برای نوجوانان در دفاع مقدس آنقدر کار نکرده‌ایم که مدعی باشیم/ برای «کودک و فرشته» حتی یک تانک به ما ندادند

سهم کودک و نوجوان ما از سینمای دفاع مقدس بعد از ۴۰ سال نشان می‌دهد که سینمای ما به همان اندازه که دفاع مقدس را فراموش کرده بچه‌ها را نیز از یاد برده است. «۲۳ نفر» تلاشی برای یادآوری نوجوانان در سینمای دفاع مقدسِ ما است.

به گزارش کودک پرس ، سینمای دفاع مقدس در تاریخ نزدیک به 40 ساله خود از زوایای گوناگونی به جنگ پرداخته است که یکی از این زوایا و سوژه‌ها مسئله کودک و نوجوان است.

سهم سینمای ایران از کودک و نوجوان در دفاع مقدس زیاد نیست، البته نباید فراموش کنیم که سهم دفاع مقدس به طور کلی از سینمای ایران چندان زیاد نیست. «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»

در کارنامه سینمایی دفاع مقدس کودکان و نوجوانان در فیلم‌هایی مانند: آتش در خرمن، باشو غریبه کوچک، بهار، تابستان طولانی، ترکش‌های صلح، خداحافظ رفیق، تنگه ابوقریب و امروز 23 نفر فیلم‌هایی‌اند که کودک و نوجوان را در خاکریز‌های جنگ و در حال دفاع از میهن و یا در پشت جبهه‌ها و درگیر با مشکلات جنگ به نمایش‌ درآورده‌اند.

فیلم «کودک و فرشته» یکی از فیلم‌های مطرح سینمای کودک و نوجوان دفاع مقدس است که تماشای آن برای علاقه‌مندان سینمای جنگ تجربه‌ای جالب و متفاوت بود. کارگردان این فیلم «مسعود نقاش‌زاده» و تهیه‌کننده آن «حسن کلامی» است. در گفت‌وگوی زیر با تهیه‌کننده این فیلم درباره مسائلی مانند حساسیت‌های موجود نسبت به کودک و نوجوان در سینمای جنگ و ضدجنگ، تأثیر فرهنگ عاشورا بر بچه‌هایی که به جبهه رفتند، نقش سازمان‌های سینمایی و مدیران آن برای ساخت فیلم‌هایی با این مضامین صحبت شده است.

 

«کلامی» تهیه‌کننده سینمایی «آبادان یازده 60» را بر عهده دارد و قرار است این فیلم در جشنواره فجر به نمایش درآید.

آقای کلامی سینمای دفاع مقدس ما تلاش‌هایی برای ترسیم حضور کودک و نوجوان در دفاع مقدس داشته و آثار خوبی هم در این زمینه چه در سینما و چه در تلویزیون ساخته شده است. اما این مسئله که «جنگ جای بچه‌ها نیست» باعث می‌شود که به این سؤال فکر کنیم که چرا بچه‌ها به جنگ رفتند و هدفشان از این کار چه بوده است؟ از طرف دیگر سینمای جنگی ما به دلیل معصومیت بچه‌ها و حساسیتی که روی آنان وجود دارد تلاش کرده است تا از زاویه تلخ و تاریک بعضاً به سینمای جنگ نگاه کند و اصطلاحاً ضدجنگ باشد. در عین حال باید به فداکاری و بزرگمردی این اعضای کوچک کشور در آن دوران اشاره کرد و برای آنان فیلم ساخت. نظر شما چیست؟ چگونه می‌توان میان این دو نگاه به جمع و توافق رسید تا فیلم‌هایی با این مضامین ضمن اینکه واقعی باشند دچار نگاه تک‌بعدی نشوند.

شرط اول موفقیت فیلم دفاع مقدس جذابیت است

همان‌طور که اشاره شد جنگ جای بچه‌ها نیست اما آنهایی که با سن کم به جبهه رفتند بچه نبودند بلکه نوجوانان کشور بودند. فضای کشور به طوری بود که همه خودشان را ملزم برای دفاع از میهن می‌دانستند. بسیاری از آنان داوطلبانه به جبهه رفتند و حتی همانطور که در خاطراتشان می‌خوانیم امضای پدر را جعل می‌کردند تا به جبهه بروند.

