به گزارش کودک پرس ، شاید شما هم بارها در جمعی قرار گرفته باشید که کودکان و نوجوانان از الفاظ رکیک یا رفتارهای نامناسب استفاده میکنند. مادری که در ارتباط با نوجوان خود برای مشاوره مراجعه کرده بود میگفت: از دست پسرش کلافه شده، دائماً در خانه از الفاظ رکیک و رفتار زورگویانه استفاده میکرده و این موضوع تاثیر مستقیم روی خواهر و برادر کوچکترش داشته است. بهتر است بدانیم اغلب بچهها دورههای سرپیچی و منفیگرایی خفیفی دارند که به ویژه در دوره نوجوانی بروز مییابد و باعث میشود اکثر والدین از خصومت و جر و بحث گاه و بیگاه با فرزند خود خسته و شاکی شوند، اما اگر چنین رفتارهایی در اکثر اوقات تکرار شوند چه پیش میآید؟ در اصطلاح به این گونه مشکلات در کودکان و نوجوانان اختلال لجبازی و نافرمانی گفته میشود.
لجبازها چه ویژگیهایی دارند؟
اختلال لجبازی و نافرمانی در کودک و نوجوان باعث ایجاد عصبانیت یا خلق تحریکپذیر، جر و بحث یا رفتار سرکشانه و کینهجویانه میشود. این بچهها بارها از کوره در میروند، اغلب با بزرگسالان جر و بحث دارند و در مقابل خواستههای بزرگسالان یا مقررات مقاومت میکنند و از پذیرش آنها اجتناب میورزند، همچنین از انجام کارهایی که از آنها خواستهایم خودداری میکنند و باعث دلخوری دیگران میشوند. آنها به شدت زودرنج، خشمگین، حق به جانب و خودبین هستند و دائماً خود را در نقش یک قربانی میبینند. اغلب برای رفتارها و اشتباهات خود دیگران را مقصر میدانند، خیلی کینهتوز و انتقامجو هستند و در کارهای خود بینظمی و آشفتگی رفتار دارند. ممکن است برخی کودکان با این اختلال تنها در تعامل با یکی از والدین این نشانهها را داشته باشند و با والد دیگر رفتار درستی نشان بدهند یا در مقابل والدین بیاعتنا، اما در مقابل معلمان، مربیان و سایر بزرگسالان مطیع و حرفشنو باشند. افرادی با این ویژگیها که اغلب به مدت شش ماه ادامه داشته باشد، معمولاً به طور عمدی دیگران را آزرده میکنند، با کودکان و نوجوانان دیگر جر و بحث دارند و از پاسخ به تمام خواستههای دیگران سرپیچی میکنند.
در حالت کلی عوامل ژنتیک میتواند علت تقریباً ۴۰ تا ۵۰ درصد مشکلات رفتاری کودکان را توجیه کند، اما ۵۰ درصد باقی مانده نقش عوامل محیطی است که از عوامل تاثیرگذار میتوان به نقش رفتارهای تربیتی، محل زندگی، سلامت روانی والدین و مشکل کنترل هیجانات همسالان کودک اشاره کرد. اکثر افراد اختلال نافرمانی در محیط خانوادگی آشوبگر و بدرفتار بزرگ شدهاند که پدر و مادر هر دو به نوبهای لجبازی و نافرمانی داشتهاند و محیط خانوادگی ناامنی برای کودک ایجاد کردهاند. البته این در مورد تمام کودکان نافرمان صدق نمیکند، اما این گونه مشکلات رفتاری در درون خانوادههایی شکل گرفته و تشدید میشود که بستگان درجه اول سابقه مشکلات رفتاری یا رفتارهای ضداجتماعی دارند.
بعضی از این مشکلات رفتاری محدود است و از کودکی تا پایان دوره نوجوانی تمام میشود، اما بعضی از این مشکلات تا پایان عمر باقی است که این افراد اولین نشانههای خود را در دوره پیشدبستانی یا اوایل دبستان نشان میدهند. این کودکان معمولاً در کنترل هیجانات خود مشکل دارند و دارای بهره هوشی پایینی هستند و در دوران مدرسه مشکلات خواندن دارند و در مراحل بعدی زندگی خود با مشکلات عصبی روانی متعددی رو به رو میشوند. از جمله این مشکلات سوءمصرف مواد، مشکلات شغلی و مالی، بدرفتاری در درون خانه با خانواده و مشکلات بهداشتی- روانی است.
نقش محیط در این افراد بسیار حائز اهمیت است. پژوهشگران معتقدند افرادی که از لحاظ ژنتیکی آسیبپذیرند وقتی در معرض محیطهای خشن قرار بگیرند به احتمال بیشتری دچار اختلال سلوک میشوند. همینطور دست کم ۵۰ درصد کودکان مبتلا به اختلال سلوک همراه با افسردگی دچار شخصیت ضداجتماعی میشوند. افراد با این اختلال از نظر شدت بروز متفاوت هستند. موارد شدید دست به رفتارهای بزهکارانه میزند و در موارد خفیف شیطنت و دروغگویی یا شرارت گروهی را شامل میشود. جالب است بدانیم در سراسر دنیا میزان اختلال سلوک در حدود ۲ تا ۳ درصد است.
ابتدا توصیه ما به پدر و مادرها این است که اگر چنین رفتارهایی از کودک شما در سن زیر پنج سال سر میزند و ادامهدار است هر چه سریعتر به روانشناس مراجعه کنید، زیرا درمان یک کودک خیلی راحتتر و سریعتر از درمان یک نوجوان با این خصوصیات است. در جلسات درمانی با ترکیب روشهای رفتاری، شناختی و یادگیری اجتماعی که برای نوجوانان مبتلا به این اختلال است، سعی بر این است رفتارهای مناسب مانند همکاری و خویشتنداری را یاد بگیرند و رفتارهای مشکلآفرین مانند پرخاشگری، دزدی و دروغگویی را یادگیریزدایی کنند.
ارسال دیدگاه