکلات تک فرزندی برای والدین و خود کودک

خانواده های امروزی با نسل قبل تفاوت بسیاری دارد، زوج های جوان توان و تحمل داشتن فرزندان زیاد را ندارند در حالیکه نسل قبل، فرزندان بسیاری را به دنیا آورده و تربیت می کردند مانند زوج های امروزی از تربیت فرزندان گله مند نبودند. بسیاری از زوج های جوان دچار استرس و فشار روحی هستند به طوریکه ظرفیت روانی لازم برای تربیت فرزند را ندارند. علاوه بر این افزایش سن باعث تمایل بیشتر به داشتن یک فرزند می شود. برخی دیگر به دلیل مشکلات خود، به داشتن یک فرزند قانع هستند و همچنین به دلیل افزایش سن مادر، مشکلات ناباروری و مواردی دیگر ترجیح با داشتن یک فرزند دارند.

امروزه بیشتر کودکان تنها هستند و دیگر از تمسخر و یا امتیاز بودن، خبری نیست و کمتر کودکی لذت داشتن خواهر و برادر را می چشد. این نسل در آینده مفهوم خاله، دایی، عمه و عمو را درک نخواهند کرد.

مشکلات تربیتی تک فرزندها

در مطلب قبلی بخش خانواده پلاس نمناک اشاره داشتیم که حمایت زیاد والدین از تک فرزند باعث می شود که او عواقب کار اشتباه خود را نبیند و مسئولیت کار خود را نپذیرد. این والدین در برابر خواسته های فرزند خود همیشه تسلیم می شوند و مخالفتی با آنها انجام نمی دهند.

کودکی که تک فرزند خانواده است اگر تحت مراقبت افراطی پدر و مادر تربیت شوند تبدیل به فردی کم تحمل و ضعیف خواهد شد، زیرا از دیگران انتظار مراقبت و توجه بیشتری دارد که موجب ناتوان تر شدن او می شود.

در صورتی که پدر و مادرها اجازه ندهند تا کودک با احساسات ناراحت کننده مواجه شده و یا امکان ابراز احساسات را به کودک ندهند، موجب کم تحمل شدن او در برابر این نوع احساسات خواهند شد.

هم والدین و هم پدربزرگ و مادربزرگ ها تمام آرزوهای خود را در فرزند می بینند که خود موجب آسیب های روانی بسیاری در کودک می شود.

یکی از روش های تربیتی غیر اصول و نادرست، اعمال فشار برای پیروی از الگوهای افراطی رفتاری مورد توجه والدین و خارج از ظرفیت و توانایی کودک است؛ به طور مثال برخی از پدر و مادرها، فرزند خود را مجبور به تحصیل در رشته مورد نظر خودشان می کنند که در زندگی خود موفق به کسب مهارت در آن رشته نشده اند. درحالی که شاید فرزند هرگز رغبتی به تحصیل در آن رشته نداشته باشد.

بسیاری از خانواده ها با روش های تربیتی غلط در مورد تک فرزند، به هوش هیجانی کودک آسیب می زنند. حمایت افراطی آنها از کودک علی رغم قابلیت و استعداد کودک، موجب کاهش بازدهی و بهره برداری از استعداد در آینده می شوند.

تک فرزندها امکان برقراری ارتباط و کسب مهارت های زندگی از طریق هم سن و سال هایشان را ندارند، زیرا تجربه آنها در حسادت، رفاقت و دوستابی کمتر است. به همین دلیل وجود جایگزین برای این موقعیت ها و قرار داشتن کودکان در میان همسالان بیشتر احساس می شود.

آسیب های تک فرزندی

تک فرزندی تبعات خاص خود را دارد. تک فرزند داشتن موجب می شود تا والدین همه عواطف و محبت خود را برای یک کودک هزینه کنند که در این صورت کودک، تنها والدین خود را دیده و تجربه داشتن خواهر یا برادر را نخواهد داشت. علاوه بر این روانشناسان اعتقاد دارند که نباید دوستان مهدکودک جایگزین خواهر یا برادر شود زیرا تک فرزندها دچار انزوا، عدم استقلال و گوشه نشینی خواهند شد.