آنچه که در ابتدا مهم است این نکته است که بدانیم این نوجوانان عزیز ضمن اینکه می‌دانستند اگر به جبهه بروند امکان دارد دیگر برنگردند به جبهه رفتند. الگوهای ما هم مشخص است، دستگاه امام‌حسین (ع) و هیأت و محرم و اینها باعث شد که الگوهای بچه‌ها مانند حضرت قاسم (ع) و علی‌اکبر (ع) شکل بگیرد و به جبهه رفتن برای آنها بار معنایی پیدا کند. چرا که این الگوها برای بچه‌ها از اول با آنها پرورش پیدا کرده بودند. روضه‌ها و مساجد و هیأت‌های خانگی همه و همه در این پرورش و خوگرفتن با فرهنگ شهادت تأثیرگذار بود. البته مهم است که بدانیم اینگونه هم نبود که همه نوجوانان مسجدی و هیأتی باشند، خیر بلکه هر شخصی که احساس تکلیف کرد به جبهه رفت.

شهید فهمیده، نماد رزمندگان نوجوان در جنگ

برای پرداخت به این موضوعات باید در جمیع این داستان‌ها و خاطرات مواردی را پیدا کرد که اولاً جذاب باشد و مخاطب دوست داشته باشد که برای آن بلیط بخرد. ما این موضوع را در سینمای جنگی فراموش کرده‌ایم و فکر کردیم که اگر فیلم جنگی ساختیم دیگر نیازی نیست که فروش کند و سرمایه را برگرداند. اینکه اصلاً جذاب باشد یا نه بسیار مهم است اما برخی از سینماگران فکر می‌کنند که صرفاً باید به تکلیف خود عمل کرده باشند. در حالی که این تفکر کاملاً اشتباه است و برای ساخت فیلم سینمایی جنگی باید جذابیت وجود داشته باشد تا تماشاچی بتواندبه سینما برود.

سوال من این است که الان احمدرضا درویش کجا است؟ آیا فیلمساز دیگری جرأت می‌کند که درباره امام حسین یا دیگر معصومین فیلم بسازد؟

در غیر این صورت می‌شود فیلم تلویزیونی که در آن حالت فیلمساز خیلی فکر مخاطب را مانند زمانی که در سینما فیلم می‌سازد نمی‌کند. برای همین است که اگر چند فیلم هم که به بچه‌های جنگ پرداخته (مانند فیلم آقای بیضایی، نقاش‌زاده و…) و موفق بوده‌اند به این علت است که موضوعات جذاب و در حد کشش خود فروش داشته‌اند اما خیلی هم کم‌مخاطب نبودند.

بحث اصلی این است که باید این سوژه‌ها طوری مخاطب را جذاب کند که مخاطب دوست داشته باشد آنها را تماشا کند.

جنگ بَد است اما ما دفاع کردیم

در اینکه جنگ بد است تردیدی نیست؛ جنگ خانمان برانداز است و مشکلات فراوانی از قبیل روحی، جسمی و… دارد که بسیاری از آنان هم بعد از جنگ تازه شروع می‌شوند  و اصلاً چیز خوبی نیست. اما زمانی که درباره جنگ هشت ساله ما حرف زده می‌شود باید گفت که ما برای دفاع جنگیدیم نه اینکه خودمان وارد جنگ شده باشیم. این جنگ به ما تحمیل شده است، فردی به نام «صدام» مستانه و عربده کشان به ما حمله کرده است. هرکس که وظیفه خود دانست رفت آنانی هم که هم پشت جبهه بودند کمک می‌کردند که تمام اینها مدرک دارد و مستند است. همه مردم بایکدیگر همکاری کردند و پشت یکدیگر بودند.

فیلمی که انقلاب و نظام را عامل جنگ بداند بی‌انصاف است

درباره اینکه وضوح بدی جنگ را بخواهیم نمایان کنیم، فکر نمی‌کنم که افراد زیادی تمایل به پرداخت به جنگ از این زاویه داشته باشند البته که این وجوه تلخ را جنگ دارد و این در لایه‌های پنهان هر فیلم جنگی مستتر است. از سوی دیگر هرکسی که در ایران زندگی می‌کند، می‌داند که به خاک ما تجاوز شده است و ما هم برای دفاع از ممکلت به جبهه رفتیم. برخی می‌خواهند در سینما وجوه منفی جنگ را نشان بدهند که به نظر من اشکالی ندارد، اما اینکه دچار این توهم بشویم که نظام این جنگ را به‌راه انداخته اشتباه است. اینکه نظام و انقلاب را مقصر این جنگ بدانیم غلط است.

همه جنگ‌ها این وجوه منفی خانمان‌سوز را دارند مانند جنگ ویتنام، افغانستان، کوبا و…، اما اگر بخواهیم در فیلم‌های سینمایی‌مان این کلیت را که باید دفاع می‌کردیم و انقلاب عامل جنگ نیست را زیر سؤال ببریم من هم مشکل دارم. چون من هم به عنوان شاهدی در آن سال‌ها بودم که هیچ دلیل برای اینکه بخواهیم جنگ را شروع کنیم و یا به تحریک دشمن بپردازیم وجود نداشت. رسماً به سرزمین ما تجاوز شده بود. ما کشوری بودیم که سرمان گرم انقلاب بود که این اتفاق افتاد. اگر این نکات مهم و تاریخی را زیر سؤال ببریم من هم مخالفم اما درباره وجود اصل مشکلات منفی جنگ موافقم.

