تئاترها تبدیل به جُنگهای احمقانه شدهاند
رضا فیاضی برای نسلهای گوناگونی که مخاطب سینما و تلویزیون بودهاند چهرهای آشناست. گفتوگو با این بازیگر، نویسنده و فعال تئاتر کودک را که شامل مباحث روز عرصه تئاتر و سینما از جمله تئاترهای تجاری و نیز ضعف سینمای ملی است، میخوانید.
به گزارش کودک پرس ، شما سابقه بازی در نقش برخی کاراکترهای کمدی را داشتهاید. در حال حاضر سینمای ایران مبتلابه کمدیهایی است که قطعاً نمیتوان از آنها به عنوان آثاری فاخر یاد کرد. آثاری که حاضرند به هر قیمتی مردم را بخندانند. در تئاتر نیز شاهد رویکردی هستیم که از آن به عنوان تئاتر تجاری یاد میشود که رقص و آواز و لودگی در آن حرف اول را میزند. فکر میکنید مشکل کجاست؟
بخشی از مشکل اقتصادی است. تا زمانی که مشکل اقتصادی وجود دارد و بازیگران و عوامل نمایش بخواهند خودشان را تأمین کنند چارهای جز این ندارند. واقعیت این است که تئاترهای فاخر و سالم احتیاج به حمایتهای دولتی دارند. تا این حمایت وجود نداشته باشد ماجرا به همین منوال ادامه پیدا میکند. ببینید من مدتی در کیش بودم و آنجا دیدم که تئاترها به معنای واقعی کلمه تبدیل به جنگهای احمقانه شده است. لودهبازیهایی که اصلاً برایشان انتقال مفاهیم یا هنر به معنای حقیقی اهمیتی ندارد. دو سال رفتم کیش تلاش کردم که یک اتفاق هنری بیفتد و اندیشه در تئاتر نمیرد. خیلی بد نشد ولی واقعاً موفقیتآمیز نبود. ظاهراً همه جا همین طور است. در سطح تهران هم نگاه کنید این رویکرد وجود دارد. تئاتر به لحاظ کمی در حال گسترش است، اما کیفیت کارها روز به روز پایین میآید. ذائقه تماشاگر هم تابع همین مسئله تغییر میکند.
در حال حاضر یک سری از بازیگران سینما وارد تئاتر میشوند و از محبوبیت و شهرت آنها استفاده میشود ولی هستند تئاترهایی که با خود خیلی ستارهسازی ندارند ولی باز مردم وقتی درک میکنند این نمایش خوبی است میروند و حمایت میکنند. نمایشهایی هم داریم که مهجور هستند یعنی در سالنهای کوچک اجرا میشوند. بازیها خوب و منطقی، اما واقعیت این است که تماشاگر در شأن خود ندارند. چطور میتوانند در تئاترهای خصوصی مثل شهرزاد شبی فلان قدر پرداخت کنند تا نمایششان اجرا برود و رقابت کند با تئاتری مثل تئاتر میسیسیپی با این حجم آرتیست. به لحاظ حمایتی به نظرم عدالت وجود ندارد. کارشان را من کامل رد نمیکنم، ولی ذائقهسازی میکنند. راستش دلم برای بچههای تئاتر میسوزد، این همه هم زحمت میکشند. خیلی از ستارههای سینما از بچههای تئاتر هستند که مدتی مهجور بودند و الان میدرخشند روی صحنه و مردم به خاطر آنها میآیند و میبینند اینکه بتوانند کار خوب ارائه دهند ایراد ندارد، اما معتقدم باید امکانات برای همه بچههای تئاتر وجود داشته باشد. از سویی دیگر معتقدم مردم باید به تئاتر اعتماد کنند و نباید با کارهای ضعیف از مردم سلب اعتماد شود.
واقعیت این است که تئاتر جزء لاینفک فرهنگ یک کشور است. تئاتر میتواند در فرهنگسازی جامعه تأثیرگذار باشد، تفکر به وجود بیاورد، حرکت انسانی به وجود بیاورد، شعور ایجاد کند. نمایشهایی هستند که با این هدف ساخته و اجرا میشوند که آدمهای قوی دارند کار میکنند و با شعور و فرهنگ هستند که در راستای فرهنگسازی برای جامعه گام برمیدارند و نمایشهایی را روی صحنه میبرند.