بسیاری از تجربیات کودک مربوط به تعاملات آنها با خواهر یا برادرشان می شود و بر همین اساس نیز دنیای پیرامون خود را بهتر می شناسند. نحوه صحبت با بزرگترها و مطرح کردن نیاز های خود را می آموزند. کودکان تک فرزند دنیای خود را از دید والدین مشاهده کرده و کشف می کنند.

برخی از والدین تصور می کنند با فرستادن کودک به مهد، روابط اجتماعی و تعامل با دیگران در کودک تقویت می شود، اما باید دانست که زندگی ۲۴ ساعته با خواهر یا برادر قابل مقایسه با دوستان در مهد کودک نیست و نمی توان با ان روش، کمبود کودکان را جبران کرد.

توجه بیش از اندازه والدین به کودک، آنها را متکی به پدر و مادر می کند، با وجودی که تمام نیازهای کودک برآورده می شود اما کودک مهارت های اجتماعی لازم را دریافت نمی کند. رقابت با خواهر و برادر برای آموزش کودک در دوران بزرگسالی و نحوه برخورد او با مسائل اجتماعی بسیار تاثیرگذار است. نحوه رقابت و کنار آمدن با حسادت های کودکانه تنها با ارتباط کودک و خواهر و برادرش امکان پذیر است. این مشکلات تنها مربوط به تک فرزندها نیست بلکه دو فرزند از یک جنس نیز این مشکلات را تجربه می کنند.

به همین دلیل فرزندانی که فقط یک برادر دارند ظرافت های دخترانه را درک نمی کنند، دختران نیز با همین شرایط با روحیات پسر آشنایی ندارند. این فرزندان در زندگی مشترک خود دچار مشکل خواهند شد.

تک فرزندها از بازیهای دسته جمعی و گروهی بی بهره هستند و تنها به بازی های انفرادی، تماشای تلویزیون یا بازی های کامپیوتری به تنهایی عادت می کنند که خود موجب انزوا و گوشه نشینی خواهد شد.

تک فرزندها هیچ وقت مستقل شدن را یاد نمی گیرند و در جوانی نیز از دیگران و دولت انتظار ایجاد شغل خواهند داشت. والدین تک فرزند نیز دچار مشکلاتی می شوند، به طور مثال آنه از ویژگی های جنس مخالف فرزند خود محروم می مانند.

به طور ذاتی مادرها به پسر و پدرها به دختر علاقه و وابستگی بیشتری دارند، به همین دلیل وجود هر دو جنس نیازهای والدین را برطرف می کند.

تفکر پدر و مادرها از تک فرزندی

بسیاری از مردم تک فرزندی را دلیل مهم در تربیت کودک و کاهش کیفیت رشد او می دانند. شیوه های تربیتی درستی وجود دارد که می توان با به کارگیری آنها، کمبودهای ناشی از نداشتن خواهر و برادر را جبران کرد. نوع نگرش والدین و تربیت صحیح آنها، موجب سلامت روانی و سازگاری اجتماعی کودک می شود.

به طور کلی اگر دیدگاه پدر و مادر این گونه باشد که تک فرزندی با گوشه نشینی و انزوا مرتبط است و نداشتن خواهر یا برادر روابط اجتماعی و ارتباط متقابل آنها را محدود تر می کند، باعث انتقال این تفکر غلط به فرزندان و گوشه گیری آنها خواهد شد که تبعاتی مانند کاهش اعتماد به نفس، خیال پردازی، محدودیت در دایره ارتباطات و تعاملات اجتماعی و خودشیفتگی فرزندان را در پی خواهد داشت.

خصوصیات تک فرزندها

  •  عدم تحمل ناامیدی و فشارهای روحی
  •  ممکن است ناراحتی خود را بازگو نکرده و فردی درون گرا شوند .
  •  در صورت ناراحت شدن از مسئله ای تا مدت ها آن را در ذهن خود به خاطر می سپارند.
  •  تک فرزندها با روابط علاقه مند هستند که احساساتشان جریح دار نشود و منافع آنها را در بر گیرد.
  •  اگربدون قصد و غرض توهینی به آنها شود ، به منظور رفتار عمدی و با نیت خاصی برداشت می کنند.
  •  هنگام اختلاف و مشاجره با دیگران نمی توانند شرایط را مدیریت کرده و هر دو طرف را راضی کنند.