اگر فکر می‌کنیم که با نشان دادن این وجوه منفی جنگ، انقلاب و نظام را زیر سؤال می‌بریم به نظر من بی‌انصافی است. البته در جنگ اهدافی داشتیم که به طور کامل به آن نرسیدیم اما با افتخار باید بگویم که یک وجب از خاک کشور را هم از دست ندادیم. اینها در کتب و مقالات تببین نمی‌شوند که این افتخار که متعلق به کل کشور است را به جهان بگوییم و معرفی کنیم. اینکه فقط مراسم برگزار کنیم و به سینه‌های چند نفر مدال بزنیم منجر به وضعیت اطلاع کم و ناقص جوانان ما از جنگ در وضعیت فعلی می‌رسیم.

ما درباره جنگ ناگفته خیلی داریم؛ فقط میدان جنگ نبوده است که بخواهد سوژه فیلم ما شود. فیلم اخیر ما یعنی «آبادان یازده 60» در مورد نقش رادیو آبادان در جنگ است. موضوعی که شاید درباره آن چیزی نشنیده باشیم. درحالی که باید بگویم که چقدر این موضوع بر دفاع از شهر تأثیر داشته است.

گمان دیگری هم وجود دارد مبنی بر اینکه چون برای ساخت فیلم دفاع مقدس به ارگان و نهادها نیاز است لابد با ساخت فیلمی درباره جنگ مدال بر گردن دیگران انداخته می‌شود؛ این تصور نیز وجود دارد.

در هر حال اگر ما روی مسئله دفاع مقدس در ابعاد گوناگون رسانه‌ای آن کار کنیم مطالب بسیار زیادی وجود دارد که وجوه مقاومت و دفاع را به خوبی برجسته می‌کند و نشان می‌دهد. پیرزنی که از دار دنیا تنها چندتخم مرغ داشت و همان را برای کمک به بچه‌های جنگ آورده بود. ما شاهد این لحظات بودیم اما تنها و یا بهتر است بگوییم بیشتر به خود میدان جنگ پرداخته‌ و کمتر به پشت جبهه‌ها نگاه کرده‌ایم.

اگر بخواهیم صرفاً درباره کودکان حرف بزنیم باید به پشت جبهه‌ها برویم و لحظاتی که بچه‌ها با مادرانشان بودند و مشکلاتی که ناشی از جنگ بود را به تصویر بکشیم. مشکلات غذایی، دارویی، کمبود شیرخشک، اثرات منفی که در روحیه بچه‌ها در مدرسه می‌گذاشت و…

اما منظور ما از کودک سنی است که می‌تواند تشخیص خوب و بد را بدهد که می‌شود نوجوان، در این صورت بحث ما متفاوت می‌شود. هم دختران ما بودند که در پشت جبهه کمک می‌کردند برای ارسال آذوقه و هم پسران ما که در خط نبرد بودند که 23 نفر فقط بخشی از آن است در حالی که ما تعداد بسیار زیادی از نوجوانان را داشتیم که در جبهه بودند. بچه‌هایی که گوش به فرمان امام بودند و با جان و دل به جبهه رفتند.

شما از تجربیات خود در این حوزه بگویید. اینکه در مسیر ساخت فیلم‌های سینمایی نوجوانان در دفاع مقدس چه اتفاقات مثبت و منفی برای شما افتاد.

حوزه هنری کاری که برای جنگ بود را لغو کرد

ما قصد داشتیم که فیلمی بسازیم با عنوان «شنام» که درباره پسری است که از مدرسه می‌گریزد و به جبهه می‌رود سپس توسط دشمن اسیر می‌شود و به دست کومله‌ها می‌افتد. قرار شد که فیلم را بر اساس کتابی به همین نام که حوزه هنری به ما داده بود بسازیم. بعد از کلی رفت و آمد و نوشتن فیلمنامه آخرسر هم آن را لغو کردند. ما که از جای دیگر توقع ساخت فیلمی با این مضمون را نداشتیم اما فکر نمی‌کردیم که حوزه هم زیرش بزند. قصد ما این بود که بگوییم چه چیزی باعث می‌شود که بچه‌ها از مدرسه بزنند و به جبهه بروند. اینکه چه‌طور این بچه‌هایی که اسلحه ندارند و می‌دانند که در صورتی که به جبهه بروند شاید برنگردند و تنها به خاطر فرمان امام و دفاع از خاک و دین به جبهه می‌روند.

