به گزارش کودک پرس ،اما برنامهسازها و سرمایهگذاران بزرگ در این زمینه ورود نمیکنند. در همینباره با زهرا صالحینیا، پژوهشگر حوزه کودک و رسانه بهدنبال پاسخ این سوال بودیم که محتوای مناسب برای ساخت برنامه بهویژه برنامههای دینی چطور باید تهیه و به تصویر کشیده شود.
اگر بخواهیم مقایسه بین تولیدات کودک دهههای گذشته با سالهای اخیر داشتهباشیم، میتوان به این نتیجه کلی رسید که محتوای این روزها مناسبتر از محتوایی است که برای برنامههای دهه 60 و 70 درنظر گرفته میشد اما تا رسیدن به ایدهآل نیز راه طولانی در پیش دارد و همین موضوع دغدغه فعالان حوزه کودک و نوجوان است.
زهرا صالحینیا که او را در برنامه «مامانها» بهعنوان پژوهشگر حوزه کودک و رسانه دیده و از برنامه و فیلمهای مختلف تولید شده برای کودکان و نوجوانان صحبت میکرد در این زمینه نیز به این نکته اشاره دارد که لازم است پیامها در برنامههای امروزی به صورت غیرمستقیم منتقل و تلاش شود با کمک داستان، روایت در دل یک برنامه آن پیام را منتقل کند: «تلاش بر این است تا با روشهای مختلف پیام مورد نظر در برنامههای ساختهشده برای کودک جذاب و جالب باشد. مخصوصا در زمینه آموزههای دینی برای کودکان زیر شش سال نباید مستقیم وارد آموزههای دینی شد. ساخت چنین برنامههایی هم از لحاظ کیفی و هم محتوایی جای کار بسیاری دارد.»
ساخت نماآهنگهایی که برای معرفی پیامبر اسلام، نماز، روزه و… ساخته میشود از جمله روشهایی است که تلاش شده تا دارای جذابیتهای تصویری باشد؛ چون کودکان زیر هفت سال تفکر انتزاعی ندارند و صالحینیا در این زمینه میگوید: «چون ریشه آموزشهای دینی مخصوصا مسائل مربوط به یکسری از ارزشهای دینی به مسائل انتزاعی برمیگردد و بچهها تا شش هفتسالگی تفکر انتزاعی ندارند بهتر است در این زمینه تا حدی ورود کرد تا کودکان با آنها انس بگیرند؛ یعنی آموزهها، برنامهها و برنامهسازیها طوری باشد که بتوان کودک را در چنین اتمسفری جای داد و با ارزشها آشنا شوند. مثلا آشنایی با ارزشی مانند شجاعت که به صداقت میرسد. چون اینکه ببیند کودکی تلاش میکند به دیگران کمک کند یا شجاع باشد را در این حد متوجه میشود.»
برای کودکان زیر 7سال، دانستن صورت دین کافی است
زهرا صالحینیا به عنوان پژوهشگر حوزه کودک و رسانه در رابطه با سن آموزش مفاهیم دینی معتقد است: «اگر بخواهیم کودکی با ائمه انس بگیرد بهتر است فضا برای چنین انسی مهیا باشد. مثلا اینکه بداند جایی مانند حرم امامرضا(ع) وجود دارد که با رفتن به آنجا به او خوش میگذرد؛ تا قبل از هفتسالگی برایش کافی است. بعد از آن است که میتوان او را با شخصیت امامرضا(ع) آشنا کرد و از او گفت.
درباره ساخت برنامه برای کودکان نیز همین موضوعات صدق میکند. در ایام محرم وقتی برنامهها دارای موسیقی غمگین است نیازی نیست به او درباره ایام محرم و باورها توضیح داد. در همین حد که بداند اتفاقی باعث شده تا روال زندگیاش تغییر کند، کافی است. چون کودک زیر هفتسال دقیقا متوجه تغییرات اینچنینی نمیشود و توضیح دادن به او در این سن نیز درست نیست. چون یک کودک از فلسفه ایثار و شهادت چیزی متوجه نمیشود.»
زهرا صالحینیا تاکید دارد برای کودکان بهتر است درباره صورت دین صحبت شود و آشنایی آنها با صورت دین میتواند مقدمهای برای ورود به آن در سالهای آینده باشد: «اینکه یک کودک با ظواهر دین آشنا شود کمک میکند تا با دین انس بگیرد. برنامهسازی برای بچههای زیر هفتسال نیز لازم است تا ظاهر دین را بیشتر در معرض نمایش قرار دهد و آن لذت و جذابیتی را که میتواند دینداری برای آنها به همراه داشتهباشد، در معرض نمایش قرار داده؛ بدون آن که به مفاهیم اشاره شود. کودک در همین حد که در اتمسفر دین قرار گیرد کفایت میکند و با دین انس میگیرد.»
