زبان لوس به‌جای قصه‌گوهای دیروز

یک مدرس دانشگاه می‌گوید: در دوران کودکی من قصه‌گویی بود که آن‌قدر زیبا کلمات را در قصه‌ها بیان می‌کرد که من همیشه دلم می‌خواست مثل او کلمات را تلفظ کنم. اما الان بچه‌ها چنین چیزی ندارند؛ آن‌ها یک زبان لوس و بی‌هویت دارند که برای‌شان چیزی را تعریف می‌کند.

به گزارش کودک پرس ، اطلس اثنی‌عشری – مدرس دانشگاه درباره بی‌علاقگی دانشجویان به ادبیات اظهار کرد: علت کم‌توجهی و کم‌علاقه بودن دانشجویان به ادبیات، به سال‌های قبل‌تر از آن برمی‌گردد؛ زمانی‌که این بچه‌ها به تازگی وارد مدرسه می‌شوند و کتاب‌های فارسی‌شان، کتاب‌های خوبی نیستند که ما بتوانیم فکر کنیم به مرور به ادبیات علاقه‌مند می‌شوند. سال‌های اولی که در دانشگاه تدریس می‌کردم، کتاب‌ها خیلی بد بود اما به مرور کتاب‌های خوبی هم وارد بازار شد؛ ولی این مسئله وجود داشت که بچه‌ها از ادبیات همچنان دور بودند و دوری از ادبیات رنج بزرگی است.

او افزود: بعد از آن دخترم به مدرسه رفت و تا حالا که کلاس هشتم است هر سال کلاس‌های فارسی او را بررسی می‌کنم. هرچند که کار شایسته‌ای هم در کتاب درسی انجام شده است؛ مثلا این که درسی با عنوان فرهنگ بومی آورده شده و این چیز مثبتی بوده، اما در کل کتاب‌های درسی بچه‌ها آن غنای لازم وجود ندارد، یعنی این‌که متن‌ها از واژگانی که سواد ادبی بچه را بالا ببرند بهره‌مند باشند. کتابی را گذاشته‌اند که بچه‌ قبل از این‌که نوشتن را تمرین کند، مقدمه، چکیده و نتیجه را یاد بگیرد. برای همین بچه‌های ما یاد نگرفته‌اند که انشا بنویسند. این ایرادها را باید از کتاب درسی بچه‌ها در مدرسه پیدا کنیم. علاوه بر این، بازار تست و کنکور هم بچه‌ها را کاملا از مفهوم ادبیات دور می‌کند و بچه‌ها صرفا برای نمره است که سر کلاس می‌نشینند. در مدارس همچنان می‌گویند که شعرها را ترجمه کنید مگر آدم در زبان خودش چیزی را ترجمه می‌کند. این‌قدر باید برای بچه‌ها راحت باشد تا همان‌گونه آن‌چه را که متوجه می‌شود، معنایش را منتقل کند و به انتقال یک جمله دیگر نیاز نباشد.

 

اثنی‌عشری با بیان این‌که علاوه بر این که ما ذوق‌مان را نسبت به ادبیات فارسی از دست می‌دهیم، حرف زدن فارسی هم دارد خراب می‌شود و بچه‌ها حروفی از کلمات را تلفظ نمی‌کنند، گفت: الان دلم می‌سوزد که بچه‌ها الگوی لازم را از دست داده‌اند و کلمات را درست تلفظ نمی‌کنند. غم بزرگی که دارم این است که ما از داشتن قصه‌گوهای خوبی که کلمات را درست تلفظ کنند محروم هستیم. در دوران کودکی من قصه‌گویی بود که آن‌قدر زیبا کلمات را در قصه‌ها بیان می‌کرد که من همیشه دلم می‌خواست مثل او کلمات را تلفظ کنم. اما الان بچه‌ها چنین چیزی ندارند؛ آن‌ها یک زبان لوس و بی‌هویت دارند که برای‌شان چیزی را تعریف می‌کند.

این مدرس دانشگاه سپس ادامه داد: خواهش می‌کنم افراد به زبان فارسی و مخرج حروف و ادای درست کلمات وفادار باشند و قصه‌گوهای خوبی تربیت کنیم که آن‌ها برای بچه‌ها قصه بگویند. این به خاطر آزمون و رقابت در مسابقات نباشد و واقعادر جان بچه‌ها بنشیند. الان ۸۰ میلیون نفر با کلام‌ فارسی سخن می‌گویند، اگر این‌ها زیبا سخن بگویند، خیلی چیزهای دیگر هم زیبا می‌شود. من وقتی یک نفر دارد حرف می‌زند آرزو می‌کنم که ای کاش درست حرف بزند.

او سپس با اشاره به کاهش هرساله علاقه دانشجویان به ادبیات، گفت: من بنا به دلیلی هر یک یا دو سال، یک ترم در دانشگاه تدریس می‌کنم و وقتی بعد از مدتی به دانشگاه می‌روم، متوجه می‌شوم هر سال بچه‌ها بی‌انگیزه‌تر می‌شوند. آن‌ها برای امتحان کتاب‌های گزیده و خلاصه که هیچ حتی جزوه هم نمی‌خوانند و می‌خواهند تا به‌ آن‌ها سوال و جواب بدهم، اما در حین تصحیح برگه‌های‌شان متوجه می‌شوم حتی آن را هم نمی‌خوانند.

 

اطلس اثنی‌عشری همچنین بیان کرد: من بسیار غمگین شده‌ام که چطور می‌توان دانشجویان را به ادبیات برگرداند. فکر می‌کنم اگر ما یک جاهایی داشته باشیم که به طور مستمر ادبیات را وارد زندگی کنند، شعر مولانا و سعدی را برای مردم بخوانند، نه برای آزمون و نمره بلکه برای این‌که علاقه‌مند شوند و لذت ببرند و به مفهوم ادبیات پی ببرند شاید این شرایط تغییر کند. ادبیات همه معناست و اگر کسی روحش از معنای اصلی فاصله بگیرد نمی‌تواند با آن ارتباط برقرار کند و نتیجه آن سرمایه‌داری و مادی‌گرایی می‌شود. فکر می‌کنم کلاس‌های آزاد ادبیات، مدرسه‌های ادبیات و مثنوی‌خوانی و سعدی‌خوانی و نهادهایی که آن‌ها را گسترش بدهند شاید گامی باشند در جهت این‌که این مسئله همه‌گیر شود.

 

 

 

 

منبع: ایسنا