ما درباره جنگ ناگفته خیلی داریم؛ فقط میدان جنگ نبوده است که بخواهد سوژه فیلم ما شود

اگر این کار نشد می‌رویم سراغ کار دیگر، اما نکته مهم درباره ساخت فیلم‌های سینمایی در این حوزه این است که کتاب‌های جذاب را تبدیل به فیلم کنیم. چندبار به حوزه هنری گفتم که کتاب «داستان‌های شهر جنگی» حبیب احمدزاده را به صورت کمیک (پی‌نما) کار کنید. این کتب برای بچه‌ها بسیار جذاب است و آنها را می‌خرند. این آثار در مرحله بعد بهتر می‌شود تبدیل به فیلمنامه شوند.

ما کار خاصی واقعاً در این حوزه نکردیم که بخواهیم مدعی باشیم. دوستان مدیر ما هم سرشان گرم کارهای دیگر است. منتها این کم‌کاری‌ها باعث شده است بچه‌های امروز ما چیز زیادی از جنگ ندانند. فضای مجازی هم قاپ بچه‌های ما را می‌دزدد که دست ما خالی مانده است.

آقای کلامی، نهادهای سینمایی ما در این حوزه متعددند و بودجه‌های مناسبی هم برای تولید فیلم دارند؛ به عنوان مثال فارابی در حوزه سینمای کودک و نوجوان رسماً متولی است اما خروجی آن برای این حوزه تقریباً هیچ است. ارزیابی شما از نهادهای سینمایی ما در این حوزه چیست؟ 

تنها به یک تانک نیاز داشتیم که آن را هم ندادند

باید بگویم که فارابی تنها بخشی نیست که باید در این حوزه کار کند. درست است که یکی از حوزه‌های مهم فارابی کودک و نوجوان است و پیگیری می‌کند و جشنواره هم برای فیلم کودکان و نوجوانان دارد، اما ما فقط فارابی را نداریم  بلکه صداوسیما و اوج و حوزه هم هستند. باید بگوییم که باقی چه کردند؟ الان اوج یک قدم جلوتر است اما باقی چه؟ کم نیستند فیلمسازانی که حاضرند در این وادی فیلم بسازند اما نزدیک هم نمی‌شوند زیرا هم هزینه‌های تولید بسیار بالا است و هرکسی حمایت نمی‌کند و دیگر آنکه هنگامی که پای ساخت فیلم به وسط می‌آید انتظاری که برای کمک در ساخت فیلم سینمایی از جهات امکانات می‌رود به‌سختی فراهم می‌شود. حتی هزینه‌ یک فشنگ هم دریافت می‌شود.

برای ساخت فیلم «کودک و فرشته» به تانک نیاز داشتیم. به پادگان اهواز رفتم و درخواستم را بیان کردم اما جوابی که دادند این بود که بیایید در پادگان پلان‌ها را بگیرید! به آنها گفتم که ما در لوکیشن مخصوص خودمان فیلمبرداری داریم اما قبول نکردند. نهایتاً مجبور شدم که از امکاناتی که مسعود جعفری جوزانی برای ساخت سریال «در چشم باد» از ارتش گرفته بود با کلی مشکل و زحمت یک تانک گرفتم برای فیلمبرداری.

سؤال من این است که الان احمدرضا درویش کجا است؟ آیا فیلمساز دیگری جرأت می‌کند که درباره امام‌حسین (علیه‌السلام) یا دیگر معصومین فیلم بسازد؟ برای همین است که می‌گویم این دوستان آدم را پشیمان می‌کنند که بخواهد فیلم بسازد. ما برای اینکه به عنوان مثال عملیات بدر را بازسازی کنیم خدا می‌داند که به چه حمایت و پشتیبانی نیاز داریم.

یکی از عللی که باعث شده است تا سینمای ضد جنگ ما در این سال‌ها بیشتر خود را نشان بدهد این است که ساخت فیلم‌های ارزشی درباره دفاع مقدس آنقدر کم شده است که صورت دیگر که به وجوه منفی پرداخته خود را بیشتر نشان داده است.

بنابراین می‌گویم که تنها فارابی مقصر نیست بلکه همه در این کم‌کاری مقصرند. این همه کتاب خاطرات درباره دفاع مقدس داریم چندتای آنها به فیلم تبدیل شده است؟ فیلم تنگه ابوغریب بر اساس کتاب «سفر به گرای 270 درجه» ساخته شده است. پس می‌توان دیگر فیلم‌های جذاب و خوبی برای دفاع مقدس بر اساس کتب خاطرات دفاع مقدس ساخت. اما سینمای ما شده است تنها یک آپارتمان و خیابان و چندنفر کنار یکدیگر.

منبع: تسنیم