دادن سرنخ به دست کودکان
زمانی که کودک از سن هفتسالگی میگذرد و وارد مدرسه شده و دوره رشد فکری خود را آغاز میکند آن وقت است که نوبت به آموزش دینی به صورت عمیقتر میشود و صالحینیا میگوید: «وقتی کودک وارد مرحله جدیدی از تربیت میشود، تفکرش رشد میکند و وارد مدرسه میشود و دخترها که به سن تکلیف نزدیک میشوند آن زمان میتوان مفاهیم را از پایه به آنها گفت. برنامهسازیها نیز میتواند کمی از ظاهر فاصله گیرد و عمیقتر به موضوعات بپردازد. در شرایط فعلی نیز برنامهسازان باید توجه داشتهباشند کشور در چه وضعیتی بوده و چه ارزشهایی نیاز است پررنگ شوند و با چه شخصیت دینی میتوان این ارزشها را بیشتر در معرض نمایش قرار داد تا بچهها به خوبی بتوانند آن ارزشها را درک کنند و برایشان مانند سرنخی باشد تا بهتر از قبل آن ارزش را درک کند. مثلا حس مسؤولیتپذیری، داشتن شجاعت، اقتدار و ماندن پای کار از جمله ارزشهایی است که در حالحاضر در کشور کمرنگ شده. با کمک شخصیتهای دینی که چنین ویژگیهایی در آنها ملموس است میتوان این ارزشها را به کودکان آموزش داد. مثلا با کمک ویژگیهای حضرت ابوالفضل(ع) میتوان این ارزشها را به کودک آموخت و سرنخ را به دستش داد.»
او در ادامه با طرح یک سوال ادامه میدهد که برای مثال چطور میتوان عاشورا، محرم و شهادت را که مسائل مهم در فرهنگ دینی هستند به کودک گفت بدون آن که امنیت روانی کودک از بین برود: «کودک تا قبل از هفتسالگی ذهن تحلیلگر ندارد. برای همین هم نباید حتی اگر سوالی هم برایشان مطرح میشود درباره این موضوعات با آنها صحبت کرد.
این موضوع تنها در علم روانشناسی نیامده، در روایات هم آمدهاست که حفظ حریم امن بسیار مهم است. چون امنیت روانی آدمها یک مساله اولویتدار است. وقتی مستقیم به این مسائل اشاره شود کودک ممکن است درونش یک حس غم به وجود آید که طبیعی است. چون فطرت انسان به این شکل است. اما اگر در کودکی این مسائل به غلط گفته شود یا زودتر از درک او گفته شود، ممکن است در آینده تصورات نادرستی در او ایجاد شود و پسزدگی را به وجود آورد که میبینیم در بسیار از کودکان امروزی ایجاد شدهاست.»
به تصویر کشیدن مفاهیم دینی، کار سادهای نیست
صالحینیا در پاسخ به اینکه ویژهبرنامههای افطار و سحر شبکه پویا در چه سطح از کیفیت قرار دارند و آیا توانستهاند آنطور که باید در این زمینه اثرگذار باشند، توضیح میدهد: «همین که برنامهای برای روزه اولیها ساخته میشود و در زمان سحر آن را پخش میکنند نفس خوب ماجرا را نشان میدهد و کودک نیز متوجه میشود پس اتفاق مهمی است که بابت آن برنامهای هم ساخته شده. اما در زمینه کیفیت باید دقیقتر مورد بررسی قرار گیرد. همین که اشارهای به این موضوع میشود خوب است اما اینکه این اشاره در چه سطح کیفی باشد که کودک آن را بپذیرد هم مهم است. در کل شبکهپویا در این زمینه خوب عمل میکند. هر چند جای کار دارد.»
به باور زهرا صالحینیا، ساخت برنامههای مذهبی برای هر دین و مذهبی کار سادهای نیست. چون اینکه بتوانی مفاهیم را به تصویر بکشی آن هم به صورتی که کودک آن را بپذیرد، درک کند و دوست داشته باشد، دشوار است و امکان دارد همین موضوع باعث شودتا سطح کیفی کار پایین بیاید.بهخصوص که نمیتوان برنامهای تولید کرد که مورد قبول تمام ذائقهها باشد: «به هر حال نمیشود انتظار داشت برنامهای تمام سلایق و نگاهها را در برگیرد و جذب کند. اگر قرار باشد خیلی جدی در این زمینه ورود و برنامهسازی کرد تا نسل کودک و نوجوان را دربرگیرد و لایههای مذهبی را با ارزشهای ملی نیز تلفیق کند باید بابت ساخت چنین برنامهای زمان و انرژی زیادی گذاشت و نیاز به کار کارشناسی و تولید برنامهای هزینهبر دارد تا در نهایت امیدوار بود
80درصد کودکان و نوجوانها را راضی نگه دارد.»