داشتن قدرت تکلم زودهنگام، وسیع بودن دایره واژگان ، پیشرفت زیاد در زمینه تحصیلی، و عملکرد اجتماعی بالا از نقاط مثبت تک فرزندان می باشد.

برای تعاملات اجتماعی این فرزندان چه کار می توان انجام داد؟

ایجاد مشکل در تعاملات اجتماعی و کسب مهارتهای اجتماعی یکی از دغدغه ها و نگرانی های اصلی والدین در خانواده های تک فرزند است. از آن جا که تک فرزندها از طریق ارتباط با والدین یا پدربزرگ و مادربزرگ خود مهارتهای ارتباط را می آموزند اما کودک نیاز به برقراری ارتباط با همسالان خود دارد. زیرا قرار داشتن کودک در میان همسن و سالهای خود به دلیل جلوگیری از اختلالات رفتاری و آسیب نقش کلیدی در شکل گیری تعاملات اجتماعی دارد.

کودکانی که در طول روز به مدت چند ساعت با هم سن سال های خود وقت می گذرانند پس از رفتن به مدرسه آسیب کمتری می بینند، این کودکان در دوران بلوغ، راحت تر با تغییرات روحی و روانی مواجه می شوند.

معایب تک فرزندی

والدینی که دارای یک فرزند هستن و قصد داشتن فرزند دوم را ندارند، فرصت تجربه اندوزی و جبران اشتباهات در شیوه تربیتی فرزندان بعدی را ندارند.

والدینی که دارای یک فرزند هستند باید از شیوه های تربیتی صحیح و مشاوره با با کارشناسان علوم تربیتی، آگاهی لازم برای تربیت درست کودک را بیاموزند.

تک فرزندها به دلیل داشتن ارتباط دائم با افراد بزرگسال، زودتر از دیگر کودکان دچار بلوغ می شوند، اما در زمینه تحصیلی و علمی، در سطح بالاتری قرار دارند.

راه حل مشکلات تک فرزندها

برای اینکه کودک برقراری ارتباط با همسن و سالهای خود را بیاموزد باید شرایطی را فراهم کنید تا بیشتر در تعامل با دوستان خود بوده و با انها بازی کند. مدرسه برای این کودکان محل خوبی است اما کافی نمی باشد. باید از فرصت های مناسب برای برقراری ارتباط با دیگران استفاده کرد. به طور مثال همبازی هایی در همسایگی، یا دعوت از دوستانی که فرزند همسن کودک شما دارند، فرصت مناسبی برای پر کردن خلا کودک شما می باشد. کودکان چون بیشتر زمان خود را در کنار والدین سپری می کنند، معمولا رفتن به مهدکودک را دوست ندارند، اما آن ها نیاز به برقراری ارتباط و بازی با همسالان خود دارند تا احساسات خود را مدیریت کنید. اما باید توجه داشت که تنها به مهدکودک اکتفا نکرده و خود نیز روش های تربیتی این فرزندان را یاد بگیرید.

در منزل کودک را تشویق به ابراز احساساتش کنید. اگر به کودک فرصت ابراز احساسات ناراحت کننده را ندهید یا شرایط ابراز ناراحتی کودک را فراهم نکنید، کودک در این زمینه بسیار ناتوان و ضعیف خواهد شد.

برخی از کودکان به هنگام بازی، ممک است رفتارهایی همچون، آشتی نکردن، ناتوانی در صحبت یا بحث با دیگران، عدم مشارکت با دیگران را از خود بروز بدهند، در این مواقع با فرزند خود صحبت کرده و مهارت برقراری ارتباط با دیگران را براساس سن، به او آموزش دهید. مثلا بگوئید:اگر دوستت تو رو ناراحت کرد، می تونی بدون دعوا و ناراحتی، و خیلی مهربان در مورد این موضوع با او صحبت کنی. چون شاید دوستت ندونه که از چی ناراحت شدی. توجه داشته باشید که شما، خود الگوی فرزندتان هستید.