بله ممکن است. شک نکنید این اتفاق ممکن است بیفتد. ما درباره تئاتری صحبت میکنیم که فرهنگ ایجاد میکند و تئاتر هدفش این است. من اعتقاد دارم که تئاتر باید فرهنگسازی کند و اگر غیر از این باشد همانطور که گفتید ضد فرهنگ عمل میکند، اما من گمان نمیکنم کاملاً این تفکر به این ماجرا محیط باشد. الان اجراهایی وجود دارند چند تا کار جدید دیدم. من مدتی تهران نبودم و دور بودم ولی وقتی آمدم با هجمهای از تئاترها مواجه شدم و با احساس خوشایندی رفتم یکسری کارها را دیدم. فکر کنم جوانهای ما در زمینه تئاتر دارند سخت فعالیت میکنند و سالنها ساخته شده و الان فرصت وجود دارد که تئاترهای خوبی را اجرا کنند، اما تئاتر جزء لاینفک فرهنگ است. معتقدم باید حمایت شود. اگر تئاتر و جنبه فرهنگسازی آن تقویت شود به سود جامعه است. یک بعد آن سرگرمسازی است، بعد دیگر این است که مردم با رفتن به تئاتر خود را در معرض پالایش روح قرار میدهند البته این به شرطی اتفاق میافتد که تولیدکننده خودش آدم خودساختهای باشد و بر اهمیت کاری که انجام میدهد واقف باشد.
به نظرم مجبور شدند به این سمت بروند. من اصلاً این رویکرد را تأیید نمیکنم، اما وقتی تئاتر را به خود آدمها واگذار میکنید مجبورند بلیت را گران کنند یا کاری کنند که مردم بخندند و هیجانزده شوند تا بیایند و تئاتر را ببینند. واقعیت این است که تئاتر باید حمایت شود. من خودم چند سال پیش در تالار هنر کارگردانی کار کودک کردم بلیت را ۱۵ هزار تومان تعیین کرده بودیم. برای تشویق بچهها و خانوادهها که ببینند بلیت را ارزان کردیم، چون حمایت شوند. مثلاً برای اجرای نمایش پدر ۲۰ تومان حمایت شدیم. اگر این حمایت نبود نمیتوانستیم سر پا بمانیم و اجرا کنیم هر چند باز دچار مشکل شدیم. تا حمایت دولت نباشد نمیشود. تئاتر هزینهبر است، به خصوص تئاتر کودک.
به هر حال ما یک چیزی داریم به نام تغذیه روحی که باید به رسمیت شناخته شود. مردم خوراک روحی میخواهند. هنر برای همین است. ما الان با بچهها چه رفتاری داریم میکنیم؟ چطور هدایتشان میکنیم؟ اگر من برای بچه خودم هزینه نکنم، کتاب و دفتر را تأمین نکنم و… مداد دستش ندهم و کمک نکنم خط را خوب بنویسد این بچه نمیتواند بنویسد و نمیتواند اندیشهاش را گسترش بدهد و از خودش حمایت کند و برای مسائل زندگی خودش تصمیم بگیرد. این بچه را در موقعیت آدمها قرار بدهید. در مورد کشور هم تا دفتر و مداد ندهیم و تأمین نکنیم هنرمند نمیتوانیم به وجود بیاوریم. ما تا آدمها را نسازیم و فرهنگسازی را جدی نگیریم به جایی نمیرسیم. من یاد دارم یک جایی این مطلب را خوانده بودم و پیگیر بودم، گفتم در کشور ژاپن یا چین با نمایش خلاق، آدمهایشان را ساختند. حدود ۲۵ نفر از بچهها را از دوران کودکی انتخاب کردند با نمایش خلاق رویشان کار کردند. ۱۰ سال بعد، ۱۵ سال بعد دولتمردان کشور خود بودند. ما کجا چنین چیزی در مملکت خودمان داریم؟ نخبههایمان را رها کردهایم به حال خود، نخبهها دارند از این مملکت میروند. دل آدم میسوزد.