ضعف نبود کارشناس مذهبی و تربیتی در تولید برنامه
به گفته زهرا صالحی نیا، تولید کار کودک کار دشواری است و باید دو سویه به این ماجرا نگاه شود. از یکسو ارزشهای دینی که قرار است بیان شود، کدام ارزشهای دینی عمیق و درونی باشد و از سوی دیگر پذیرفتن سرمایهگذار برای آنکه به تولید چنین برنامههایی ورود کند و کارگردان و نویسنده در این زمینه کار انگیزه تولید داشتهباشند: «نویسنده، شاعر، نقاش و… برای آنکه یک اثر دینی خلق کنند در مقایسه با ساخت یک فیلم و سریال که مفاهیم مذهبی را مطرح کند مشقت کمتری خواهدداشت.
فیلمسازی در این زمینه یکی از سختترین روشهاست. چون این مساله بسیار درونی و ریشهای است. برای همین هم کمتر نویسنده و کارگردان حرفهای وجود دارد این مفاهیم را از لایه ارزشی و مفهومی به لایهای بیاورد که تصویری و عملی باشد. به طوری که بتوان با آن ارتباط برقرار کرد. در حال حاضر چنین کمبودی حس میشود و البته مهمتر از همه، کمبود این قضیه در حوزه کودک و نوجوان است.»
او با انتقاد از كمبود فیلم و سریال برای كودكان و نوجوانان ادامه میدهد: «فیلم و سریال برای كودك و نوجوان بسیار فقیر و لاغر است و علاوهبراین كارشناسهای كمی هم در این زمینه هستند تا بتوان از آنها كمك و مشورت گرفت. مشاورههایی كه هم مذهبی و هم تربیتی باشد. بنابراین نكتهای كه نبودش حس میشود حضور این مشاورهاست.»
ضعف چرخه اقتصادی در برنامههای كودكونوجوان
نبود چرخه اقتصادی در این حوزه نیز نكته دیگری است كه زهرا صالحینیا به آن اشاره كرده و میگوید: «چرخه اقتصادی در این بخش نیز ضعیف است. سینما و سریالسازی كودك نسبت به دهه 60 و 70 خیلی به عقب رانده شده و به قهقرا رفته است. تهیهكنندهها ترجیح میدهند سریالهای عاشقانه بسازند تا سریال كودك و متاسفانه سریالهای كودكانهای كه ساخته شده هم هیچ رنگوبویی از مسائل دینی و ملی هم نداشتهاند. همین هم كه ساخته میشود، هم نظارت كمتر است و هم كارشناسی درستی روی آنها نمیشود. انگار كه بچهها و نوجوانها نادیده گرفته شدهاند و برای همین هم بسیاری از ساختهها مانند یك شعله كمسو، روشن و سریع خاموش میشوند.»
او بر این نكته تاكید دارد نهادهای اقتصادی و دولتی برای تولید فیلم و سریال كودكان حمایتهای لازم را در دستوركار قرار دهند و كاری كنند تا سرمایهگذاران و تهیهكنندگان ترغیب شوند در زمینه كودكان نیز به تولید فیلم و سریال بپردازند. در این زمان است كه كارگردانها و نویسندههای بزرگ انگیزه پیدا خواهند كرد تا در این زمینه ورود كرده و فیلم و سریالهای ماندگاری تولید كنند: «در حال حاضر نهادهای اقتصادی و دولتی آنقدر درگیر مسائل سیاسی و اقتصادی روز هستند كه كودك و نوجوان را فراموش كردهاند. در صورتی كه نهادهای فرهنگی كه بودجه كافی دارند میتوانند بهعنوان بازوی قدرت در این زمینه ورود كرده و این امكان را در اختیار نویسنده و كارگردانهای بزرگ قرار دهند برای آنكه بتوانند از توانمندی خود در تولید یك محصول ارزشمند حوزه كودكونوجوان بهره ببرند.»
این كارشناس رسانه و كودك در نهایت معتقد است اگر تولیدات به سمت تولیدات باكیفیت برود آنوقت است كه خانوادهها نیز تمایل پیدا میكنند تا كودكانشان وقت خود را برای دیدن فیلم و سریال و انیمیشنهای داخلی صرف كنند. نه اینكه كودكشان زمان خود را برای دیدن برنامههای خارجی و انیمیشنهای خارجی كه دارای فرهنگ و باوری متفاوت نسبت به كشور خودمان است بگذارند. چون این وظیفه نهادهای فرهنگی است كه تولید چنین برنامههایی را در دستوركار قرار دهند و جدی روی آنها كار كنند.
متاسفانه شاهد آن هستیم كه كودكان و نوجوانان در این خصوص نادیده گرفته شدهاند. نداشتن برنامهسازی درست و نساختن فیلم و سریال موجب شده تا اكثر سلیقهها به سمت برنامهها، سریالها، فیلمها و انیمیشنهایی برود كه در خارج از كشور ساخته میشوند و به دلیل كیفیت بالایشان دارای طرفدار هم هست كه كمترین تاثیری كه میتواند روی كودكان و نوجوانان داشته باشد این است كه سلیقه فرهنگیشان تغییر پیدا كند.
ارسال دیدگاه