نه سینمای ما و نه متأسفانه تئاتر ما در وضعیت خوبی به سر نمیبرد. واقعیت این است که نسبت به شرایط ما خوب نیست. تئاترهای زیادی الان اجرا میرود به نام تئاترهای خصوصی. یک تئاتر خصوصی کودک نمیبینید چرا؟ کودکان آدم نیستند؟ در کشورهای پیشرفته روی کودکانشان کار میکنند. مخاطب هدف کودکان هستند. اینجا اصلاًً کودک و نوجوان را به رسمیت نمیشناسند که برایش کار کنند. در صورتی که مردم بیشتر برای بچهها باید بها بدهند. ما چند تا سالن نمایش کودک داریم در تهران بزرگ؟ یکی در پارک لاله که دو سالن کوچک دارد، یکی هم تالار هنر. کجا داریم به عنوان تئاتر کودک و نوجوان. اینجاست که دل آدم میسوزد. اگر ما این بچهها را برایشان تفکر ایجاد نکنیم رشد نخواهند داشت. الان شما سینما را ببین سرمایهگذار و تهیهکننده سرمایه میگذارد آنقدر دیر پخش میکند و آنقدر اکران خوب نمیگیرد. همانطور که من چند تا فیلم کار کردم یا پخش نشدند یا در شرایط بدی پخش شدند که آدم دلش میسوزد. تئاتر کودک هم همین طور است.
خیلی مؤثر است. فیلمنامه خوب تعیینکننده یک سینمای خوب است. همه چیز بر پایه و اساس متن خوب استوار است. تا یک فیلمنامه استاندارد نباشد سینمای خوبی نخواهید داشت. الان شما سینما را ببینید با یک گرایشهای احمقانه روبهرو هستیم. بازار مکاره شده است. در فیلمها الان برای فروش چه میکنند. میروند بیرون کشور تصویر چند تا زن بیحجاب میگیرند و چند تا تصویر کنار ساحل و میآیند یک پوستر زرق و برقدار درست میکنند و اینجوری میخواهند مخاطب جذب کنند. خب این را بهترش را ماهوارهها نشان میدهند. اینها چه دردی از فرهنگ و مخاطب ما دوا میکند؟ خیلی سالمتر و شریفتر و بهتر میشود در کشور خودمان فیلم ساخت. این چند تا فیلم که الان رفتهاند بیرون از ایران فیلمبرداری کردند مثل تگزاس، میامی، لسآنجلس حاصلش چی هست واقعاً؟ چه دردی از این مردم و مملکت دوا میکند؟ فکر میکنند تماشاگر ایرانی دنبال موی زنان است، این نگاه به مردم تحقیرآمیز است. اگر فیلمنامه خوب بتوانند بنویسند این بازیها را درنمیآورند. با هنرشان نمیتوانند مخاطب جذب کنند دنبال جذب از طریق این ادا و اطوارها هستند.
معنای آن این است که به هر حال یک واژهای استفاده کنند که وزنهای از نظر فرهنگی به وجود بیاورد. تقویتکننده فرهنگ باشد. تئاتر فاخر تئاتری است که فخر مملکت باشد. هیچ نگاه انتقادی به بینوایان یا کارهای دیگر نمیکنم، به نظر من محترمند و شاید لازم باشد، ما موزیکال لازم داریم، اما تئاتر فاخر به نظرم تئاتری است که باعث ارتقای فرهنگ کشور شود. جوانانی را داریم که اندیشه خوبی دارند و تئاتر میتوانند اجرا کنند. این میتواند تئاتر ما باشد. اندیشههای ملی مذهبی و فرهنگی و هر چه شاخصهای این مملکت اهمیت دارد، دین و مذهب و ایدهآلهای دیگر آنچه میتواند تعیینکننده باشد و یک مملکت را بسازد. این تئاتر به اعتقاد ما تئاتر فاخر است. امیدوارم با سرمایهگذاریهای لازم و نگاههای درست و سازنده تئاترهای فاخر را بتوانیم تولید کنیم. تئاتری که مردم به آن افتخار کنند. یک دوره کوتاهی شهرداری در زمینه کودک گفت: یک نمایشنامه بنویسید و مسابقه برگزار کرد. مسابقه ۱۰ نمایش، ۱۰ تا اجرا، گرچه پول کمی دادند، اما تأثیرگذار بود، ولی تعطیل شد و رفت. اگر ما بودجه خوبی داشته باشیم، ۱۰ تا کارگردان انتخاب کنیم بگوییم این بودجه در اختیار شما برو تئاتر فاخر، تئاتر ملی، تئاتری که اندیشهساز است روی صحنه ببر و بدانیم به کدام آدمها امکانات بدهیم تا بودجهها تلف نشود، شاید اتفاق خوبی بیفتد.
دو رمان جدید روانه بازار کردم که نام یکی پرسه در پاریس است و در زمینه شعر هم سه کتاب شعر دارم و چند مجموعه قصه به علاوه چند نمایشنامه.
ارسال دیدگاه